مشکلات چه چیزی به ما می آموزد و چه چیزی ما را حفظ می کند؟

تصویری: مشکلات چه چیزی به ما می آموزد و چه چیزی ما را حفظ می کند؟

تصویری: مشکلات چه چیزی به ما می آموزد و چه چیزی ما را حفظ می کند؟
تصویری: translated title 2024, ممکن است
مشکلات چه چیزی به ما می آموزد و چه چیزی ما را حفظ می کند؟
مشکلات چه چیزی به ما می آموزد و چه چیزی ما را حفظ می کند؟
Anonim

خوب ، دوستان ، به نظر می رسد زندگی بهتر می شود ، pah-pah-pah.

و دوران سختی برای من پشت سر گذاشته است.

اوه و این برای من سخت بود …

و ناامیدی مرا فرا گرفت …

و به نظرم رسید که این دوره سخت و وحشتناک برای من هرگز پایان نمی یابد ، که اکنون همیشه اینگونه خواهد بود …

و اضطراب در این دوره همواره وجود داشت.

وقتی پیش بینی و ثبات کمی وجود دارد ، یک همراه وفادار است.

و ناتوانی را پوشانده است …

و به نظر می رسید که دیگر قدرت انجام کاری را ندارم …

احساس خستگی کردم …

و به محض اینکه قدرت خود را بازیابی کنم ، آنها دوباره به مقدار زیادی مورد نیاز هستند … و دوباره و دوباره برای بازگرداندن آنها …

نگاه می کنم که چگونه با مشکلات کنار آمدم و نفس خود را بیرون می دهم …

یادمه چقدر برام سخت بود …

و خوشحالم که در میان دوستان و آشنایانم حمایت پیدا کردم.

برای من خیلی مهم بود.

به طوری که در آن لحظاتی که قدرت من کافی نبود ، از دیگران حمایت کنم.

من از دوست دختران ، دوستان ، آشنایانم که دست یاری دراز کردند و نه تنها در کلام ، بلکه در عمل نیز حمایت کردند ، بسیار گرم و سپاسگزارم.

و من فکر می کنم ، در این دوره سخت چه آموخته ام؟

از نظر احساسی قوی تر شدم.

من آموختم که بدون احساس طولانی مدت در برابر احساسات قوی خود مقاومت کنم ، از خودم حمایت کنم و برای حمایت از دیگران استفاده کنم.

من آموختم که انعطاف پذیرتر باشم و اول از همه به خودم تکیه کنم.

من متقاعد شده بودم که امکانات من بسیار بیشتر از آن چیزی است که می توانستم تصور کنم.

در این دوران چه چیزی به من کمک کرد؟

اول از همه ، اعتقاد به خود.

اعتقاد دارم که می توانم از پس آن برآیم.

از خود حمایت کنید. با خودم گفتم: «عزیزم ، الان برایت سخت است ، خیلی سخت است. این دوران سخت روزی به پایان می رسد. کاری را که می توانی انجام بده."

و من قدم های کوچکی برداشتم که قدرت من برای آنها کافی بود.

من همچنین از تجربیات گذشته خود استفاده کردم.

تجربه ای که در آن با تجربیات مشابهی روبرو شدم.

و سپس در آن زمان به نظر می رسید که هرگز نیز پایان نمی یابد.

و با این حال ، در آن تجربه گذشته ، من با مشکلات سختی روبرو شدم که برای من غیر واقعی بود.

و این به من اطمینان داد که این بار نیز می توانم این کار را انجام دهم!

و من توانستم این تجربه گذشته را در درمان خود مشاهده کنم.

از درمانگر من برای این کار تشکر می کنم!

این درک از خودم که با آن شرایط کنار آمدم ، به این معنی که با آن کنار خواهم آمد ، برای من مانند یک نفس امید بود.

چه چیز دیگری به من کمک کرد تا در این دوره دشوار با مشکلات کنار بیایم؟

که برای کمک و حمایت به دیگران مراجعه کردم.

من خودم را به تنهایی با مشکلاتم جدا نکردم ، اما با دوستان و دوست دختران خود صحبت کردم که چقدر برایم سخت است.

گاهی اوقات فکر می کردم که از صحبت هایم در مورد اینکه چقدر برایم سخت بود ، عزیزانم خسته بودند.

همه این نیروها همیشه برای حمایت کافی نیستند.

من ترسهایم را از اینکه دیگران برای حمایت از من مشکل دارند ، بیان کردم.

و کسی اعتراف کرد که بله ، سخت است.

و این که او قبلاً گیج شده است ، و نمی داند به من چه بگوید.

شخصی گفت که من تا آنجا که می توانم کمک کردم ، دیگر نمی توانم تحمل کنم.

و من فهمیدم که هر یک از آنها به اندازه قدرت و تمایل خود برای این کار حق دارند کمک کنند.

و من از همه به خاطر کارهایی که برای من انجام دادند بسیار سپاسگزارم.

کسی با کلمه ، کسی - با عمل پشتیبانی می کند.

در این مدت هرگونه حمایتی برای من مهم بود.

چه چیز دیگری در این دوران سخت به من کمک کرد؟

طنز ، دوستان!

هنگامی که قدرت کافی برای جدی گرفتن این وضعیت وجود نداشت ، همچنان باید به دنبال خنده دار حتی در این شرایط نه چندان خنده دار بود.

چه چیزی به من کمک کرد تا قدرت خود را بازیابم؟

پذیرش خود به این ترتیب ، به سرعت قدرت خود را از دست می دهید و نیاز به بازسازی آنها دارید.

توجه به رفاه و استراحت به موقع شما.

من با افراد نزدیکی صحبت کردم که از برقراری ارتباط با آنها لذت می برم.

من به جنگل رفتم ، زیبایی زمستان را تحسین کردم.

در شهر عصر قدم زدم.

من فیلم هایی را تماشا کردم که گرما یا شادی را برانگیخت.

او نقاشی کشید و خواند.

داره میرقصه.

به طور کلی ، من کاری را انجام دادم که باعث شادی من می شد.

چیزی که به من لذت می دهد

و اکنون من نه تنها از دوستان ، دوست دختران و آشنایان ، بلکه از خودم نیز قدردانی و گرمی می کنم!

من از خودم سپاسگزارم که تسلیم نشدم و تسلیم نشدم!

و من به خودم افتخار می کنم که با آن کنار آمدم و حتی قدرت و ثبات بیشتری به دست آوردم!

آیا با چنین دوره های سختی روبرو هستید؟

چگونه با اون ها کنار میای؟

کجا به دنبال حمایت هستید؟

چه کسی یا چه چیزی از شما حمایت می کند؟

آیا می توانید از خودتان حمایت کنید؟

از نظرات شما سپاسگزارم!

توصیه شده: