خشم و احساسات افسار گسیخته - دو چهره یک خودشیفته

تصویری: خشم و احساسات افسار گسیخته - دو چهره یک خودشیفته

تصویری: خشم و احساسات افسار گسیخته - دو چهره یک خودشیفته
تصویری: فیلم دوبله فارسی سر وقت 2021 بدون سانسور ✅ (فیلم اکشن دوبله فارسی با کیفیت 1080) 2024, ممکن است
خشم و احساسات افسار گسیخته - دو چهره یک خودشیفته
خشم و احساسات افسار گسیخته - دو چهره یک خودشیفته
Anonim

قسمت 1.

ویرایش 10 طبقه بندی بین المللی بیماری ها (ICD-10) در حال حاضر در حال اجرا است و خودشیفتگی متعلق به اختلالات شخصیت است (F 60.8). با این حال ، این ویژگی های خاص یک خودشیفته را توصیف نمی کند و این باعث گمانه زنی های زیادی می شود. افراد خودشیفته در حال شروع به تماس با همه کسانی هستند که تنبل نیستند. حتی کسانی که برای کلمه آشنا "احمق" مناسب تر هستند. با این حال ، شاید روزی این تشخیص را در بخش "اختلالات شخصیت" ICD مشاهده کنیم. علاوه بر این ، یک طبقه بندی کننده آمریکایی نیز وجود دارد که علائم نقض را با جزئیات بیشتری شرح می دهد. در میان آنها این اعتقاد وجود دارد که همه به او بدهکارند و او بهتر از دیگران است. عدم همدلی (یعنی توانایی تشخیص و درک احساسات شخص دیگر ، احترام گذاشتن به آنها) ، ناتوانی در ایجاد روابط عمیق.

اما چگونه می توانید این را با ظاهر یک شخص تعیین کنید؟ به هر حال ، گل نرگس می تواند به خوبی تقلید کند. آنها احساسات را تقلید می کنند حتی اگر اینطور نباشند. آنها به طرز وحشیانه ای متکبر هستند ، می توانند چنین تواضع نشان دهند که شما با تحسین گریه کنید و این شخص را مقدس بدانید. آنها نمی توانند با کسی همدردی کنند ، آنها احساسات شما را از نظر چهره شما در نظر می گیرند و از آنها به نفع خود استفاده می کنند. این نبوغ ایجاد ظاهر چیزی است که در محل یک آدمک ایستاده است. بنابراین چگونه می توانید از آنها عبور کنید؟

دو چیز بسیار گویا خواهد بود - احساس گرایی مضحک و خشم افسار گسیخته. آنها از علائمی ناشی می شوند که متخصصان بر اساس آنها تشخیص می دهند و در بالا به آنها اشاره کردم. حالا بیایید دریابیم که چه چیزی آنها را از احساس گرایی و عصبانیت افراد عادی متمایز می کند.

فقط تصور کنید ، یک زن در یک دفتر کار می کند و رئیسش دائماً او را مجبور می کند تا دیر وقت بماند ، مسئولیت هایش را به عهده او می گذارد و حتی می خواهد در ازای هر دقیقه سپری شده پاسخگو باشد. یکبار ، هنگامی که او یکبار دیگر او را بازداشت می کند ، او منفجر می شود و هر آنچه فکر می کند بیان می کند. ارائه کرده اید؟ حالا داستان متفاوت است.

یک مرد جوان با رزومه عالی شغلی پیدا می کند. او اجتماعی است و با همه زبان مشترکی پیدا می کند. به زودی ، تقریباً کل بخش با خوشحالی به او کمک می کند ، و برای او کار به یک سرگرمی دلپذیر تبدیل شده است. اما یک روز از همکارش می پرسد:

- آیا برای گزارش ارائه می دهید؟

تردید می کند و سرانجام پاسخ می دهد:

- متأسفم ، اما من کارم را تا گردن دارم. به موقع خواهد بود.

مرد جوان عصبانی است ، اما به هیچ وجه آن را نشان نمی دهد. در عوض ، او شروع به تنبیه "مرتد" می کند - در مورد او شایعه پراکنی می کند و کار او را جایگزین می کند.

به نظر شما کدام یک از این دو داستان درباره خشم سالم و کدام یک درباره خودشیفتگی است؟ درست است ، خشم خودشیفته در وضعیت دوم قرار دارد. او با یک فرد سالم از این نظر که هیچ اساس واقعی ندارد تفاوت دارد - خودشیفته اختراع کرد که چیزی به او بدهکار است یا با احترام کافی با او رفتار نمی شود. یا این خشم بیش از حد و خشمگین به دلایلی ناچیز است. همیشه قابل مشاهده نیست ، اما عواقب آن (او سعی می کند شما را "مجازات" کند) همیشه قابل مشاهده است. ادامه دارد.

قسمت 2.

در آخرین مقاله ، من تفاوت خشم خودشیفته با خشم یک فرد سالم را مورد بحث قرار دادم. حالا بیایید با احساس گرایی برخورد کنیم. به طور معمول ، یک فرد می داند چگونه عشق بورزد و عشق خود را ابراز کند. البته از هیچکس انتظار نمی رود که عشق خود را به همه و همه چیز تسری دهد. و ، با این وجود ، در مورد چیزی صدق می کند: عشق ، هنر ، طبیعت ، والدین ، همسر / همسر ، فرزندان ، دوستان ، خلاقیت - در درجات مختلف و در ترکیب های مختلف.

خودشیفته اساساً از احساس عشق عاجز است. او مانند هر گونه انسان خوار ، این پتانسیل را دارد (مگر در موارد آسیب مغزی) ، اما احساسات او آنقدر عمیق است که نمی توان به آنها دست یافت (شما حتی نخواهید یافت که می توانید به احساسات خودشیفته برسید - فقط هدر دادن خود زمان ، شاید - تمام زندگی).

با این حال ، شما نمی توانید احساس یا نیاز به آن را به طور کامل سرکوب کنید. بنابراین جایگزین ها ، جایگزین ها در حال بیرون آمدن هستند. از آنجا که نیاز به عشق یکی از قوی ترین در شخصیت است ، در بسیاری از خودشیفتگان (اما نه همه) به عنوان احساساتی ظاهر می شود:

- اوتی ، چگونه بزرگ شدیم!

- وقتی به سر کار می روم ، بچه گربه های بی سرپرست را می بینم و همیشه به آنها غذا می دهم … خیلی متاسفم ، خیلی متاسفم.

- من در نگاه اول عاشق تو شدم ، من تو را دوست خواهم داشت همانطور که هیچ کس دیگری شما را دوست نداشته است!

- نه ، من نمی توانم این کار را انجام دهم … این برخلاف اصول اخلاقی من است. از کودکی ، من نمی توانم مردم را آزرده کنم … قلبم به محض این که فکر می کنم به کسی صدمه زده ام فشرده می شود. و آنها … اجازه دهید آنچه را که درباره من می خواهند بگویند. من برای آنها دعا می کنم که خداوند به آنها کمک کند تا آنها را در مسیر واقعی ببینند و راهنمایی کنند.

احساس گرایی ، بر اساس فرهنگ لغت توضیحی روانشناسی آکسفورد (ویرایشگر A. Reber 2002) - «احساسی که سطحی ، غم انگیز ، عاشقانه است و از برخی جهات در اعتبار آن مشکوک است. باید با احساس متمایز شود."

به هر حال ، تقریباً همه افراد در برهه ای از زندگی خود احساساتی می شوند. آنچه افراد خودشیفته را از افراد عادی متمایز می کند این است که احساساتی بودن همیشه جایگزین عشق واقعی به آنها می شود. و ناله های گربه حیف است آنها را از رانندگی مانند تانک حتی در نزدیکترین افراد باز نمی دارد.

مقاله ابتدا در کانال Yandex Zen من منتشر شد.

مشترک شوید و مقالات جدید را بخوانید!

توصیه شده: