تنبلی و جستجوی هدف. چگونه چیز مورد علاقه خود را پیدا کنیم؟

تصویری: تنبلی و جستجوی هدف. چگونه چیز مورد علاقه خود را پیدا کنیم؟

تصویری: تنبلی و جستجوی هدف. چگونه چیز مورد علاقه خود را پیدا کنیم؟
تصویری: چگونه علایق،هدف و شغل ایده آل خود را پیدا کنیم | How to find your passion 2024, آوریل
تنبلی و جستجوی هدف. چگونه چیز مورد علاقه خود را پیدا کنیم؟
تنبلی و جستجوی هدف. چگونه چیز مورد علاقه خود را پیدا کنیم؟
Anonim

تنبلی و جستجوی هدف چگونه با یکدیگر ارتباط دارند ، آیا می توانند در یکدیگر تداخل ایجاد کنند؟

شاید کسی با موقعیت های مشابه آشنا باشد:

- شما حرفه ای دارید ، اما برای شما مناسب نیست (شما از کار خود رضایت اخلاقی را احساس نمی کنید ، سود کافی دریافت نمی کنید ، یا به طور کلی از کاری که در محل کار انجام می دهید خوشحال نیستید) ؛

- شما توسط همسرتان حمایت می شوید.

- شما توسط والدین خود تهیه می شوید ، اما می خواهید خود را در زندگی تحقق بخشید.

- یک شغل ، حرفه و تمایل زیادی برای سرمایه گذاری در وقت آزاد خود برای تسلط بر یک مهارت جدید به منظور کسب درآمد در زمینه دیگری وجود دارد.

برای شروع ، شما باید مفهوم "تنبلی" را درک کنید. در درک روانشناسان و روان درمانگران ، هیچ تنبلی وجود ندارد - به محض این که مشتری در جلسه روان درمانی انگیزه خود را در زندگی پیدا کرد ، عدم تمایل به کار در جایی از بین می رود و فرد فعالانه و با موفقیت در زمینه فعالیت مورد نظر حرکت می کند..

به عنوان یک قاعده ، مسئله تنبلی با انگیزه حل می شود. دو نوع تأثیر بر رفتار انسان برای ترغیب او به انجام کاری وجود دارد - انگیزه "در جلو" و "پشت". در حالت اول ، این یک الاغ است که چوبی با هویج به آن بسته شده است و او از آن پیروی می کند (حرکت به سوی آینده ای بهتر - کسب درآمد بیشتر ، اجازه بیشتر به خود ، سفر و غیره).

انگیزه مثبت است ، اما معمولاً فاقد آن است. انگیزه "از پشت" مستلزم تمایل به خداحافظی با زندگی گذشته و دردی است که به همراه دارد (هرچه فرد ناراحتی دردناک تری را تجربه کند ، به احتمال زیاد او به سمت آینده درخشان خود حرکت می کند ، در غیر این صورت به سادگی به جایی نمی رود - فقط در نادرترین موارد). ما با یک وضعیت متناقض روبرو می شویم - برای برداشتن گامی در جهت حرفه جدید ، باید رنج موجود را افزایش دهید ، یعنی چیزی که فرد سعی می کند از آن فرار کند (مشکلات مالی ، حسادت دوستان / همکلاسی های سابق یا همکلاسی ها ، فشار از طرف والدین و بستگان ، فشار خود بر روی خود از درک بی ارزشی و خواسته های برآورده نشده خود در زندگی ، عزت نفس پایین و غیره).

چگونه انجامش بدهیم؟ شما باید احساس ناخوشایند را با تصور اینکه در حال حاضر 80 ساله هستید به حداکثر برسانید و تمام زندگی شما تحت فشار روانی شدید اقوام و با این احساس بوده است که زمانی که افرادی را می شناسید در حاشیه زندگی رها شده اید. به نتایج مطلوب رسیده اند … در نتیجه ، انگیزه شروع به کار می کند - ابتدا احساس تحریک و عصبانیت می کنید ، سپس یک انفجار احساسی شدید رخ می دهد ، در نتیجه آن یک انرژی حیاتی تسلیم ناپذیر بوجود می آید.

چه اقداماتی باید انجام شود؟ اولین و مهمترین چیز این است که خود را پیدا کنید ، کار زندگی خود ، سرنوشت خود را. در اینجا ارزش این را دارد که به وضوح درک کنید که هیچ هدفی از بالا وجود ندارد ، هیچ کس حرفه ها و زمینه های فعالیت را برای شما تعیین نکرده است (واسیا برنامه نویس ، پتیا تاجر و کاتیا خانه دار خواهد بود). این فقط تصمیم شما ، انتخاب و زندگی شماست!

هر فرد قطعاً دارای مجموعه ای از مهارت ها و ویژگی های خاصی است که می خواهد در خود پرورش دهد - چیزی در سطح ژنتیکی تعیین شد ، چیزی به لطف تربیت والدین و حلقه خانواده. در مرحله بعد ، شما باید این مهارت ها را تقویت کنید یا مهارت هایی را که کمترین توسعه را دارند به تسلط برسانید. با مثال شخصی - من می خواستم سخنرانی عمومی را یاد بگیرم ، بنابراین یک کانال YouTube راه اندازی کردم.

بنابراین ، مهم است بدانیم که تحقق همه خواسته ها در دست خود شخص است و وظیفه اصلی این است که خود را به خوبی بشناسید ، نیازهای واقعی خود را بشناسید و بفهمید که دقیقاً می خواهید از زندگی چه چیزی را بدست آورید..

یک روش طوفان فکری بسیار خوب وجود دارد.در واقع ، با پاسخ به سوالات یکسان ، هر بار که فرد ذره ذره چیز جدیدی در مورد خود می آموزد و در مقطعی متوجه می شود که واقعاً می خواهد در زندگی چه چیزی را بدست آورد.

در زیر لیستی از سوالات وجود دارد که به شما در یافتن خود کمک می کند. شما باید به آنها به صورت کتبی ، حداقل 30 پاسخ دهید.

1. من کیستم؟ (هر چیزی که به ذهنتان می رسد را بنویسید - تمام نقش های اجتماعی که بازی می کنید ، حالت درونی احساس شده. در اینجا همچنین می توانید همه چیزهایی را که از بدو تولد درباره خود می دانید یا شنیده اید نشان دهید - خودخواه ، دختر خوب ، خوب می خوانید و غیره.).

2. چه چیزی را دوست دارم؟ (بهتر است اشیاء و شرایط را در اینجا نشان دهید - آب و هوای خوب ، روحیه خوب ، بچه های خوب ، غذا و غیره).

3. دوست دارم چه کار کنم؟ (توصیف همه اقداماتی که انجام می دهید مهم است - من تماشای فیلم ، چت ، غذا خوردن ، بازی کردن ، صحبت کردن با تلفن و غیره را دوست دارم هنوز باید آن را مشخص کنید). با مثال شخصی ، می توانم بگویم که در پاسخ به این س ،ال ، نشان دادم که دوست دارم به مردم کمک کنم و صحبت کنم. با گذشت زمان ، انتخاب حرفه آشکار شد.

4- بهترین کار را چه می کنید؟ چه کاری می توانید بدون تلاش انجام دهید؟ (شاید برای پاسخ به این س ،ال ، به کمک خویشاوندان / دوستان / آشنایان نیاز داشته باشید ، زیرا شخص می تواند برخی از اقدامات را "روی دستگاه" (خیلی راحت) انجام دهد و متوجه آن نشود ، اما اطرافیان آن را در یک حالت درک می کنند. برای مثال: "شما به معنای واقعی کلمه با یک قطعه کوچک داستان ، از قبل اصل کل داستان را درک کرده اید!" یا "شما همیشه به سرعت بهترین خودرو را با قیمت کاهش یافته پیدا می کنید! چگونه آن را مدیریت می کنید؟" این س Askال را از دوستان خود بپرسید و نظرات خود را بخواهید.)

5- در حال دیدن چه چیزی هستم؟ (تمام رویاهایی را که تا به حال برای شما اتفاق افتاده است ، به خاطر بسپارید ، حتی از همان دوران کودکی - به عنوان مثال ، من آرزو دارم که فضانورد ، جراح و غیره شوم.

این فهرست باید حداقل از 10 خواسته تشکیل شود ، زیرا می توانید همزمان به خواسته های کاملاً نامربوط فکر کنید (برای تبدیل شدن به یک بازیکن فوتبال و داشتن یک انتشارات شخصی ، نوشتن یک کتاب و پزشک شدن) ، علاوه بر این ، گاهی اوقات رویاها می توانند شکل بگیرند از افکار زودگذر (به عنوان مثال ، شما تنها بار در زندگی خود فوتبال بازی کردید و آن را دوست داشتید ، پس از بازی ، این ایده در ناخودآگاه ظاهر شد که فوتبالیست شدن خوب است). به یاد داشته باشید که در این مرحله بسیار مهم است که به نظر خود حتی خواسته های ناچیز را به خاطر بسپارید - در واقع ، همه این رویاها برای شما اهمیت زیادی دارند ، در نتیجه چنین جلسه طوفان مغزی ، می توانید یک ایده عالی را پیاده کنید.)

6. من چه می خواهم؟ (این فهرست نوعی ادامه قبلی است ، اما گسترده تر (حداکثر 100 امتیاز). برای بالا بردن ماهیت درونی خود و ارتباط با "من" داخلی خود ، باید به خود اجازه دهید همه خواسته ها را بنویسد ، مهم نیست که چقدر کودکانه به نظر برسند. مهمترین نکات ارزشمند در زندگی که می توان آنها را درک کرد مشخص می شود.)

7. به لطف حرفه آینده خود می خواهم چه نیازی را برآورده کنم؟ (به عنوان مثال ، افزایش عزت نفس ، احساس مفید بودن در جامعه ، مشارکت خود در جامعه ، احساس زیبایی و اهمیت ، به مردم رساندن خوبی ، درک بهتر مردم ، داشتن اجتماع خاص خود و برقراری ارتباط هر روز ، حضور در یک تیم ، تقویت برخی مهارت ها و غیره).

به پاسخ همه س questionsالات فکر کنید و مطمئن شوید که آنها را یادداشت می کنید ، و سپس سخت ترین مرحله کار روی خود شروع می شود ، که هیچ کس نمی تواند برای شما انجام دهد - تجزیه و تحلیل ، بازنویسی ، ترکیب لیست های نوشته شده.

حتماً به خاطر داشته باشید که در نهایت خواسته های شما نباید با وضعیت روحی درونی شما مغایرت داشته باشد (برای مثال ، یک زن شکننده ، نرم و نرم نمی تواند در آداب و رسوم کار کند ، جایی که رقابت شدید بین مردان وجود دارد ، این قطعاً با ذات او در تضاد است.) علاوه بر این ، مهم است که گیر نکنید و سعی کنید یک ، دومین و سومین کار را انجام دهید.

غالباً ، ناخودآگاه ، مردم می دانند که می خواهند از زندگی چه چیزی را بدست آورند ، اما این درک که هیچ کس در محیط اطراف خود کاری مشابه انجام نمی دهد آنها را متوقف می کند (به عنوان مثال ، همه وبلاگی در کانال یوتیوب یا اینستاگرام ندارند) شخصی دارای یکی از آشنایان است که تصمیم گرفت قدم مشابهی بردارد). در این مورد ، آنها نیاز به حمایت روانشناختی ساده از بیرون دارند ("بله ، بله! انجام دهید! ایده عالی است ، و شما می توانید به طور کامل پتانسیل خود را در این مورد درک کنید. و نیازی به ترس از صحبت کردن ندارید ، با احتیاط نه برای انتقاد از دیگران "). نکته مهم دیگر - اگر در روح خود احساس می کنید که این کار شماست ، به هیچ کس گوش ندهید و پیش بروید. آماده باشید که افراد نزدیک شما را دلسرد خواهند کرد ("بله ، این حرفه لعنتی است! خوب ، شما قصد دارید در آنجا چه کار کنید؟ درآمد کم است ، و شما هزینه زیادی را صرف آموزش می کنید. و به طور کلی ، چه نوع حرفه ای آیا این است؟ ") ، اما پس از مشاهده اولین نتایج شما ، آنها افتخار می کنند و نظر خود را بطور اساسی تغییر می دهند (" بله ، غیر منتظره بود! ").

بنابراین ، به کسی که به شما اعتقاد ندارد گوش ندهید. به دنبال افرادی باشید که بتوانند از شما حمایت کنند ، زیرا درک می کنید که پیدا کردن هدف و خود در زندگی چقدر مهم است.

با این حال ، دسته ای از افراد وجود دارد که از نظر روانشناختی درک آنها برای خود در یک حوزه جدید دشوار است ، گروه بندی و فشار بر آنها دشوار است ، به ویژه اگر آنها اصلاً نمی دانند چگونه ایده تصور شده را اجرا کنند. در چنین مواردی چه باید کرد؟ 15 دقیقه در روز کاملاً کافی است - فیلمهای انگیزشی را تماشا کنید ، مقالات و کتابهایی را در مورد نحوه یافتن خود بخوانید ، تمام اطلاعات دریافتی را جمع آوری و تجزیه و تحلیل کنید و مطمئن باشید که چه کسی انجام می دهد (بهترین راه برای جستجوی اطلاعات انگلیسی است سایت های زبانی) چگونه می توان خود را وادار به حرکت کرد؟ این زمان را به برنامه خود اضافه کنید ، یک ساعت زنگ دار تنظیم کنید ، بنشینید و مشغول شوید - می توانید از Google یک سوال مورد علاقه بپرسید و هر ایده ای را که یک موتور جستجو ارائه می دهد ، تجزیه و تحلیل کنید.

توصیه شده: