جمعه خوانی. افراد بی خانمان ، کبوتر و زباله

تصویری: جمعه خوانی. افراد بی خانمان ، کبوتر و زباله

تصویری: جمعه خوانی. افراد بی خانمان ، کبوتر و زباله
تصویری: این خنده دار نیست. 2024, ممکن است
جمعه خوانی. افراد بی خانمان ، کبوتر و زباله
جمعه خوانی. افراد بی خانمان ، کبوتر و زباله
Anonim

نور ، گویی روز واقعاً خوب بود ، البته نه مثل من ، اما هنوز. آیا یک پسر کوچک ، طولانی و پهن ، که توسط سگ در اوایل کودکی گاز گرفته شد ، می تواند خوشحال باشد؟ آیا اصولاً می توان خوشحال بود که در خط مقدم تجربه تروما ، در محاصره قرار گرفته ، با شکایات بی پایان علیه جهان و افراد مهم مورد هجوم قرار گرفته و توسط هوشیاری به قطعات کوچک تقسیم شده اند؟ سگ بدن را لمس کرد ، اما روحش تکه تکه شد.

نمی دانم ، اما به نظر می رسد که بله ، هر چند ، مطمئن نیستم ، شاید.

پرواز قطع شد و هیچ کس غرامت پرداخت نکرد. این زمانی است که روح ، به تازگی در این جهان ظاهر شده است ، مورد خشونت قرار می گیرد ، و مجبور می شود با ایجاد یک بدن "محافظ" از خود در برابر نابودی کامل از درد ، ترس و وحشت دفاع کند. این بدن ایجاد شده است ، از روح زخمی محافظت می کند ، اما این بدشانسی است ، این بدن از این روح که از آن محافظت می کند محروم است. پسر بزرگ شد و عموی زیبایی شد ، اما روح هنوز در انتظار محافظت است ، شفا یافت و در مورد آنچه اتفاق افتاده با او صحبت کرد. کمی شبیه یک افسانه است ، فقط به این دلیل که چنین است. بدن محافظ کاملاً محافظت می کند ، عاری از نقص هایی است که در دفاع دخالت می کند ، نگاه سرد چشم آبی مانند موج دریا ، فریاد خاموش برای کمک ، احساسات ، احساسات ، همه چیز زیر پوست ضخیم دفن شده است ، حداکثر استقامت ، حداقل صبر ، بدون اغماض برای مهاجمان ، کنترل وضعیت و ولتاژ ثابت.

اما روند بهبود در حال انجام است. زمان فرا رسیده است و روح کودک آماده گفتگو است ، بدنبال مکان و زمان ، افراد و شرایط ، قدرت و یک قطره درک است. این یک فضای شفابخش به عنوان یک منطقه انتقالی است ، که در آن می توان یک روح زخمی را با بدن محافظ متصل کرد ، و آنها را به یک کل واحد ، یک ارگانیسم شفا یافته ، مجهز به انیمیشن سالم تبدیل کرد. این یک مکان خاص است ، این یک معبد روح است ، این یک فضای امن در داخل مطب روانشناس است ، اگرچه این فضا را می توان در جاهای دیگر پیدا کرد ، اصلی این است که بفهمید به دنبال چه چیزی هستید. در اینجا می توان بدن روح را به صورت قطعاتی جمع آوری و آن را در بدن محافظ ادغام کرد تا این قسمتها ریشه دار شوند ، جذب شده و بخشی از فرایند زنده بودن بشوند. این فضای انتقالی فقط تقلیدی از فضایی است که بین کودک و والدین وجود دارد ، پر از رویاها و تخیلات روح ، که به تدریج به واقعیت بدن تبدیل می شود. اما … همه این روند را به صورت طبیعی و ایمن انجام نمی دهند.

بدنهای محافظ کامل و قوی به نظر می رسند ، اما این فقط یک توهم است که برای فردی که تروما را درک می کند قابل مشاهده است. خود شکافی با وجوه روشن در زیر نور خورشید می درخشد و همه پرندگان تشنه درخشش پرواز زمینی و کسانی را که نزدیکتر به زمین زندگی می کنند به سوی خود می کشاند. آنچه آنها می خواهند با آن انجام دهند ، خود آنها نمی دانند ، درخشش چشم های خاموش و هیجان شعله ور شدن آتش طولانی مدت در اینجا مهم است. بسیاری از ما می خواهیم خدا باشیم و از مردگان برخیزیم ، اما بسیاری از ما نمی توانیم خود را زنده کنیم.

و این گونه پسرها و دخترها زیاد هستند ، تعداد آنها زیاد است. آنها در جستجوی درک ، آسایش و گرما به این سو و آن سو می گردند ، توجه و عشق می خواهند ، در فریادی خاموش و ابدی برای جهان هستند ، که آنها را نمی شنود ، اما فقط بدن محافظی را می بیند که از آن دفاع می کند. و معلوم می شود که ما از خود در برابر یکدیگر دفاع می کنیم به این امید که کسی تسلیم شود و آخرین اراده روح در حال مرگ را برآورده کند - در آن زندگی دمید.

همه ما قوی هستیم ، قادر مطلق هستیم ، چه هستیم.

همه چيز.

توصیه شده: