نه تنها انجام دادن ، بلکه انجام ندادن نیز مهم است

تصویری: نه تنها انجام دادن ، بلکه انجام ندادن نیز مهم است

تصویری: نه تنها انجام دادن ، بلکه انجام ندادن نیز مهم است
تصویری: شاشلیک که با لب خورده می شود! نحوه درست سرخ کردن کباب دستور العمل های کباب 2024, آوریل
نه تنها انجام دادن ، بلکه انجام ندادن نیز مهم است
نه تنها انجام دادن ، بلکه انجام ندادن نیز مهم است
Anonim

"… ما باید به روانکاو حق بدهیم که سعی نکند با اعتماد به اصطلاح بیمار ، چیزی را به او القا کند یا به نحوی او را راهنمایی کند. اگر چنین بود ، روانکاوی صحنه را به مدت طولانی ترک می کرد پیش از این ، مانند بسیاری دیگر ، تکنسین هایی با تکیه بر تاکتیک های مشابه. " (ژاک لاکان "سخنرانی توکیو")

این مقاله درباره تکانشگری ، تمایل به کمک و کیفیت حضور است.

اشکال رفتاری وجود دارد که به دلیل فراوانی وقوع در یک جامعه خاص و تأیید همین جامعه ، بدیهی به نظر می رسد (البته در شرایط خاص). مثلا:

  • اگر شخصی بی وقفه شکایت کند چه؟ او مستقیماً از او درخواست کمک نمی کند ، اما شنونده احساس می کند که چیزی از او انتظار می رود - به عنوان مثال ، او مداخله می کند.
  • اگر فردی در مقابل چشمان شما تلاش می کند و سعی می کند به چیزی برسد (گاهی اوقات سالها) ، اما موفق نمی شود ، چگونه واکنش نشان دهید؟ اکنون موانعی وجود دارد ، سپس بهانه های صریح فرموله می شود ، سپس الهام از بین می رود ، و سپس چیز دیگری. اگر این شخص برای شما نیز مهم است ، آیا می توان به غیر از مشارکت واکنش دیگری نشان داد؟

من دو قطب کاملاً متضاد شکل رفتار در چنین شرایطی را مشخص می کنم. البته ، اینها انتزاعی هستند که برای وضوح نیز اغراق شده اند. این یک تعمیم ضعیف از چیزی است که در دفتر روانکاو اغلب به عنوان علت رنج در هر رابطه اجتماعی به نظر می رسد.

1) تلاش برای سکوت اینها عبارت هایی مانند "دست از مزخرفات بردارید" ، "اینها چیزهای بی اهمیت است" ، "بسیاری حتی بدتر از شما هستند" و سایر اشکال کاهش ارزش احساسات ، انکار اصالت احساسات. اینها اقدامات خودشان هستند - ضربه زدن ، فرار و غیره. نکته متداول این است که شنونده به دلایلی غیرقابل تحمل است که در نزدیکی فردی باشد که شکایت می کند و به طور سیستماتیک در انجام کاری کوتاهی می کند. اما درگیر هم نشدن دخالت به قیمت نقاط دردناک خود - ناخودآگاه - و برای اینکه درد خود را نشنوید ، باید شخص دیگری را ببندید … فورا. روی دستگاه. برای اطمینان.

2) تلاش برای کمک ، و در صورت امتناع - برای رسیدن و انجام کار خوب. این مانند این است که "مادر / رئیس / تزار" قبلاً بهتر می داند ، و بنابراین در چنین شرایطی همانطور که عهدنامه های تعیین شده توسط زمان یا تجربه شخصی می گویند ، این ابتدایی است و سوال کلی چیست. و البته ، اگر پیشنهاد "خوش منظور" رد شود ، یک جرم مسحور کننده است. فعال ترین مشارکت در حل مشکل نیز چنین است: تماس گرفتن برای کسی ، موافقت ، رفتن ، انجام دادن و غیره. مکانیسم قطب دوم مشابه قطب اول است: آنچه شخص می شنود و مشاهده می کند در داخل پژواک می کند ، و تحمل و "هضم" آن غیرممکن است ، فقط می توان "فوراً در مورد آن کاری انجام داد" … وقتی چنین تجربیاتی به هیچ وجه تحقق نمی یابد ، تصاحب نمی شود ، "ما" نیست. تجربیات به سادگی توسط دیگران القا نمی شوند ، بلکه ایجاد می شوند گویی تعلق دارد دیگری ، و برای اینکه با درد خود روبرو نشوند و مشکلات خود را حل نکنند (و برای این ، ابتدا باید آنها را شناخت ، یعنی هنوز باید با درد روبرو شوند) ، باید دیگران را حل کنند.

و همه ما به خوبی می دانیم که چه مقاصدی و کجا جاده های زیادی آسفالت شده است.

(من بار دیگر تأکید می کنم ، اگرچه اشکال تجربیاتی که در بالا توضیح داده شد برگرفته از زندگی و تمرین تحلیلی است ، اما من هنوز آنها را تعمیم داد).

در مقابل این رفتارهای مکرر و پذیرفته شده از نظر فرهنگی: تحلیلگر چه می کند؟

بر روی سطح کلامی البته ، توجه تحلیلگر را به این گونه رفتارهای مکرر جلب می کند ، بدیهی بودن آنها را زیر سال می برد و از آسایش و مزایای واقعی و نه خیالی - برای یک موضوع خاص - برخوردار می شود.

اما سطح دیگری نیز وجود دارد ، بگذارید آن را صدا کنیم سطح ارتباط با مراجعه کننده به درمان … کاری که تحلیلگر انجام نمی دهد (و این نیز مهم است): او موقعیت یکی از قطب ها را انتخاب نمی کند ، یعنی تجربه احساسی را بی ارزش نمی کند و توصیه ها و برنامه های عملی خاصی را ارائه نمی دهد.کاری که تحلیلگر انجام می دهد را می توان "انجام" به طور مشروط نامید. تحلیلگر گوش می دهد و صحبت می کند. آنچه در همان زمان اتفاق می افتد در مورد است کیفیت حضور … تحلیلگر می تواند در نزدیکی حالت تجزیه و تحلیل در وضعیتی که قرار دارد مقاومت کند. بدون اتصال و فشار به آن مقاومت می کند … این ویژگی حضور غالباً برای تجزیه و تحلیل جدید است ، اما همچنین شفابخش است. به طور متناقض ، دقیقاً این نوع "نزدیک بودن" بعلاوه "عدم مداخله" است که به تجزیه و تحلیل کننده اجازه می دهد زندگی زیادی کند ، درک کند ، انتخاب کند و در صورت تمایل تغییر کند.

(توجه داشته باشید که استثنائات اجتناب ناپذیری در این رفتار وجود دارد ، به عنوان مثال ، هنگام ارائه کمک بحران ، اما این یک موضوع کاملاً جداگانه است).

بنابراین منظور من این است. اینطور نیست که تلاش برای حواس پرتی ، تشویق و کمک لزوماً با قصد بدخواهانه آگاهانه انجام می شود. خیر این ممکن است کاملاً صادقانه باشد. حتی بیشتر - غالباً اگر مطابق میل موضوع و توسط شخصی که کمک و مشارکت آن شخص آماده پذیرش است انجام شود ، واقعاً مفید است.

و با این وجود ، این پدیده رخ می دهد - پدیده ای که در قالب دو قطب در بالا توضیح داده شده است ، هنگامی که تلاش برای خاموش کردن یا انجام کارهای خوب ناشی از ناتوانی فرد در مقابله است مالک احساسات برانگیخته شد غریبه تجربه. و اگر شخصی در مورد خود متوجه این موضوع شد ، در حال حاضر گزینه هایی برای نحوه برخورد با آن وجود دارد (قبل از اینکه متوجه شود ، هیچ گزینه ای وجود نداشت ، خودکار وجود داشت). هنگامی که چیزی به شخص دیگری می چسبد (و این به هر حال ، با آثار هنری کار می کند) ، گوش دادن به خود مفید است. و همچنین سپردن مسئولیت دیگری - به دیگری - برای دادن فرصتی به او برای مقابله با چالش خود و با سرعت خود ، همانطور که هر یک از ما با کاری از خودمان کنار می آییم. البته ، این یک داروی درمانی نیست. و مراقبت ، نگرانی صادقانه بی ارزش است.

روانکاوها به دلیل حرفه ای که دارند "موقعیت تحلیلی" را انتخاب می کنند. و اگرچه این امر از نظر اخلاقی توجیه پذیر است ، اما از دیدگاه "ناظر بیرونی" ممکن است بدیهی به نظر نرسد. به ویژه اگر در فرهنگ برخی از انواع رفتارها به عنوان دو قطعی خوب و به طور واضح خوب پذیرفته شوند ، و آنچه فراتر از این اشکال است - به طور واضح بد است. تنها چیزی که باقی می ماند این است که تأمل کنید ، دوباره از خود بپرسید ، نظام ارزشی را بسازید و بازسازی کنید. اولین تصمیم همیشه بهترین نیست ، اما استراحت قبل از تصمیم گیری مهارتی است که همچنین باید به طور جداگانه آموخته شود. چیزی که من می خواستم در این مقاله نشان دهم این است که رابطه مشتری و درمان با دوستی ها ، روابط خانوادگی و سایر روابط متفاوت است. هر رابطه زمان و مکان خاص خود را دارد.

توصیه شده: