2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ارزیابی انتقادی از مردم یک عمل معمول مشتری قبلی من ورا *است. من پنجمین درمانگر ورا هستم. دو نفر اول را بی صدا و بدون هشدار ترک کرد. نفر سوم رسوایی کرد ، تهدید کرد که به کمیته اخلاق مراجعه خواهد کرد ، و از انتقام ، با میزان رضایت کافی ، هزینه جلسه گذشته را پرداخت نکرد. چهارم ، با احساس "بوی سرخ شده" ، خود ورا را رد کرد و توصیه کرد که به متخصصان باتجربه تر مراجعه کند. معلوم شد که چنین "متخصص باتجربه تری" هستم. در اولین ملاقات ، ورا تقریباً بلافاصله ماجراهای درمانی خود را به اشتراک گذاشت ، گویی به من گفت: "می فهمی با چه کسی سر و کار داری ، درست است؟"
ایمان بی تردید فردی است که بسیاری از اعمال آن به طور سنتی از نظر اختلال دلبستگی توصیف شده است. از نظر ورا ، مردم به همان اندازه خطرناک ، خیانتکار ، فریبکار و غیرطبیعی هستند مانند عزیزانش که با آنها بزرگ شده است. در داخل ، ورا بسیار می ترسد و دائماً سعی می کند دیگران را کنترل کند ، بنابراین سعی می کند آنها را کمتر خطرناک کند. کنترل بیش از حد ایمان در تمایل به سرزنش همه و همه چیز ، و همچنین مهارت لمس فرد برای امرار معاش ، و احساس شرمندگی در او بیان می شود.
برای جلوگیری از آسیب پذیری در روابط نزدیک ، ورا برنامه های ترسناکی را پخش کرد: "من قبل از شما چهار درمانگر داشتم ، آیا واقعاً فکر می کنید که به صف این بازندگان بی ارزش نمی پیوندید؟" صحبت کردن در مورد "درمان های شکست خورده" گاهی اوقات باعث تحریک نفرت اولیه می شود - باعث ترس درمانگر و تسلیم شدن در برابر مشتری دشوار می شود. ورا در زندگی خود غالباً دیگران را با پیش بینی بی وقفه نوعی فاجعه دفع می کرد ، در نتیجه وضعیت روحی آنها را بدتر می کرد و در نتیجه آنها را مجبور می کرد از آن فاصله بگیرند. خود بزرگوار ورا احساس پیروزی کرد: "این احمق ها که نمی توانند با حقیقت روبرو شوند ، ارزش عشق من را ندارند" ، خود تحقیر شده خود را دریافت کرد: "من از عشق آنها بی ارزش هستم".
ضربه های خودشیفته ورا به او اجازه داد تا این باور نادرست را که استانداردهای ذهنی او درباره درستی و حقیقت ، حقیقت عینی هستند درک کند. گلایه های تخیلی ، نادیده گرفتن های رایج انسان ها ، حالات صورت خود تفسیر شده و تصورات نادرست همیشه توسط ورا برای برقراری ارتباط با عدالت مورد استفاده قرار گرفته است.
ورا با خود بد رفتار کرد و از کودکی از خود ناامید شد ، ناتوانی در تحمل این حقیقت به انتقال ناعادلانه ناامیدی به دیگران تبدیل شد. ورا همیشه به دنبال "بز قربانی" بود - می تواند یک درمانگر ، راننده تاکسی ، همکار ، مربی ، سیاستمدار یا وبلاگ نویس باشد. نفرت والدین توسط ورا به گونه ای جذب می شود که او فقط باید آن را به دیگری هدایت کند ، زیرا برای او غیرممکن است که در برابر حمله نفرت از اشیاء داخلی مقاومت کند.
یکی از قابل توجه ترین نسخه های بیان نفرت از من شامل تمایل به رنج کشیدن من از ناتوانی و لذت بردن از سردرگمی من بود. میل به تحقیر من سرانجام شکل زیر را به خود گرفت. انتقال ورا در تجاوز آشکار و کاهش ارزش تلاشهای من بیان نشد ، برعکس ، او "از تلاشها و تلاشهای من سپاسگزار بود": "من می بینم که چگونه می خواهید به من کمک کنید ، اما ، ظاهرا ، کاری نمی توان انجام داد با من ، بی فایده است منجر نمی شود "،" من شما را ترک نمی کنم ، من می مانم ، شما را با خشونت تهدید نمی کنم ، من هزینه جلسات را به طور منظم پرداخت می کنم - ببینید در تلاش خود برای انجام کاری چقدر ناراضی هستید. " ورا توانایی شگفت انگیزی در تصور رنج دیگران هنگام شکنجه عمدی آنها دارد. درک ورا از احساسات افراد دیگر جنبه های تاریکی داشت ، زیرا هر کدام شکنجه های خود را ایجاد کرد ، زیرا می توانست احساسات دیگران را کاملاً بررسی کند.در آن زمان ، من واقعاً افسرده شدم و فکر کردم احساسات من از بسیاری جهات شبیه تجربیات خود من از بی اهمیتی ، ناامیدی و نارسایی ایمان است ، من مجبور شدم به تصویر بی ارزش او تبدیل شوم ، که نه شایسته اعتماد است و نه محبت ، به عبارت دیگر ، ورا جنبه های غیرقابل تحملی از خود را نشان می دهد و حالت خود را در من القا می کند.
در اعماق وجود ، ورا به یک شیء محبت نیاز داشت و مشتاق صمیمیت بود ، اما به همان اندازه نیاز داشت و مشتاق نابودی آن بود. کرنبرگ در تحلیل تأثیر نفرت ، می نویسد:
"شکل شدید نفرت مستلزم حذف فیزیکی شی است و می تواند در قتل یا کاهش شدید ارزش شیء بیان شود ، که اغلب در تخریب نمادین همه اشیا بیان می شود: همه روابط بالقوه با دیگران مهم. " و بیشتر: "نفرت اولیه همچنین به شکل تلاش برای از بین بردن توانایی ایجاد روابط رضایت بخش با دیگران و یادگیری چیزی با ارزش در این روابط ظاهر می شود. دلیل اصلی این نیاز به از بین بردن واقعیت و ارتباطات در روابط نزدیک (…) حسادت ناخودآگاه و آگاهانه نسبت به یک شیء است ، به ویژه شیئی که خود در درون آن چنین نفرتی وجود ندارد."
ورا سعی کرد آنچه را که از من دریافت کرده بود از بین ببرد ، دقیقاً زمانی که احساس کرد من واقعاً به او کمک می کنم ، این اقدامات قدرت خصمانه او بود ، که هر بار از تلاش های وی برای دریافت کمک درمانی جلوگیری می کرد و او را از هر گونه رابطه منع می کرد ، به جز موارد مخرب
M. Klein به حسادت به یک شیء خوب به عنوان ویژگی مهم آسیب شناسی خودشیفتگی اشاره کرد. این حسادت با نیاز به از بین بردن آگاهی خود نسبت به حسادت پیچیده می شود تا تمام وحشت حسادت وحشی را که شخص نسبت به آنچه برای او عزیز است در شی احساس می کند ، احساس نکند. نفرت در درجه اول نفرت از یک شیء ناامید کننده است ، و در عین حال ، نفرت از یک شیء دوست داشتنی و ضروری است که عشق از آن انتظار می رود و سرخوردگی از آن اجتناب ناپذیر است. با پیروی از اصل همه یا هیچ ، دیگران رد می شوند زیرا همه آنها ناقص هستند و نمی توان تضمین امنیت آنها را داد.
* نام تغییر کرد همه موارد مراجعه کننده منتشر شده با رضایت مراجعان پس از اتمام درمان بیش از دو سال پیش منتشر می شود.
توصیه شده:
نفرت: شفا و فلج
تجربه نفرت احتمالاً در لیست احساسات "شریر" در رتبه بالا قرار دارد. نفرت را کنار بگذارید ، به عشق ، مهربانی و پذیرش زندگی بخش باز شوید - اینها تماس هایی است که به طور مرتب می شنوید. اما ، به هر حال ، هر احساسی به دلایلی بوجود می آید ، و البته نفرت - به عنوان یکی از احساسات اساسی - وظایف بسیار مهمی را انجام می دهد.
عشق و نفرت در افراد افسرده
بودن در یک فرد افسرده به معنای تجربه عمیق از دست دادن امنیت مرتبط با از دست دادن یکپارچگی و وحدت شخصیت فرد است. تمایل پرشور برای دوست داشتن و دوست داشتن ، همراه با بدبینی جدایی ناپذیر نسبت به پایان روابط نزدیک با افراد دیگر ، باعث ایجاد تنش بی سابقه ای در شخصیت می شود و از یک سو آن را به تسلیم و از طرف دیگر مخالفت می کند.
چرا از عشق تا نفرت یک قدم فاصله است؟
هنوز هم چیز جالبی است ، این عشق. احساس بزرگ و روشن ، قادر به الهام بخش ، جنبه قطبی خود را دارد - نفرت. ما می توانیم فردی را بسیار دوست داشته باشیم ، و پس از مدتی با هر ذره ای از روح از او متنفر باشیم. آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا این اتفاق می افتد؟ تصمیم گرفتم این موضوع را در مورد خودم ، خویشاوندان و مشتریانم تحقیق کنم تا ماهیت سیستماتیک مکانیسم تبدیل عشق به نفرت را درک کنم.
نفرت از خود منجر به اسکیزوفرنی می شود
"اسکیزوفرنی ها" قبل از شروع بیماری یک هفته ، گاهی 10 روز نمی خوابند. از نظر ظاهری ، آنها از نظر احساسی احمق به نظر می رسند ، سپس پزشکان حتی مشکوک نیستند که چه احساسات جهنمی آنها را از درون جدا می کند ، به خصوص که در بیشتر موارد این احساسات "
نفرت و نفرت
در ادامه گفتگو که مدتها پیش درباره احساسات ، احساسات و تجربیات آغاز شده بود ، متأسفانه به طرف تجربیات فعلی می روم: نفرت و نفرت. در طول هفته گذشته ، من آرزوهای زیادی برای مرگ خوانده ام: کشور من. قاتلان روزنامه نگاران یک روزنامه فرانسوی ؛ روزنامه نگاران یک روزنامه فرانسوی ؛ به طور کلی توهین کنندگان به مقدسات ؛ غیر وطن پرست خوب ، و علاوه بر آرزوهای مرگ ، فقط غم و اندوه و امید به سرنوشت بدتر برای مخالفان هرگونه راهپیمایی وجود دارد.