چرا توسعه نقاط قوت سودآورتر است؟

تصویری: چرا توسعه نقاط قوت سودآورتر است؟

تصویری: چرا توسعه نقاط قوت سودآورتر است؟
تصویری: پروژه هایی که مثل اتریوم رشد می کنند #shorts 2024, آوریل
چرا توسعه نقاط قوت سودآورتر است؟
چرا توسعه نقاط قوت سودآورتر است؟
Anonim

مقالات برای من همیشه آسان بوده است ، و من رویای دانشکده روزنامه نگاری دانشگاه دولتی مسکو را در سر داشتم. ما آن زمان در قفقاز شمالی ، در نالچیک زندگی می کردیم.

در پایان کلاس نهم ، پدرم بر اثر سکته قلبی درگذشت و او در روز المپیاد جمهوری درگذشت ، جایی که من برای مقاله خود مقام اول را کسب کردم. کلمه "نوشتن" برای من معنای ناخوشایندی به خود گرفت.

دقیقاً یک سال بعد ، بعد از جشن ، مادرم گفت که نمی گذارد من به مسکو بروم:

"شما وارد هر دانشگاه دولتی مسکو می شوید!"

و من برای ورود به م Instituteسسه آموزشی استاوروپول رفتم.

Image
Image

در طول تحصیل ، همه دانش آموزان به بهترین شکل ممکن به صورت پاره وقت کار کردند. من همچنین شغلی پیدا کردم ، به عنوان نظافتچی به نانوایی رفتم ، و از آنجا چند روز بعد به دلیل نامناسب بودن حرفه ای با صدای بلند بیرون رفتم.

Image
Image

- و بازوهای دختر از کجا رشد می کند؟ - مدیر فروشگاه بعد از من عصبانی شد.

یکبار گزارش من در تیراژ زیاد موسسه به روزنامه جوانان منطقه استاروپول رسید و من ، به طور غیرمنتظره و غیرمنتظره ، بیست و دو روبل دریافت کردم! گاهی اوقات من شروع به نوشتن یادداشت برای "گروه جوانان" می کنم ، که برای آن 20-25 روبل پرداخت می کردند! در پایان دهه 80 قرن گذشته ، این وضعیت بسیار مناسب بود ، اما من هرگز این موضوع را جدی نگرفتم.

Image
Image

بلافاصله پس از فارغ التحصیلی از م institسسه آموزشی ، به روانشناسان مراجعه کردم تا با مجموعه های خود برخورد کنم. من فکر می کردم که رابطه من برای من کار نمی کند ، زیرا من از نظر ظاهری بدشانس بودم ، با وجود تلاش های زیاد برای لاغر شدن ، همیشه کمی اضافه وزن داشتم.

این "خط خطی" بود که به من کمک کرد تا از رقابت بزرگ برای بخش بازآموزی در دانشگاه دولتی مسکو عبور کنم. این مقاله ای بود در مورد اینکه چرا می خواهم روانشناس شوم.

Image
Image

سه سال بعد با شوهرم آشنا شدم. در آن زمان ، من قبلاً "سوسک هایم را با نام می شناختم" و یاد گرفتم که احساس زیبایی کنم ، که از تأثیرگذاری بر تعداد رو به رشد اسب سواران من دریغ نکرد. با داشتن چندین مسکو در زرادخانه من ، من فردی را از شهر Elektrostal در منطقه مسکو انتخاب کردم ، عامل تعیین کننده در انتخاب من یک مورد بود. شوهر آینده من فارغ التحصیل شد ، آرزو داشت و از من دور بود ، دانشکده روزنامه نگاری دانشگاه دولتی مسکو!

شوهرم اغلب سعی می کرد توانایی های ادبی من را کاهش دهد ، که من خودم واقعاً به آن اعتقاد نداشتم و روانشناسی برای مدت طولانی مورد توجه توده های گسترده نبود.

Image
Image

چندین سال او به عنوان روانشناس در کتابخانه کودکان کار کرد. او عاشق کارش بود ، من اغلب برای اجرا در مدارس و حتی در رادیو دعوت می شدم ، فقط حقوق ماهانه کافی بود. به منظور خرید مواد غذایی دقیقاً برای یک هفته ، و سپس رویای تحصیلات تکمیلی باید سالها به تعویق افتاد ، هیچ چیزی برای پرداخت هزینه تحصیل وجود نداشت.

دهه نود قرن گذشته گذشت ، بسیاری از انتشارات سازماندهی شدند ، شوهرم اخراج شد و من مجبور به فروش شدم.

من مجبور بودم آنها را دوست داشته باشم تا در فروش موفق باشم. این کار سختی نبود زیرا همیشه به مردم علاقه مند بودم.

وقتی به سن پترزبورگ نقل مکان کردیم ، من به عنوان شغل موقت به املاک و مستغلات رفتم. با این حال ، "هیچ چیز دائمی تر از موقت نیست"!

Image
Image

او به مدت طولانی در این منطقه اقامت کرد و به مقام مدیر منابع انسانی رسید. به احتمال زیاد ، این اتفاق افتاد زیرا در ابتدا خریداران به آگهی های من در روزنامه ها سرازیر می شدند و سپس یکی از صاحبان بزرگترین آژانس های املاک رزومه من را بسیار دوست داشت و مدرک روانشناسی من از یک دانشگاه معتبر نقش مهمی ایفا کرد.

Image
Image

من آموزش ها را "با صدای بلند" انجام دادم ، زیرا نوشتن موارد و تمرینات جالب برای هر موقعیت خاص برای من همیشه آسان بود.

و وقتی تمرین خصوصی خود را شروع کردم. من در ابتدا یادداشت های بی تکلف و صادقانه ای نوشتم ، که اولین آنها یک چرخه بود

مقالات آنها را در یک گله ترسو دنبال می کردند ، مشتریان با آنها تماس می گرفتند ، تکنیک ها و تمرینات جدید و اصلاح شده متولد می شد.

امروزه تعداد زیادی مشتری وجود دارد که من می توانم هزینه خرید آنها را که می خواهم با آنها کار کنم انتخاب کنم.

Image
Image

و حتی بعدها ، سالها ، سالها ، من دوباره پایان نامه خود را هدف قرار دادم و میل به نوشتن در این امر به من کمک می کند.

حالا احساس می کنم جای خودم هستم. من این سایت را به خاطر فرصتی برای پیاده سازی دو جهت مورد علاقه خود - روان درمانی و روزنامه نگاری ، بسیار دوست دارم.

و ، همانطور که قبلاً نوشتم ، یک بار ، طبق گفته کنفوسیوس زندگی می کنم.

توصیه شده: