2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نور ، گویی روز واقعاً خوب بود ، البته نه مثل من ، اما هنوز. آیا یک پسر کوچک ، طولانی و پهن ، که توسط سگ در اوایل کودکی گاز گرفته شد ، می تواند خوشحال باشد؟ آیا اصولاً می توان خوشحال بود که در خط مقدم تجربه تروما ، در محاصره قرار گرفته ، با شکایات بی پایان علیه جهان و افراد مهم مورد هجوم قرار گرفته و توسط هوشیاری به قطعات کوچک تقسیم شده اند؟ سگ بدن را لمس کرد ، اما روحش تکه تکه شد.
نمی دانم ، اما به نظر می رسد که بله ، هر چند ، مطمئن نیستم ، شاید.
پرواز قطع شد و هیچ کس غرامت پرداخت نکرد. این زمانی است که روح ، به تازگی در این جهان ظاهر شده است ، مورد خشونت قرار می گیرد ، و مجبور می شود با ایجاد یک بدن "محافظ" از خود در برابر نابودی کامل از درد ، ترس و وحشت دفاع کند. این بدن ایجاد شده است ، از روح زخمی محافظت می کند ، اما این بدشانسی است ، این بدن از این روح که از آن محافظت می کند محروم است. پسر بزرگ شد و عموی زیبایی شد ، اما روح هنوز در انتظار محافظت است ، شفا یافت و در مورد آنچه اتفاق افتاده با او صحبت کرد. کمی شبیه یک افسانه است ، فقط به این دلیل که چنین است. بدن محافظ کاملاً محافظت می کند ، عاری از نقص هایی است که در دفاع دخالت می کند ، نگاه سرد چشم آبی مانند موج دریا ، فریاد خاموش برای کمک ، احساسات ، احساسات ، همه چیز زیر پوست ضخیم دفن شده است ، حداکثر استقامت ، حداقل صبر ، بدون اغماض برای مهاجمان ، کنترل وضعیت و ولتاژ ثابت.
اما روند بهبود در حال انجام است. زمان فرا رسیده است و روح کودک آماده گفتگو است ، بدنبال مکان و زمان ، افراد و شرایط ، قدرت و یک قطره درک است. این یک فضای شفابخش به عنوان یک منطقه انتقالی است ، که در آن می توان یک روح زخمی را با بدن محافظ متصل کرد ، و آنها را به یک کل واحد ، یک ارگانیسم شفا یافته ، مجهز به انیمیشن سالم تبدیل کرد. این یک مکان خاص است ، این یک معبد روح است ، این یک فضای امن در داخل مطب روانشناس است ، اگرچه این فضا را می توان در جاهای دیگر پیدا کرد ، اصلی این است که بفهمید به دنبال چه چیزی هستید. در اینجا می توان بدن روح را به صورت قطعاتی جمع آوری و آن را در بدن محافظ ادغام کرد تا این قسمتها ریشه دار شوند ، جذب شده و بخشی از فرایند زنده بودن بشوند. این فضای انتقالی فقط تقلیدی از فضایی است که بین کودک و والدین وجود دارد ، پر از رویاها و تخیلات روح ، که به تدریج به واقعیت بدن تبدیل می شود. اما … همه این روند را به صورت طبیعی و ایمن انجام نمی دهند.
بدنهای محافظ کامل و قوی به نظر می رسند ، اما این فقط یک توهم است که برای فردی که تروما را درک می کند قابل مشاهده است. خود شکافی با وجوه روشن در زیر نور خورشید می درخشد و همه پرندگان تشنه درخشش پرواز زمینی و کسانی را که نزدیکتر به زمین زندگی می کنند به سوی خود می کشاند. آنچه آنها می خواهند با آن انجام دهند ، خود آنها نمی دانند ، درخشش چشم های خاموش و هیجان شعله ور شدن آتش طولانی مدت در اینجا مهم است. بسیاری از ما می خواهیم خدا باشیم و از مردگان برخیزیم ، اما بسیاری از ما نمی توانیم خود را زنده کنیم.
و این گونه پسرها و دخترها زیاد هستند ، تعداد آنها زیاد است. آنها در جستجوی درک ، آسایش و گرما به این سو و آن سو می گردند ، توجه و عشق می خواهند ، در فریادی خاموش و ابدی برای جهان هستند ، که آنها را نمی شنود ، اما فقط بدن محافظی را می بیند که از آن دفاع می کند. و معلوم می شود که ما از خود در برابر یکدیگر دفاع می کنیم به این امید که کسی تسلیم شود و آخرین اراده روح در حال مرگ را برآورده کند - در آن زندگی دمید.
همه ما قوی هستیم ، قادر مطلق هستیم ، چه هستیم.
همه چيز.
توصیه شده:
چه اتفاقی برای یک زن می افتد هنگامی که تأثیر جراحت در زباله های او پسمانده است؟
چه اتفاقی برای یک زن می افتد وقتی که ضربه دیگر قدرت قوی بر او ندارد؟ او چگونه به چیزهایی که قبلاً واضح به نظر می رسید نگاه می کند؟ و مهمتر از همه ، آیا او خود همان شخص است یا قبلاً کاملاً ناآشنا است؟ یک روز صبح ، در یک روز بارانی معمولی ، او با افکار عجیبی در سرش بیدار شد.
افراد صادق زنان را دوست دارند ، افراد فریبکار آنها را می پرستند
من مطمئن هستم که تقریباً هر زنی در قلب خود مایل به ملاقات با چنین طاغوتی است. من یکبار برنامه ای را درباره زنان قربانی دستکاری کنندگان اینترنت تماشا کردم. بنابراین ، حتی پس از افشاگری های بلند کلاهبرداران ازدواج ، آنها گفتند که تنها چیزی که آنها دوست دارند این است که دوباره در کنار این فریبکار شیرین باشند.
جارو کردن سطل زباله اندیشه های روان درمانگر. از سال نو
به طور کلی ، این همه هیاهو قبل از سال نو؟ به طور خلاصه ، برنامه های بی پایان برای سال آینده؟ شما نمی توانید در شلوغی قبل از تعطیلات شرکت کنید ، هدیه نخرید ، در جیب خود به بابا نوئل (یا بابا نوئل) انجیری نشان دهید ، اما به هر حال سال به پایان می رسد.
"باز هم ما مقداری زباله خریدیم !!!" یا از دست دادن اختیارات والدین
وضعیت: مامان پسر 4 ساله اش را برای ملاقات پدربزرگ و مادربزرگش آورد. کودک خوشحال است که اسباب بازی های جدیدی را که والدین آنها خریداری کرده اند با آنها به اشتراک بگذارد. در پاسخ ، او از مادربزرگش می شنود: "دوباره ، ما مقداری زباله خریدیم
گذشته: زباله دان یا گنج؟
گذشته می تواند مخزنی از احساسات زندگی نشده و موقعیت های ناتمام باشد. یا منابع ارزشمند خود را در اعماق خود ذخیره کنید. زاویه دید و استفاده از گذشته به شما بستگی دارد. اگر نگذارید گذشته شما بمیرد ، اجازه نمی دهد که زندگی کنید. در فیلم "