چگونه می توان از قطع ازدواج ، ازدواج ، ازدواج جلوگیری کرد؟ ریشه ها و راه حل. روانشناسی شخصیت

تصویری: چگونه می توان از قطع ازدواج ، ازدواج ، ازدواج جلوگیری کرد؟ ریشه ها و راه حل. روانشناسی شخصیت

تصویری: چگونه می توان از قطع ازدواج ، ازدواج ، ازدواج جلوگیری کرد؟ ریشه ها و راه حل. روانشناسی شخصیت
تصویری: با این افراد ازدواج نکنید #روانشناسی #ازدواج 2024, آوریل
چگونه می توان از قطع ازدواج ، ازدواج ، ازدواج جلوگیری کرد؟ ریشه ها و راه حل. روانشناسی شخصیت
چگونه می توان از قطع ازدواج ، ازدواج ، ازدواج جلوگیری کرد؟ ریشه ها و راه حل. روانشناسی شخصیت
Anonim

اغلب این سوال برای جوانان (دختر و پسر) جالب است. آیا خانواده خواهم داشت؟ آیا من دقیقاً با دختری (مرد) که دوست دارم ملاقات می کنم؟ چنین تجربیاتی کاملاً طبیعی است! اما چگونه می توان شرایط ازدواج را رها کرد و دیگر به تنهایی احتمالی فکر نکرد؟

این موضوع بیشتر افراد را در سنین جوانی نگران می کند ، زیرا آنها تجربه کافی در روابط ندارند (در پس زمینه افزایش هورمونی ، آنها واقعاً می خواهند با جنس مخالف رابطه برقرار کنند ، اما با همه مشکلات روبرو نشدند. زن و شوهر). اغلب ، هنگامی که شریک مورد نظر را پیدا می کنیم (من یک مرد / زن دارم) ، سطح اضطراب کاهش می یابد. رسمیت واقعی روابط در حال حاضر نگران تعداد کمی است. اساساً ، احساس اضطراب ناشی از نیاز به رابطه است ، زیرا نیاز ناخودآگاه غریزی برای ملاقات با شخص "ما" (همه ما می خواهیم احساس گرما ، راحتی ، لطافت و غیره کنیم).

گروه سنی بعدی که تحت چنین تجربیاتی قرار می گیرند ، افراد 30 تا 40 ساله هستند. در اینجا دلیل دیگری نیز وجود دارد - نگرانی از وضعیت آنها در جامعه. در جامعه ما یک قانون ناگفته اتخاذ می شود - اگر شما یک مرد دارید ، پس شما یک زن معمولی هستید. این وضعیت در جنس مخالف نیز مشابه است ، اما در مردان این وضعیت نزدیک به 40 سال خود را نشان می دهد ("من یک مرد معمولی هستم ، زیرا زن دارم!").

در واقع ، اضطراب و احساسات نسبت به وضعیت ، ریشه های روانی عمیقی دارند. این یک عزت نفس پایین است ، یک احساس تحقیرآمیز "من نیستم!" (به اندازه کافی خوب ، به اندازه کافی عادی ، بی ارزش ، اگر شرایط و معیارهای پذیرفته شده در جامعه را برآورده نکنم).

اگر از ملاقات با شخص "خود" نگران هستید ، باید تمام عوامل همراه را با دقت تجزیه و تحلیل کنید. یک نیاز ناخودآگاه برای ازدواج ، زندگی مشترک با شریک ، نشان دادن وضعیت خود به دیگران ("ببینید ، من زن / شوهر دارم!") - شما با عزت نفس مشکل دارید. به عنوان یک قاعده ، چنین افرادی نمی توانند به خاطر شایستگی ها و ویژگی های مثبت خود به خود احترام بگذارند ("من یک فرد معمولی هستم! همه چیز برای من خوب است و من نیازی به تأیید وضعیت ندارم!") ، رفتار آنها را تأیید نکنید. و اقدامات (به روش فرافکنی از طریق افراد دیگر ، با این باور که دیگران درباره آنها بد فکر می کنند).

چگونه با اضطراب عزت نفس پایین مقابله کنیم؟ تمرکز توجه دیگران را به خود معطوف کنید - به فردی شایسته برای خود تبدیل شوید. دقیقاً همان شخص شایسته ای که آرزوی ملاقات او را دارید. ما همیشه بر اساس اصل رشد روانی با شریکی ملاقات می کنیم و سطح شما تقریباً یکسان خواهد بود. این یعنی چی؟ اگر دائماً با افراد بی ارزش ملاقات می کنید ، در داخل شما اشکالات زیادی وجود دارد. بنابراین ، روان شما در حال تلاش برای علامت دادن است: "لطفاً به من کمک کنید ، من را اصلاح کنید!" طرف مقابل همیشه برای ما آینه است و مهم نیست که چگونه به نظر برسد که مشکلی در شریک زندگی شما وجود دارد ، او عصبانی و پرخاشگر است ، این واقعیت را بپذیرید که همین مقدار منفی در ناخودآگاه شما نشسته است! با توسعه خود شروع کنید. کاری سرگرم کننده انجام دهید ، فقط زندگی را با شریک زندگی خود یا بدون آن دوست داشته باشید. در چنین شرایطی ، داشتن احساس عزت و احترام برای خود ، داشتن چیز مورد علاقه بسیار مهم است (لازم نیست سرسختانه به آن بپردازید ، کافی است نیم ساعت در روز را به درس اختصاص دهید ، اما شما باید درک کنید که این دقیقاً همان چیزی است که "نور" را در درون شما به وجود می آورد ، الهام می بخشد ، شما را مجبور به حرکت می کند).و حتی یک سرگرمی مورد علاقه شما را در مقایسه با رقبا مرتبه ای بزرگتر خواهد داشت.

از خود یک س directال مستقیم بپرسید: "چه چیزی برای من بدتر است - اینکه تمام زندگی ام را تنها بگذرانم یا زندگی خود را با یک فرد دوست داشتنی انجام دهم؟" نگرانی از ملاقات نکردن با "خود" باعث می شود که بسیاری با افراد اشتباه رابطه برقرار کنند. اگر خودتان بفهمید و تصمیم بگیرید که "بهتر است خودتان این کار را انجام دهید ، نه فقط با کسی" ، زندگی برای شما بسیار راحت تر می شود ، سطح اضطراب کاهش می یابد و می توانید وارد رابطه شوید. با وقار بسیار

اگر در کل زندگی خود نتوانید با شخص "خود" ملاقات کنید ، چه اتفاقی برای شما می افتد؟ فرض کنید شما قرار است 90 ، 100 ، 120 سال زندگی کنید و زندگی خود را به تنهایی انجام دهید. سرنوشت شما چه می شود؟ چه احساسی خواهید داشت؟ شما چه خواهید کرد؟ آیا می توانید آن را اداره کنید؟

اگر با این مشکل کنار نمی آیید و اضطراب آنقدر شدید است که قوی ترین ترس غیرقابل کنترل بوجود می آید ، ارزش این است که به یک روان درمانگر مراجعه کنید. در این حالت ، منفی بافی فرد در حال شکل گیری است و او قطعاً نمی تواند با شخص "خود" ملاقات کند. یک درمانگر می تواند به شما کمک کند تا از طریق آسیب های دلبستگی کار کنید.

به همین دلیل است که وقتی می توانید صادقانه و مثبت به همه س questionsالات پاسخ دهید ("من احساس راحتی می کنم!") ، از هر روز زندگی ، کار ، پیشرفت ، ارتباط با دوستان ، استراحت ، توجه به برخی علایق زندگی خواهید کرد و لذت خواهید برد. در زندگی ، برای دیگران جالب خواهید شد و حلقه شرکای احتمالی شما به طور قابل توجهی گسترش می یابد.

به عنوان یک قاعده ، وقتی تنش در منطقه "خدایا ، من رابطه می خواهم ، من خانواده می خواهم!" کاهش می یابد ، شخص مناسب در کنار او ظاهر می شود. و بعد از آن اصلا مهم نیست که ازدواج رسمی است یا نه ، شما فقط با هم احساس خوبی دارید. بیاموزید که با خودتان در آرامش و لذت زندگی کنید ، در این صورت شریک زندگی شما در کنار شما احساس خوبی خواهد داشت.

توصیه شده: