چگونه با رنج عزیزان کنار بیاییم

تصویری: چگونه با رنج عزیزان کنار بیاییم

تصویری: چگونه با رنج عزیزان کنار بیاییم
تصویری: با رنج های زندگی چگونه کنار بیاییم - جلسه اول -بخش سوم - دکتر نهضت فرنودی روانشناس بالینی 2024, ممکن است
چگونه با رنج عزیزان کنار بیاییم
چگونه با رنج عزیزان کنار بیاییم
Anonim

امروز یکی از آشنایان درخواست حمایت کرد: دوستش تصمیم گرفت بمیرد.

بسیاری از تماس با این موضوع می ترسند. آنها از گفتن کلمات می ترسند و همه چیز را با نام مناسب خود صدا می زنند. من هم سعی کردم به احترام شما ملایم صحبت کنم.

من می خواهم نظرات خود را در مورد این موضوع به اشتراک بگذارم.

اولین چیزی که من می گویم این است که می توان از چنین مواردی جلوگیری کرد. فقط باید توجه بیشتری به مردم داشته باشید.

اغلب چنین افرادی عبارات زیر را می گویند:

  • "تحمل این زندگی سخت است. من دیگر نمی توانم این کار را انجام دهم"
  • "رنج برای من غیر قابل تحمل است"
  • "دیگه طاقت ندارم"
  • "همه چیز برای من ناامید کننده به نظر می رسد"
  • "من در همه زمینه های زندگی گیج شده ام. بسیاری از چیزها در زندگی من کار نمی کند"
  • "من نمی خواهم زندگی کنم"
  • "من از این نوع زندگی خوشم نمی آید"
  • "من آماده تسلیم شدن کامل هستم" یا "دستانم پایین است"
  • "دیگر اهمیت نمیدهم. من نمی خواهم همه اینها را انجام دهم. من نمی خواهم وارد آن شوم ".

اینها عبارت های تماس هستند. مخصوصا "برام مهم نیست". وقتی چنین جمله ای به من می گویند ، می فهمم که باید تمام توجه خود را در آنجا معطوف کنم. شخص کاملاً اهمیتی نمی دهد ، برای او آنقدر سخت و دردناک است که دیگر قدرت مقابله با آن را ندارد. شاید بعداً بتواند بر آن غلبه کند ، اما اکنون نه.

چنین اظهاراتی فریاد کمک است. در این دوره از زندگی برای آنها بسیار سخت است. آنها به شدت به حمایت ، کمک ، درک ، توجه نیاز دارند. و ما ، که در این لحظه ، حداقل اندکی منابع را احساس می کنیم ، می توانیم کمک کنیم یا آسیب برسانیم. وقتی صحبت می کنید که زندگی چقدر زیباست ، همه چیز چقدر خوب است ، اوضاع را تشدید می کنید. اگر آنها دقیقاً برعکس احساس کنند ، عبارات نشاط آور آنها را بیرون نمی کشد.

اغلب ما چگونه واکنش نشان می دهیم:

  • "شما اکنون بدبین هستید. شما می گویید لیوان نیمه خالی است و من می گویم که نیمه پر است."
  • "زندگی زیباست. به اطراف نگاه کن"
  • "چه مشکلی داری؟ دست ها ، پاها زنده و سالم هستند. یک ربات وجود دارد ، یک سقف بالای سر شما وجود دارد. بدی ها رو اذیت نکن"
  • "خوب ، گوش کن ، همه در مشکل هستند ، اشکالی ندارد. شما چه فرقی با دیگران دارید"
  • "و اکنون برای چه کسی آسان است؟"
  • "اجازه نده پرستار بره. این همان کاری است که افراد ضعیف انجام می دهند. خود را کنار هم بکشید ، چرا نمی توانید خود را دور هم جمع کنید؟
  • "فقط شما هستید که تصمیم می گیرید روی خوب یا بد تمرکز کنید."
  • "این مشکل را حل نمی کند."

با چنین سخنان ، ما آسیب می رسانیم ، باعث اعتراض می شویم و مردم می توانند به وضعیت بدتری نیز برسند. آنها عمیق تر به پایین (در بهترین حالت) فرو می روند.

اغلب ما خودمان قادر به تحمل پیچیدگی های زندگی نیستیم. وقتی اقوام یا دوستان با دوره های سخت یا درد خود به ما مراجعه می کنند ، ما می خواهیم از آن دور شویم. تا آنجا که دوست داریم حمایت کنیم ، اما از نظر داخلی می ترسیم با رنج تماس داشته باشیم. بنابراین ، ما سعی می کنیم مکالمه را ببندیم یا آن را به کانال دیگری منتقل کنیم.

نباید از صحبت کردن با شخص در مورد وضعیتش ترسید. و فقط حرف نزن همه احساسات و افکار او را بشناسید ، بپذیرید. آنها لیاقت بودن را دارند. به آنها جایی در زندگی بدهید. در حال حاضر ، این احساسات و تجربیات است که به طور کامل یک شخص را تصاحب کرده است و آنها واقعیت او هستند. همه نمی توانند تعویض کنند.

بهترین واکنش در چنین شرایطی این است که فقط باشید و اجازه دهید شرایط انسانی نیز باشد. اگر این اتفاق برای شما رخ داد ، مهمترین کاری که می توانید برای خود انجام دهید این است که یک روانشناس پیدا کنید.

مراقب خود و خانواده خود باشید.

توصیه شده: