2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"من همچنین مسئول مادر ، پدر ، دختر ، زیردستان سهل انگار هستم. آنها بچه های بی نظمی هستند. شما هرگز نمی دانید آنها چه خواهند کرد؟! " تمایل به مسئولیت پذیری برای همه و همه چیز - پاها از کجا رشد می کنند؟
در روستاهای روسیه زنانی هستند که می توانند هر کاری را انجام دهند. و اطرافیان آنها مانند بچه های کوچک هستند ، اما غیر معقول ، که در پشت آنها به یک چشم و یک چشم نیاز دارید.
درست حدس زدید - طرف دوم مسئولیت قدرت است.
"خودت کجایی احمق …؟ من باهوش ترم ، قوی تر هستم ، دو نفر بالاتر دارم ، و شما؟ بنشینید و به آنچه "مادر" می گوید گوش دهید. " همسر ، رئیس ، مادر ، دختر قوی و باهوش ، و در واقع - "مادر" که "بهتر می داند".
چه کسی و چه زمانی این زن را مسئول همه چیز دانست و از این طریق به او قدرت داد؟
مادرم از کودکی به من می گفت: "شما باید بچه ها را تغذیه کنید و شوهر خود را بیرون ببرید." من این عبارت را فراموش کرده ام. و به تازگی ، به هر حال ، مادرم به یاد آورد و شگفت زده شد - چرا او این را به من القا کرد؟ برای چی؟ مادربزرگ من سلطه گر بود ، یکی از آنهایی که گرسنگی ، سرما ، سلب مالکیت و جنگ را پشت سر گذاشتند و شکست نیافتند - آنها بچه ها را بزرگ کردند و آنها را روی پای خود بلند کردند. برای این کار به یک نیروی غیر واقعی نیاز دارید. و به طوری که همه اطرافیان اطاعت کنند. "هر چیزی در زندگی می تواند اتفاق بیفتد ، اما شما باید بچه ها را تغذیه کنید و شوهر خود را بیرون ببرید" - این نگرش مادرانه است. فکر نمی کنم او در سر مادر من متولد شده باشد. از اعماق نسل های زن ، او می رود - مادرش به مادربزرگم گفت ، و آن - به او. از همان "زنان روستاهای روسیه".
چنین اصطلاح علمی "ناتوانی" وجود دارد - این زمانی است که یک بزرگسال عادی ، نوجوان یا کودک به یک فرد معلول تبدیل می شود. یک فرد معلول ، به این معنا که قادر نیست ، قادر نیست ، بی خیال ، احمق و مهمتر از همه ، کسی که نمی تواند مسئولیت خود را بر عهده بگیرد ، قادر به تصمیم گیری نیست که نیاز به کنترل مداوم دارد
تعداد زیادی از این زنان "کنترل شده" از روستاهای روسیه وجود دارد. شوهر ، پسر ، دختر ، کارمندان ، همکاران بی خیال ، زیردستان ، مادر ، "که خود مانند یک بچه کوچک است" ؛ پدري كه او مي خواهد "دختر خوب" باشد ، و در واقع - همسر ، "بهتر از مادر".
"پس چه ، آیا باید به عزیزانم آزادی مراقبت از خود را بدهم؟" - مشتری از من می پرسد ایده خوبی است.
فقط در این صورت شما باید قدرت ، کنترل ، آسیب شناسی قربانی را رها کنید - "آه ، من به تنهایی همه چیز را بر روی خودم می کشم! من مسئول همه چیز هستم! " اگر این امر به طور محکم در تصویر خود جای داده است ، جدا شدن از موقعیت نجات و فداکاری بسیار دشوار است. و اعتراف به نفوذ تهاجمی آنها بر بستگان ، زیردستان و همکاران سهل انگار - حتی بیشتر.
هر چیزی بهایی دارد. و "کسی که مسئول همه چیز است" به ازای هر یورو صد روبل می پردازد.
او با کمبود نیرو برای خود ، وقت برای علایق خود ، سرگیجه ، بیش از حد ، عدم حضور در زندگی خود هزینه می کند.
و سپس - اگر اتفاقی بیفتد ، مقصر کیست؟
کسی که مسئول همه چیز است.
توصیه شده:
متشکرم ، من همه چیز را فهمیدم ، یا من روانشناس خودم هستم
این داستان توسط یکی از همکارانم که مدت ها پیش ، حتی قبل از ظهور تلفن های همراه ، به عنوان روانشناس شروع به کار کرده بود ، به من گفته شد (عدم وجود تلفن همراه یک جزئیات مهم است). بنابراین ، در نقطه ای ، مشتری شروع به درخواست وقت ملاقات از یک همکار-روانشناس کرد.
آیا می توانم بعد از خیانت و آشتی شوهرم به شوهرم اعتماد کنم؟
در مطب روانشناس من ، هر روز این س soundsال به گوش می رسد: "آیا فکر می کنید ، پس از خیانت و آشتی شوهرم با او ، آیا می توانید مطمئن باشید که ما واقعاً خانواده را برای همیشه نجات داده ایم؟ آیا هیچ تضمینی وجود دارد که شوهرم همه چیز را درک کند ، نتیجه گیری درستی برای خود داشته باشد و دیگر هرگز با خیانت یا ترک خانواده به من آسیب نرساند؟ "
همه چیز درد می کند. هیچ چیز کمک نمی کند! یا چرا کار روی خود نتیجه ای نمی دهد
اغلب ، مشتریانی به من مراجعه می کنند که قبلاً تمام روشهای ممکن برای کار با خود را امتحان کرده اند ، کتابهای زیادی خوانده اند ، تمرینات زیادی انجام داده اند و تعداد زیادی از سمینارها شرکت کرده اند. آنها خیلی چیزها را می دانند ، خودشان می توانند به هر روانشناسی بگویند که مشکل آنها چیست و دلایل مشکلات آنها چیست.
کودک پرخاشگر یا چگونه والدین می توانند از رنج کشیدن دست بردارند و خود را مسئول همه چیز بدانند؟
والدین مدرن در حال حاضر شیرین نیستند. کمی که کودک از نظر منفی برجسته بود - او دعوا کرد ، چیزی را شکست ، بی ادب بود. و فوراً والدین در همه چیز مقصر هستند - آنها آن را تمام نکردند ، مطالعه نکردند ، علاقه ای نداشتند. بزرگسالان خوشحال می شوند که تغییری ایجاد کنند ، اما اغلب نمی دانند کدام رشته را بگیرند.
من نگران پسرم هستم
زنی به صورت فلکی آمد. او یک پسر بزرگسال دارد و خیلی نگران او است. به نظر می رسد هیچ دلیل واقعی وجود ندارد ، بیشتر اوقات او در خانه پشت کامپیوتر می نشیند. اما زن هنوز فکر می کند ممکن است اتفاق بدی برای پسرش بیفتد. اعتراف می کنم که آن مرد واقعاً توسط چیزی تهدید می شود ، من فکری نکردم.