2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
چه چیزی شما را متوقف می کند تا به درمان بروید؟
اغوا خواهید شد
تا زمانی که می خواهید تسلیم شوید
و خودت باش
مروارید فریتز
علیرغم این واقعیت که اخیراً مردم به طور فزاینده ای به کمک روانشناختی روی آورده اند ، تماس با روانشناس / روان درمانگر برای بسیاری هنوز یک تصمیم دشوار است و باعث ایجاد تنش و مقاومت زیادی در افراد دارای مشکلات روانی می شود.
چه چیزی اغلب باعث می شود فرد مبتلا به مشکلات روانی از مراجعه به روانشناس جلوگیری کند؟
البته هرکدام موانع خاص خود را دارند که اجازه عبور از آستانه مطب یک روانشناس را نمی دهد ، اما اگر آنها را تعمیم دهیم ، یک کوکتل ترس ، شرم و عدم آگاهی دریافت می کنیم ، که از آن موارد منفی خاصی به وجود می آید. نگرش نسبت به درمان
در اینجا محبوب ترین آنها وجود دارد:
- آنجا تشخیص داده می شوم ؛
- من ارزیابی می شوم ، نحوه زندگی را آموزش می دهم.
- مشکل من منحصر به فرد و حل نشدنی خواهد بود:
- من چیزی وحشتناک ، ناخوشایند ، شرم آور در مورد خودم یاد می گیرم.
به ترتیب مختصر:
1. هیچکس تشخیص شما را نمی دهد. باور کنید یک روانشناس ، به سادگی به او نیاز ندارد. تشخیص برای درمان بیماری ضروری است. از طرف دیگر ، روانشناس با شما تلاش خواهد کرد تا علل مشکل شما را درک کند ، زیرا آن را به عنوان تجربه ای منحصر به فرد از تعامل با جهان و افرادی که برای شما مهم هستند در نظر می گیرد. و تجربه برای درمان لازم نیست. می توان آن را تحقق بخشید ، تجدید نظر کرد ، دوباره تجربه کرد ، بازسازی شد. و می توانید تجربه جدیدی را با همراهی یک روانشناس کسب کنید.
2. زندگی شما و شیوه های تعامل شما با جهان انتخاب شما است و تحت هیچ گونه ارزیابی فردی قرار نمی گیرد ، حتی اگر این شخص برای شما فردی بسیار باهوش و معتبر باشد. هیچ کس حق ندارد به شما زندگی بیاموزد و جهان بینی خود را به شما تحمیل کند. اگر آنها را دوست ندارید یا باعث ایجاد مشکلات ، ناراحتی ها ، لذت و شادی کمی می کنید ، در روان درمانی می توانید علت این امر را بررسی کنید و آنچه را می توان در اینجا تغییر داد.
3. اغلب افراد با مشکلات روانی مشابهی مشخص می شوند: ناتوانی در لذت بردن از زندگی ، مشکلات در روابط ، احساس تنهایی ، مشکلات با احساس صمیمیت ، از دست دادن معنای زندگی ، شک به خود ، عزت نفس پایین … این و سایر مشکلات روانی را می توان و ممکن است با درمان حل کرد …
4. شما مدتهاست که همه چیز وحشتناک ، ناخوشایند ، شرم آور را در مورد خود می دانید. مردم "خوب" یکبار در این مورد به شما گفتند. و این "دانش" زندگی شما را شادتر و شادتر نکرد. در روند درمان ، شما به همراه روانشناس خود باید دیدگاه های خود را در مورد قسمت های غیرقابل قبول ، شرم آور و مردود از خود تجدید نظر کنید ، نگرش خود را نسبت به ویژگی های "منفی" خود تغییر دهید ، در آنها منبع پنهان ، پتانسیل را کشف کنید آنها را به هویت من تبدیل کرده و جامع تر ، هماهنگ و با ثبات تر شوید.
به عنوان یک قاعده ، همه اینها و احتمالاً برخی دیگر از ترسهای شما در اولین ملاقات با روانشناس / روان درمانگر از بین می روند. و پیش روی شما جلسات شگفت انگیزی با خود جدید ، دیگری جدید ، دنیای جدیدی وجود خواهد داشت که روان درمانی به شما ارائه می دهد.
خودت را دوست داشته باش!
توصیه شده:
اعتماد: چه چیزی آن را می شکند و چه چیزی آن را تقویت می کند
قطعه ای از کتاب "عشق را با چه چیزی اشتباه می گیریم ، یا عشق است". اعتماد زمانی شکل می گیرد که می آموزیم فرد به عمد به ما آسیبی نمی رساند ، و اگر به طور تصادفی اتفاق بیفتد ، آن وقت فرد آماده اصلاح وضعیت خواهد بود. اعتماد می تواند خود را به عنوان تمایل به اتکا به شخص در برخی مسائل نشان دهد - برای مثال ، درخواست چیزی ، تصمیم گیری برای انجام کاری با هم.
آیا رابطه شما با والدین شما پس از درمان تغییر می کند؟
هنگامی که افراد با درخواست روابط یا مشکلات خانوادگی به من مراجعه می کنند ، من معمولاً بلافاصله هشدار می دهم که اگر شخصی در رابطه با مشکلی روبرو شد ، در حالت ایده آل هر یک از زوجین باید به درمان فردی و با هم به زوج درمانی مراجعه کنند. در خانواده ، همان الگوریتم ، اگر هنوز کودکی وجود دارد ، پس با روانشناس کودک نیز کار کنید.
چیزی که زندگی را متوقف می کند. شرمنده
گونه ها و گوش ها می سوزند ، سر می کوبد. نگاه کردن به دیگران ، به ویژه در چشم ها ، دشوار است. صدا آرام است ، به سختی قابل شنیدن است ، کلمات ناخوانا هستند ، معنی آن ظریف است. حرکت حداقل است ، بدن سفت و غیرفعال است. خالی در سر ، به نظر می رسد هیچ فکری وجود ندارد.
مشکلات چه چیزی به ما می آموزد و چه چیزی ما را حفظ می کند؟
خوب ، دوستان ، به نظر می رسد زندگی بهتر می شود ، pah-pah-pah. و دوران سختی برای من پشت سر گذاشته است. اوه و این برای من سخت بود … و ناامیدی مرا فرا گرفت … و به نظرم رسید که این دوره سخت و وحشتناک برای من هرگز پایان نمی یابد ، که اکنون همیشه اینگونه خواهد بود … و اضطراب در این دوره همواره وجود داشت.
راه بالا: چه چیزی شما را متوقف می کند؟
به هر حال ، همه ما در تلاش برای دستیابی به چیزی هستیم ، فقط حوزه های هرکسی متفاوت است و معیارهای موفقیت نیز متفاوت است. کسی در حال ایجاد یک کسب و کار است ، و کسی رویای تحصیل در نهایت را دارد ، اما به هیچ وجه نمی تواند کاری را که آغاز کرده است به پایان برساند.