انتقام - چه چیزی پشت آن است

تصویری: انتقام - چه چیزی پشت آن است

تصویری: انتقام - چه چیزی پشت آن است
تصویری: انتقام بنی قعیان | طایفه جن های کافر قسمت3 2024, ممکن است
انتقام - چه چیزی پشت آن است
انتقام - چه چیزی پشت آن است
Anonim

نگرش به انتقام در جامعه ما بسته به تربیت ، ذهنیت ، دین متفاوت است. هرگز یک نگرش واحد نسبت به این احساس وجود نخواهد داشت - همانطور که هیچ ارزش ، جهان بینی و اصولی در جهان ما وجود نخواهد داشت.

من در قضاوت خودم وانمود نمی کنم که اگر برای شادی و هماهنگی ، رفاه و موفقیت تلاش کنید ، انتقام جایی در زندگی ندارد. من فقط می خواهم دلیل آن را دریابم انتقام چگونه و چرا بوجود می آید و به ما چه می دهد.

بر هیچ کس پوشیده نیست که تصمیم برای انتقام ، تکانشی است. این بر اساس احساسات زنده و حتی شدید شما ساخته شده است. اگرچه ما همیشه شرایط و اقدامات دیگران را مبنای خارجی می دانیم.

صریح ، بلافاصله قابل توجه است اساس انتقام ، چرا می خواهم انتقام بگیرم آیا آسیبی به من وارد شده است که احساس ناامنی زخمی ایجاد می کند. خیانت ، تنظیم ، تحقیر - همه چیز این بازتاب واقعیت شکسته شدن مرزهای شخصی است … این برای من ناخوشایند ، منزجر کننده و وحشتناک است که کسی برخلاف میل من به جای من تصمیم گرفت.

کسی کاری کرد که من را تغییر داد ، زندگی من در مسیر اشتباه جایی که برنامه ریزی کرده بودم ، انجام شد. من به عنوان ابزاری برای منافع خودم مورد استفاده قرار گرفتم. مثل یک جسم بی جان با من رفتار شد. آنها برنامه های من را نقض کردند ، به من آسیب رساندند ، نقشه من را گرفتند و به خود اختصاص دادند و با هزینه من بالا رفتند.

در مواجهه با چنین درمانی ، فوری وجود دارد میل به انتقام گرفتن

برای چی؟ ساده ترین و واضح ترین پاسخ ها اینگونه خواهد بود - من می خواهم:

  • تسویه حساب - بگذار کسی که این کار را انجام داد ، مانند من تجربه کند. بگذارید او نیز چنین احساسی داشته باشد ، اجازه دهید خود را در شرایط مشابهی پیدا کند ، اجازه دهید همان را بنوشد.
  • قصاص - راهی که او مجازات ، مجازات را تحمل می کند. من می خواهم حساب کنم ، من می خواهم که او برگردد ، به من آنچه را که گرفته است جبران کند ، و آنچه ممکن است او را مجبور کرده باشد پس بدهم.
  • عدالت - من مجازات می کنم برای آنچه در حق خودم انجام داده ام. من همچنین می خواهم او را مجازات کنم تا ما سهم یکسانی بگیریم ، تا او نیز مانند من احساس کند.

در حقیقت، همه "چرا" من شامل مطالبات پرداخت خسارت من است … اکنون من مشتاق هستم تا حفره ای را که به هزینه دیگری شکل گرفته وصله کنم. زیرا این او بود که باعث شکل گیری این سوراخ ، این زخم شد.

حالا بیایید کمی عمیق تر برویم و سعی کنیم ببینیم چگونه قصد دارم این سوراخ را وصله کنم. از انتقام چه چیزی می خواهم بگیرم؟ بنابراین من انتقام گرفتم ، از این چه بر سر من می آید؟ و در اینجا من در مورد احساساتی که ما برای آن تلاش می کنیم صحبت می کنم ، که به نظر می رسد به لطف انتقام کامل قابل دستیابی است.

  1. اولین چیزی که می خواهم تجربه کنم جشن است. احساس رسیدن به هدف ، انجام کار شادی و اشتیاق ، موج قدرت را به همراه دارد.
  2. پس از پیروزی ، اگر این را به خودتان اعتراف کنید ، احساس قدرت می کنید - بر یک شخص ، موقعیت … و در نهایت احساسات کثیف شما. این احساس وجود دارد که به محض انتقام گرفتن با آنها برخورد خواهم کرد. زیرا قصد دارم قدرت و عزت خود را بازیابم.
  3. سپس منتظر رهایی از بار هستم. تسکینی که امیدوارم دریافت کنم می تواند به من سبکی و قدرت برای ادامه راه بدهد.

در باره پیروزی به نظر می رسد همه چیز روشن است من یک هدف تعیین کردم ، به یک هدف رسیدم ، یک هدف گرفتم - رضایت ، شادی ، بازیابی. من قهرمان هستم روشن و منطقی. اما تنها هدفی که من به آن می رسم در آینده است (یا در حال حاضر ، اگر در حال انجام این کار هستم). گذشته در رویدادها تغییر ناپذیر است ، هنوز برای من باقی خواهد ماند.

با احساس قدرت دیگر همه چیز آنقدر واضح نیست خیلی یه جورایی توهم آمیز می شود … برای به دست آوردن قدرت واقعی بر شخص دیگر ، تسخیر کامل او - با تجلیات بیرونی ، با اراده ، با اعمال ، تصمیمات ، با شرایط و شرایط … با آینده او. آیا امکان دارد؟ برای احساس لحظه تأثیرگذاری بر او در اینجا و اکنون - بله ، می توانید. برای به دست گرفتن قدرت بر او - آیا ممکن است؟

قدرت بر وضعیت؟ کدام؟ من فقط یک لحظه قدرت را احساس می کنم. و این لحظه به هیچ وجه بر شرایطی که من می خواهم بر آن مسلط باشم ، صادقانه با خود نیست. به هر حال ، صدمه ای که به من وارد شد در گذشته اتفاق افتاده است و نه در حال حاضر ، وقتی که دارم انتقام می گیرم.

انتقام مبارزه و تلاشی است برای تصحیح گذشته ، برای تحکیم قدرت در موقعیتی که قبلاً اتفاق افتاده است. این تلاشی است برای اینکه خود را در شرایط گذشته اصلی ، مهم و قوی جلوه دهد. اما آیا ممکن است؟ به هر حال ، گذشته قبلاً اتفاق افتاده است ، نمی توان آن را اصلاح کرد.

و در نهایت ، رهایی از جاذبه. من واقعاً می خواهم از چه وزنی خلاص شوم؟ من به دنبال چه تسکینی هستم؟ برای پاسخ به این س ،ال ، باید به درون خود نگاه کنید ، حتی عمیق تر. و آه ، چگونه نمی خواهم این کار را انجام دهم ، زیرا آنجا وجود دارد:

  • کینه ،
  • تلخی ،
  • خشم ،
  • ناامیدی

کسی که خشم خود را پنهان می کند بهتر انتقام می گیرد -

بیان زیبا توسط پیر کورنی

با هدف تعیین انتقام ، امیدوارم به لطف این ، عصبانیت و کینه من مرا ترک کند. اما آیا این اتفاق می افتد؟ آیا می توان در گذشته با انتقام گرفتن ، خود را از اندوه ، ناامیدی و احساس تحقیر رهایی بخشید؟ آیا تجربه پیروزی و احساس قدرت لحظه ای در موقعیتی کاملاً متفاوت ، در زمانی متفاوت داشته اید؟

مثل پوشاندن یک جوش زشت روی صورت شماست. به نظر می رسد کوچکتر می شود. شاید اصلا قابل مشاهده نباشد. ولی احساس سوزش ، سوزن سوزن شدن ، خارش ، سوزش هنوز باقی است … احساسات اولیه من به جایی نمی رسد.

آیا می توانم با تغییر تمرکز توجه به طرف مقابل ، سرنوشت او ، احساسات و شرایط او ، مرزهای متلاشی شده خود را بازسازی کنم؟ به ندرت. در لحظه ای که من برای شخص دیگری انرژی صرف می کنم - و این چیزی است که در روند برنامه ریزی و اجرای انتقام اتفاق می افتد - من نمی توانم دیوارهای خانه خود را بازسازی کنم. من مشغول کار دیگری هستم نه خودم.

عصبانیتی که برای انتقام سرمایه گذاری می کنم مرا از مابقی طیف احساساتی که آزاردهنده و آزاردهنده است ، دور می کند. دقیقا تا زمانی که خنک شوم.سپس باد از طریق سوراخ های دیوارهای مرزهای من استخوان های من را یخ زده و روح من را دوباره سرد خواهد کرد. من دقیقاً همان خواهم ماند که قبل از انتقام با من بود.

انتقام به شما اجازه می دهد تا معانی جدیدی را بدست آورید … اما این معانی مربوط به من نیست ، بلکه مربوط به شخص دیگری است. آنها نه به من ، بلکه به دیگری قدرت می بخشند. آنها برای من مواد لازم را برای وصله سوراخ نمی آورند ، بلکه سوراخ هایی را در خانه دیگران ایجاد می کنند. آنها ایجاد نمی کنند ، آنها نابود می کنند. و مهم نیست که آنها جهان من را نابود نمی کنند ، بلکه دنیای دیگران را نابود می کنند. در دنیای من ، این معانی گرمتر و پایدارتر نمی شوند - این مهم است. به جای صرف زمان و انرژی برای بازگرداندن مرزهای خودم ، خانه ، آخرین را صرف شخص دیگری می کنم.

راه سخت این است که همه چیز را که تجربه می کنم غوطه ور ، احساس و در نهایت رها کنم. طولانی و دردناک است. ایجاد همیشه سخت تر از تخریب است. هنگام ایجاد ، نمی توانم دقیقا محاسبه کنم که چه اتفاقی می افتد ، چه زمانی و توسط چه نیروهایی. با تخریب ، من به طور قطع می دانم که هدف محقق می شود ، می توانم آن را پیش بینی کنم. انتخاب همیشه با ماست - خانه خودمان را بسازیم یا خانه دیگران را خراب کنیم.

موفقیت بهترین انتقام است (م. داگلاس)

توصیه شده: