آموزش سریع شماره 1: ازدواج کنید

تصویری: آموزش سریع شماره 1: ازدواج کنید

تصویری: آموزش سریع شماره 1: ازدواج کنید
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, آوریل
آموزش سریع شماره 1: ازدواج کنید
آموزش سریع شماره 1: ازدواج کنید
Anonim

در حال حاضر آموزش های زیادی در Runet وجود دارد ، جایی که آنها قول می دهند در شرایط مهم زندگی نتایج سریع دریافت کنند. و اغلب آنها نه تنها قول می دهند ، بلکه واقعاً فرصتی را فراهم می کنند تا به سرعت (1-2 ماه) به یک نتیجه واضح دست پیدا کنید.

چنین مربیانی به طور فعال روانشناسان را سرزنش می کنند که "سالهاست کار در حال انجام است ، اما هیچ نتیجه ای ندارد".

من تصمیم گرفتم یک سری مقاله بنویسم که در واقع چه نتایجی را می توان به دست آورد و چه خطری برای روان شرکت کنندگان آنها باید داشته باشند.

جالبترین چیز این است که اکثر آموزشهای این چنینی نتایج سریع را نوید می دهند ، اما بنا به دلایلی ، بسیاری از افراد سالها در زمینه شرکت آموزشی می مانند.

من با یک درخواست نسبتاً رایج شروع می کنم: می خواهم بالاخره ازدواج کنم!

بیایید شرایطی را تصور کنیم که یک زن تصمیم گرفت و به چنین آموزشی رفت ، علاوه بر این ، در نتیجه آموزش ، او نه تنها با مردی ملاقات کرد ، بلکه با او ازدواج کرد.

طبق نظرات مشتریان ، اکثر زنان در چنین آموزش هایی به هدف خود نمی رسند ، اما بیایید شرایطی را در نظر بگیریم که همه چیز بیهوده نبوده و او به هدف خود رسیده است!

و این را می توان موفقیت مربی و آموزش در نظر گرفت: او به چیزی که خیلی می خواست دست یافت!

او ازدواج کرده است: و اکنون او خوشحال و الهام گرفته است و یک بررسی ویدئویی در مورد آموزش فوق العاده ای که تمام زندگی او را تغییر داد و او با خوشحالی ازدواج کرده است را ترک می کند!

اما شش ماه دیگر می گذرد و او خود را در مطب پزشک مبتلا به اگزمای شدید (یا سایر بیماری های روان تنی) ، یا در مطب روانشناسان می بیند - با حالتی که چیزی نمی خواهد.

چه اتفاقی برای این زن شکوفا افتاد که شش ماه پیش در نتیجه آموزش عالی "برنده بخت آزمایی شد"؟

بیایید به وضعیت قبل از آموزش برگردیم: این یک زن 30 ساله زیبا است که در حرفه خود موفق است ، اما زندگی شخصی او کار نمی کند: او فقط نمی تواند ازدواج کند و "ساعت در حال تیک تاک است."

در چه صورت ، با تمایل قوی و قوی ، یک زن زیبا در مسکو نمی تواند مردی پیدا کند و رابطه ای طولانی مدت با او برقرار کند؟

در عمل من ، در 100 of موارد ، زمانی که بخشی در داخل یک زن وجود داشته باشد که نمی خواهد ازدواج کند! و این تصمیم اغلب در دوران کودکی ، زمانی که او رسوایی ها و بیزاری بین پدر و مادر را می دید ، گرفته شد و خودش تصمیم گرفت که قطعاً چنین رابطه ای نخواهد داشت - و برای این بهتر است ازدواج نکنم.

یا دختر رابطه بین والدین خود را دید ، که او برای خود ایده آل می دانست و تصمیم گرفت: برای من نیز چنین خواهد بود! و اگر مردی با او متفاوت رفتار می کرد ، او بلافاصله دور برگردان را به او داد: این چنین نیست!

در چارچوب تجزیه و تحلیل معاملاتی ، سه حالت نفس (مجموعه ای از افکار ، احساسات ، الگوهای رفتاری) در هر فرد متمایز می شود: والدین ، بزرگسالان و کودکان.

والدین مجموعه ای از احساسات ، افکار و الگوهای رفتاری است که ما از کودکی از بزرگسالان که برای ما مهم هستند (اغلب والدین واقعی) کپی کرده ایم.

کودک - اینها احساسات ، افکار و رفتار ما هستند که زمانی در دوران کودکی زندگی می کردیم (اغلب در پاسخ به رفتار و احساسات نمایان شده والدین).

بزرگسال - این یک حالت نفسانی است که صرف نظر از تجربیات ما: چه ممنوعیت چیزی توسط والدین ما و چه اضطراب کودک ، به ما در شرایط سخت زندگی کمک می کند تا تصمیماتی را بگیریم که به ما امکان می دهد آنها را به طور کامل حل کنیم.

کدام حالت نفس تصمیم می گیرد: من نمی خواهم ازدواج کنم یا فقط چنین رابطه ای را برای خودم می خواهم؟

آنها توسط کودک داخلی پذیرفته می شوند.

حالت نفسانی کودک درونی به دو قسمت تقسیم می شود: کودک طبیعی (یا رایگان) و کودک سازگار (یا تعدیل شده).

کودک طبیعی - بر اساس نیازها و خواسته های خود رفتار می کند. کودک طبیعی - مسئول تماس با بدن ما ، با خواسته ها و عدم تمایل خود ، از جمله جنسی است.

کودک سازگار - مطابق درک خود از تصمیماتی که دیگران از او انتظار دارند رفتار می کند ، یعنی مطابق انتظارات والدین و سایر شخصیت های مهم رفتار می کند. در بزرگسالی ، وقتی خود را از کودک سازگار نشان می دهیم ، مطابق انتظارات والدین درونی رفتار می کنیم.

به نظر شما کدام حالت نفسانی کودکانه این تصمیمات را در دوران کودکی گرفته است؟

آنها توسط کودک طبیعی پذیرفته شدند - و در لحظه این تصمیم او یک تصمیم مهم (سناریویی) برای خود در مورد زندگی آینده خود گرفت.

حالا در آموزش چه اتفاقی می افتد؟

چنین آموزش هایی با تغییرات سریع اساسی همیشه شامل توزیع نقش های زیر است:

مربی در حالت نفسانی والدین اجرا می کند ، قوانین سختگیرانه ای صادر می کند و شرکت کنندگان را مجبور می کند از این قوانین پیروی کنند: اینها می توانند قوانین مربوط به صراحت اجباری ، قوانین مربوط به انجام همه تمرینات ، حتی برخلاف میل شرکت کنندگان ، قوانین قرار گرفتن در شرایط ناراحت کننده باشد: به عنوان مثال ، 5-10 ساعت بدون غذا و توالت و غیره. علاوه بر این ، فشار والدین مربی غالباً تحت فشار حالات نفسانی والدین سایر شرکت کنندگان ، اعضای تیم آموزشی (کاپیتان ها) و غیره قرار می گیرد.

و هنگامی که یک شرکت کننده می آید و می گوید که دوست دارد ازدواج کند: آنها این میل او را به عنوان یک هدف ، به عنوان وظیفه قرار می دهند. یعنی ، خواسته فرزندش (اغلب سازگار) از طرف تیم آموزشی به نیاز والدین تبدیل می شود (جایگزینی مفاهیم وجود دارد).

به این معنا که چنین مشارکتی به طور فزاینده ای به حالت نفسانی کودک سازگار "رانده می شود" و به او گفته می شود که برای ازدواج باید چه کار کند - و او این کار را از کودک سازگار انجام می دهد.

اما ، همانطور که به خاطر داریم ، در حالت نفسانی او در کودک طبیعی این تمایل وجود دارد: من نمی خواهم ازدواج کنم ، یا "من فقط چنین رابطه ای را می خواهم که والدین دارند" ، اما به او گفته می شود - این کار را بکن و شما ازدواج خواهید کرد

و اکنون زن آموزش را تمام کرد و ازدواج کرد.

کودک طبیعی و خواسته های او از آگاهی "حذف" شد: او نادیده گرفته شد.

اما ، کودک طبیعی مسئول ارتباط با بدن است ، بنابراین اعتراض او به تصمیمات کودک سازگار در قالب یک بیماری روان تنی یا به عنوان نارضایتی در زندگی جنسی با همسرش آشکار می شود ، زیرا کودک طبیعی همچنین مسئول لذت جنسی است.

و از یک سو ، آموزش به زن اجازه می داد به خواسته خود برسد! از سوی دیگر ، آیا ارزش آن چیزی را داشت که شما فکر می کنید؟

تجربه خود را در مورد گذراندن "آموزشهای رشد شخصی" در نظرات به اشتراک بگذارید: نظر شما جالب است (فقط در صورتی که بیش از یک سال از اتمام آموزش و مشارکت در زندگی شرکت آموزشی گذشته باشد).

توصیه شده: