چگونه خود را دوست داشته باشیم؟ چرا خودت را دوست نداری؟

تصویری: چگونه خود را دوست داشته باشیم؟ چرا خودت را دوست نداری؟

تصویری: چگونه خود را دوست داشته باشیم؟ چرا خودت را دوست نداری؟
تصویری: چگونه خود را دوست داشته باشیم ؟ ویدئو های انگیزشی و آموزشی بیشتر را بیبینید 2024, ممکن است
چگونه خود را دوست داشته باشیم؟ چرا خودت را دوست نداری؟
چگونه خود را دوست داشته باشیم؟ چرا خودت را دوست نداری؟
Anonim

مسائل مربوط به عشق به خود ارتباط مستقیمی با عزت نفس فرد دارد. چگونه یاد بگیریم که دوباره خود را دوست داشته باشیم؟ برای شروع ، شما باید در ناخودآگاه دلیلی را پیدا کنید که بر تضعیف همدردی با "من" درونی شما تأثیر می گذارد - در برهه ای از زندگی شما شروع به تحت فشار قرار دادن خود کردید ، و بسیار مهم است که بفهمید دقیقاً چه زمانی اتفاق افتاد به عنوان یک قاعده ، مردم ابتدا سالهای نوجوانی خود را یاد می کنند ، سپس مدرسه راهنمایی و ابتدایی ، و تنها پس از آن مهد کودک و موقعیتهای مربوط به آموزش خانه (این سخت ترین چیزی است که به یاد می آورند). اگر در مدرسه زورگویی ، تمسخر ، تحریم ، طرد جمعی توسط همکلاسی ها وجود داشت ، مطمئناً همه اینها بر عزت نفس و بر این اساس ، عشق به خود فرد تأثیر می گذارد. علاوه بر این ، والدین می توانند با "افزودن آتش به آتش" وضعیت را تشدید کنند (به عنوان مثال ، مقایسه رفتار یا دستاوردهای فرزند خود با سایر کودکان: "ببینید ، دیما در ریاضیات پنج نفر دارد! و شما در خانه نشسته اید ، انجام می دهید. هیچ چیز!”چنین مقایسه هایی در روان کودک ذخیره می شود و این احساس را ایجاد می کند که او دوست ندارد و مورد قبول نیست.

چرا والدین این کار را می کنند؟ عمدتا به دلیل بی سوادی در زمینه روانشناسی کودکان است. برخی به مدل فرزندپروری که مستقیماً در مورد آنها اعمال می شود ، نگاه می کنند ، دیگران سعی می کنند با چنین رفتاری به فرزندان خود نشان دهند که آنها را قبول ندارند و "بر اساس تناقض" عمل می کنند (در واقع ، هر والدینی می خواهد فرزندش بهتر باشد ، اما همه نمی فهمند چگونه می توان آن را به درستی به یک فرد کوچک انگیزه داد). در نتیجه ، کودک رفتار مشابهی را نسبت به خود به عنوان مظهر طرد و بیزاری از سوی نزدیکترین افراد درک می کند ، این احساس آگاهانه و محکم در روان او ثابت شده است. از آن لحظه به بعد ، او معتقد است که عشق را فقط باید به دست آورد ، سپس شما شایسته دوست داشتن خواهید بود. با این حال ، خانواده به ما داده شد تا با همه کمبودها ، نقص ها و شخصیت غیرقابل جبران دوست داشته شویم ، مورد قبول و قدردانی قرار بگیریم.

چگونه می توان نفرت از خود را با والدین مرتبط کرد؟ مامان و بابا به ترتیب خود را دوست نداشتند و دوست ندارند ، به دلیل عدم پذیرش خودشان ، کودک را نمی پذیرند. به طور نسبی ، عزت نفس پایین از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. به عنوان مثال ، اگر مادری در دفتر خاطرات کودک خود دوستی دیده باشد ، قبل از هر چیز از خود ناراضی است و نارضایتی خود را با رفتار مادربزرگ تداعی می کند و آن را برای نوزاد بیان می کند.

چه چیز دیگری می تواند بر عزت نفس و عشق به شخص تأثیر بسزایی بگذارد؟ اولین عشق و رابطه ناموفق به عنوان یک قاعده ، اولین احساس عاشق شدن در سنین 20 تا 22 سالگی رخ می دهد. اگر فردی رها شود ، او شروع به سرزنش خود می کند - او اشتباهی انجام داده است ، مشکلات ظاهری (رنگ چشم ، مو ، و غیره) ، شریک به آنچه در رابطه می خواست نرسید. در این سن ، افراد به ندرت قادر به ارزیابی عاطفی یک وضعیت چند عاملی هستند و می فهمند که در واقعیت ممکن است با روان مرتبط باشد. به همین دلیل است که آنها سرزنش را بر عهده خود می گیرند و باعث آسیب روانی دیگری می شوند و عزت نفس را کاهش می دهند.

چگونه می توان به طور کلی با شرایط برخورد کرد؟

  1. همه افرادی را که می توانند بر زخم فشار بیاورند (والدین ، همکلاسی ها ، عشق اول) ببخشید. برای انجام این کار ، شما باید تمام موقعیت های دردناک و هر فرد متخلف را به خاطر بسپارید (شخصی کوله پشتی شما را پاره کرد ، شخصی یک قلم مداد را از پنجره به بیرون پرت کرد ، شخصی مسخره کرد و با تحقیر نگاه کرد ، و کسی لباس و ظاهر شما را مسخره کرد). این ضربه به اندازه کافی عمیق است ، بنابراین به یاد آوردن آن دردناک و ترسناک خواهد بود ، تا اشک از احساس بی عدالتی (اگر چنین باشد ، این یک لحظه مثبت در درمان است - روان آسیب را تخلیه می کند). علاوه بر این ، احساسات قبلی که باید تجربه شوند باید ظاهر شود - رنجش ، عصبانیت ، ناامیدی.

  2. کلمات (یا اعمال) مناسب را پیدا کنید که بتوانید در آن لحظه از خود محافظت کنید. در این مرحله ، شما باید از تخیل و تخیل خود استفاده کنید - تصور کنید که واقعاً همان کاری را انجام داده اید که ذهن ناخودآگاه شما اکنون به شما می گوید. از چنین اقداماتی ، روان رضایت فوق العاده ای را دریافت می کند ، نه به اندازه اقدامات واقعی ، اما 2-3 تکرار در تخیل ممکن است کینه را آرام کند.
  3. عکس العملی را که می خواهید (یعنی چهره متجاوز خود) ببینید. به عنوان مثال ، تصور کنید ماشا ، که مداد شما را دور انداخته است ، ناگهان پس از چند جمله سوزاننده از شما شروع به گریه می کند. هر آنچه را که می خواهید ببینید ، باید سعی کنید تا آنجا که ممکن است تصور کنید.

درک این نکته ضروری است که همه اعمال بد افراد با درد روانی آنها همراه است. به طور معمول ، کسانی که در مدرسه دیگران را مورد آزار و اذیت قرار می دهند ، در خانه با قلدری والدین (چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی) روبرو می شوند. به این رفتار عمل کردن گفته می شود. روان کودک نمی تواند استرس را برای مدت طولانی تحمل کند (با تجربه استرس روانی یا جسمی در خانه ، او به مدرسه می آید و پرخاشگری خود را بر روی دیگران پرت می کند تا آرام شود). با داشتن تمام دانش روانشناختی ، کافی است به نقطه دردناک متخلف خود فشار بیاورید تا اشک ، ناامیدی ، ناراحتی و کینه او را مشاهده کنید ("می دانید چه؟ شما احساس شکست می کنید ، آنها شما را در خانه به تمسخر می گیرند ، به همین دلیل شما انجام دهید!").

4. از رضایت اخلاقی برخوردار شوید ، از لحظه پیروزی خود بر خلافکار لذت ببرید ("عالی ، و ماشا احساس بدی داشت!"). برخی افراد متخلفان خود را در شبکه های اجتماعی دنبال می کنند و از شکست ها و مشکلات آنها خوشحال می شوند. این می تواند برای مدتی رضایت بخش باشد ، بنابراین تجسم موقعیت و تخلیه آن مهم است.

اگر احساس می کنید به شدت آسیب دیده اید (اما نه در مرحله عصبانیت شدید) ، تمرین های زیر گاهی اوقات می تواند به شما کمک کند. تصور کنید که فرد متجاوز از شما عذرخواهی کرده است (این کار را با چه قیافه ای در چهره اش انجام داده است؟ او چه گفته است؟ چگونه رفتار خود را توضیح داده است؟). این تکنیک برای والدین ، همکلاسی ها ، عشق اول بسیار مناسب است. با این حال ، به طور کلی ، این یک کار بسیار دشوار و پر انرژی است ، زیرا از نظر روانشناسی ما از نگاه به عمق ضربه خود می ترسیم ، ما یک ترس ناخودآگاه را تجربه می کنیم که قادر نخواهیم بود با درد شدید کنار بیاییم ، بنابراین ، ما به همراهی یک روانشناس یا روان درمانگر نیاز داریم.

چگونه می توانید دوست داشتن خود را بیاموزید؟ ابتدا مراقب بدن خود باشید ، از آن مراقبت کنید و بهترین کاری را که می توانید انجام دهید (مانند مراقبت مادر از نوزاد). اقدامات کاملاً قابل پیش بینی:

- درست غذا خوردن ؛

- عادات بد را کنار بگذارید (دخانیات و الکل بدن شما را می کشد) ، اما این کار را به ضرر روان ، احساسات ، حالت عاطفی و خلق و خوی خود انجام ندهید (اگر واقعاً برای شما دشوار است که از خوردن غذا امتناع کنید ، بهتر است غذای خود را حفظ کنید. روان در حالت آرام) ؛

- رژیم های سخت نگیرید (یک سیب برای صبحانه ، ناهار و شام) ، در مورد رژیم متعادل و هماهنگ فکر کنید. بهتر است از چندین محصول (به عنوان مثال ، یک در ماه) صرف نظر کنید.

- ورزش کنید ، حتی یک ساعت در روز پیاده روی در خیابان کافی است.

- هر بار ، برای بدن خود کاری انجام دهید ، با خود بگویید: "ببین ، من این کار را برای تو انجام می دهم!". بنابراین ، شما به خودتان خوبی می تابانید و بدن شما آن را به عنوان عشق می پذیرد.

- بدن خود را همانطور که هست بپذیرید (هر چین خوردگی ، چین و چروک ، نقص در شکل و غیره). شاید واقعاً زشت باشد ، مشکلاتی در کامل بودن وجود دارد ، اما این همه از آن شماست و شما باید با آن زندگی کنید. به عنوان یک قاعده ، با غذا نوعی استرس و فقدان احساسات مثبت را برطرف می کنیم.

- یاد بگیرید که خودتان را ببخشید ، در مورد همه اشتباهاتی که در زندگی مرتکب شده اید تجدید نظر کنید ("خوب ، در آن لحظه ، با دانش و تجربه من ، فقط می توانستم این کار را انجام دهم. حالا ، اگر وضعیت تکرار شود ، من همه چیز را کاملاً متفاوت انجام می دادم" ! ")؛

- خود را با همه کمبودهای خود بپذیرید ، خود را با افراد دیگر مقایسه نکنید (شخصی دارای چهره زیباتر است ، اما در آسیب روحی عمیق مشکلاتی وجود دارد ؛ شخصی متون زیبایی می نویسد ، اما نمی داند چگونه با دستان خود کاری انجام دهد - هر کدام از ما نقاط ضعف قوی و قوی دارد) ؛

- دائماً چیز جدیدی یاد بگیرید (شخصی که در زمینه جدیدی بر دانش مسلط شده است ، بیشتر خود را دوست دارد و به خود افتخار می کند) ؛

- بیاموزید که به خودتان افتخار کنید و مهم نیست که هنوز گام های زیادی برای رسیدن به هدف در پیش دارید ، زیرا هر گام کوچک ، حتی کوچکترین ، در حال حاضر یک پیروزی شایسته افتخار است. به طور قطع ، هر شخصی در یک سال ، پنج یا ده سال دستاوردهایی دارد. حتی اگر به نظر شما کاری در زندگی انجام نداده اید ، به زندگی خود از چشم شخص دیگری نگاه کنید. به عنوان مثال ، یک زن تاجر ممکن است به دوستی که همسر خود را برای او تهیه می کند حسادت کند. و بالعکس.

- آن را مسلم فرض کنید و تفاوت های خود را با دیگران دوست داشته باشید ("بله ، من چنین شخصی هستم ، چنین ضعف هایی دارم ، اما با آنها خوب زندگی می کنم!") ؛

- انتقاد از خود را کنار بگذارید و همه افکاری را که در ذهن شما شکل گرفته است باور نکنید (مخصوصاً اگر در کودکی شما (یا شخصی که می شناسید) اغلب مورد انتقاد دیگران قرار می گرفتید - در غیر این صورت ، چنین تفکری مانند علف های هرز در سر شما ایجاد می شود. ؛

- دریابید که در واقع دقیقاً چه می خواهید (از غذا چه چیزی را امتحان کنید؟ چه می خواهید بپوشید؟ چه کلماتی را برای دوستان و خانواده خود بگویید؟ به طور کلی می خواهید با چه افرادی ارتباط برقرار کنید و با کدامیک از آنها صحبت کنید از دایره ارتباط خود حذف کنید؟)؛

- از برقراری ارتباط با افرادی که شما را تحقیر می کنند ، توهین می کنند و توهین می کنند ، با حقارت و بی اعتنایی با شما برخورد می کنند - آنها به سادگی انرژی شما را می سوزانند. شما نباید از خلاص شدن از شر چنین افرادی بترسید ، این وحشتناک تر است که تمام زندگی خود را با کسانی بگذرانید که از شما برای اهداف خود استفاده خواهند کرد. تنها کسانی را که شما را دوست دارند و می پذیرند ، ترک کنید ، کسانی که می توانند برای حرکت بیشتر به جلو حمایت کرده و منبعی را فراهم کنند.

- اشتیاق خود را رها نکنید و به دنبال کاری باشید که واقعاً دوست دارید انجام دهید ؛ فعالیتی را پیدا کنید که لذت را به ارمغان بیاورد (خواندن ، نقاشی ، برقراری ارتباط با افراد دیگر - اگر رضایت اخلاقی دریافت می کنید ، در این لحظه خود را بیشتر دوست دارید) ؛

- هر روز به دنبال چیزی باشید که بتوانید از آن سپاسگزار باشید.

- در مواقع بحرانی ، در شرایط دردناک یا در خلق و خوی بد ، حتماً با خانواده و دوستان خود صحبت کنید ، که یک منبع روانشناختی اضافی برای شما و پشتیبانی هستند.

- به طور دوره ای ارتباط خود را با دنیای خارج قطع کرده و برای جستجوی منابع خود به درون خود بروید.

- مکانی را پیدا کنید که در آن احساس راحتی کنید (خانه ، کافه ، رستوران ، پارک ، و غیره) ، بتوانید انرژی خود را پر کرده و خود را کنار بگذارید.

- تفریح را فراموش نکنید.

و مهمتر از همه ، به یاد داشته باشید که لازم نیست یک فوق بشری کامل باشید ، شما می توانید یک فرد معمولی با نقص ها و نقاط قوت خود باشید. شخص دیگری که شما آن را یک نقطه ضعف می دانید ، به عنوان یک منبع عظیم تلقی می شود!

توصیه شده: