"حواس فکری. اتصال قطب ها "یا" چگونه شغل خود را دوست داشته باشیم؟ "

تصویری: "حواس فکری. اتصال قطب ها "یا" چگونه شغل خود را دوست داشته باشیم؟ "

تصویری:
تصویری: راه حل مشکل حواس پرتی و عدم تمرکز چیست؟ 2024, آوریل
"حواس فکری. اتصال قطب ها "یا" چگونه شغل خود را دوست داشته باشیم؟ "
"حواس فکری. اتصال قطب ها "یا" چگونه شغل خود را دوست داشته باشیم؟ "
Anonim

وقتی اولین قدم های خود را در روانشناسی عملی برداشتم ، با روانشناسان و روان درمانگران روبرو شدم که با صدای بلند و مداوم در مورد مضرات "تفکر" اظهار می کردند. یکی از بحث های اصلی و قابل توجه مخالفت افکار با احساسات بود. گویی آنها دو قطبی هستند که با صدای بلند بحث می کنند و (مطمئناً !!!) احساسات خوب عمل می کنند ، اما افکار - بد. همانطور که در کاریکاتورهای قدیمی خوب آمریکایی وجود دارد: یک فرشته روی یک شانه نشسته است ، شیطانی شیطانی با چنگال بر روی شانه دیگر.

من چی هستم؟ در اولین برخورد با چنین ایده ای ، البته ، من ناراحت شدم. مثلا چطور؟ این چیست - آیا عشق خود به دانش ، الگوریتم های انباشته شده از جهان و لذت شیرین حل کلمات متقاطع ژاپنی را به سطل زباله می اندازید؟ در برخورد دوم ، من واقعاً آزرده خاطر شدم. من عصبانی شدم. چون نه - من چیزی را دور نخواهم انداخت. این سر من است ، من عاشق سرم هستم - بارها به من کمک کرد و صادقانه بگویم ، اعتراف می کنم که برای او بسیار سپاسگزارم.

من هنوز در مقاله ها و ارتباطات با این دیدگاه ملاقات می کنم - حتی گاهی به نظرم می رسد که هر چه بیشتر ، بیشتر. در جامعه امروز ، یک مکانیسم بی تکلف و شناخته شده ایجاد می شود - عشق به افراط در همه جلوه های آنها. با ظهور شرکتها و شرکتها ، طبقه بزرگی و قدرتمند از کارمندان اداری ، مدیران برای هر سلیقه و رنگ ، ظهور کردند. امروزه این طبقه پدیده ای را ایجاد کرده است که در غرب معروف است "کار کن یا بمیر". عنوان وحشتناک به نظر می رسد ، اینطور نیست؟ ماهیت آن کمی بیشتر از آنچه مربوط به آن است: کار در شرکت های بزرگ (همان Google) به یک زندگی کامل تبدیل می شود - پردیس ها در اطراف دفاتر کار ایجاد می شوند ، کار به خانه تبدیل می شود و همکاران به نزدیک ترین دوستان. در مکانهای کمتر معتبر ، تصویر حتی بیشتر تهدیدآمیز به نظر می رسد: حتی کسانی که هنوز در جستجوی خود هستند و نمی دانند چه کاری را دوست دارند انجام دهند ، مجبورند حداقل در جایی کار کنند - در غیر این صورت آنها هیچ کاری ندارند وجود برای

البته ، اولین جایی که جامعه با چنین مشکلاتی عجله می کند ، نقطه افراطی دیگر است: احساسات ، احساسات و بدن. هر چیزی که ماهیت غیر منطقی داشته باشد. منشی های دفتر هنگام ناهار به انجام یوگا می روند تا پشت از صندلی آنقدر آسیب نبیند - و چقدر شیرین است که در این ساعت به فساد افکار و زیبایی هماهنگی با بدن و احساسات فکر کنیم! ایده آل سازی احساسات و جن زدایی عقل و اندیشه - این دقیقاً همان چیزی است که می تواند به راحتی توسط چنین مخاطبی خریداری شود ، با صدای بلند احساس می شود و با موفقیت به توده ها سرایت می کند. مکانهای رایگان در مکانهای مختلف با سه کلیک مشاهده می شود و دوره های زنان ودیک میلیون ها بازدید در YouTube به دست می آورند.

ولی. سلامتی در حد افراط نیست. سلامتی جایی در این بین است. به عنوان مثال ، یک فرایند ذهنی به عنوان یک احساس فکری وجود دارد ، که به نام آن در حال حاضر ادعای صلح بالقوه بین دو پدیده روانی وجود دارد.

حواس فکری - اینها تجربیات خاصی هستند که در یک فرد در روند فعالیت ذهنی او بوجود می آیند. حتی بیشتر - آنها نه تنها محصول فعالیت ذهنی ما هستند ، بلکه موتور توسعه نیز هستند. به عنوان مثال ، آنها ما را وادار می کنند تا این معمای معادله اسب لعنتی را در فیس بوک حل کنیم - بنابراین شانس حل آن را در دفعات بعدی ، شاید نه در فیس بوک ، بلکه ، به عنوان مثال ، در محل کار افزایش می دهیم. بنابراین ، ما نه تنها نیاز به دانش را برآورده می کنیم ، بلکه توسعه می دهیم.

بنابراین این احساسات چیست؟ بیایید نگاهی به برخی از آنها بیندازیم:

  1. تعجب - تصور چیزی غیر منتظره ، عجیب و غیرقابل درک ، به عبارت دیگر ، "خطای انتظار". در ابتدا ، می تواند ناخوشایند باشد ، و سپس با فعال کردن فعالیت ذهنی ، خوشایند می شود.به عنوان مثال ، اگر یک پیانیست معروف ، پنج دقیقه قبل از کنسرت ، متوجه شود که نیمی از کلیدهای پیانو کار نمی کند ، فکر می کنم او ابتدا ناراحت می شود. و پس از آن ، او شروع به جستجوی راه حل می کند و احتمالاً یک شاهکار خلق می کند.
  2. کنجکاوی عبارت است از تمایل به یادگیری ، دیدن چیزهای جدید ، نشان دادن علاقه به چیزی "اینجا و اکنون". از طریق کنجکاوی و کنجکاوی ، ما می توانیم واقعاً به چیزی علاقه مند شویم - شاید حتی برای مدت طولانی. از بسیاری جهات ، به لطف این احساسات بود که دانشمندان به اکتشافات بزرگی دست یافتند - اشتیاق به دانش برای آنها آنقدر هیجان انگیز بود که آماده بودند در تمام عمر به دنبال پاسخ به سوالات مورد علاقه خود باشند و از این روند لذت ببرند.
  3. حس شوخ طبعی توانایی درک خنده دار این نشان دهنده نگرش فرد نسبت به چیزی است که به بی اهمیتی جدی کمک می کند. با شوخ طبعی ، تنش را از بین می بریم و سعی می کنیم از طرف دیگر به وضعیت نگاه کنیم. به عنوان مثال ، با تمسخر سیاستمداران در رسانه های اجتماعی ، با نگرانی خودمان در مورد اقدامات غیرمنطقی آنها مقابله می کنیم.

همانطور که احتمالاً قبلاً حدس زده اید ، ما می توانیم از حواس فکری برای آشتی دادن ذهن و احساسات خود استفاده کنیم و سعی کنیم از "سر کار" خود لذت ببریم. برای انجام این کار ، شروع کنید:

- شگفت زده، متعجب شده. به چیزهای کوچک و ارتباطات جدیدی توجه کنید که قبلاً متوجه آنها نشده اید. به عنوان مثال ، ممکن است توجه داشته باشید که مردان فروشگاه شما دو برابر زنان گوجه فرنگی می خرند. یا اینکه Excel در نسخه جدید بسیار کاربردی تر از نسخه قبلی است.

- کنجکاو. موقعیت های مشکل را تجزیه و تحلیل کنید. طوفان فکری را به تنهایی یا به صورت تیمی ترتیب دهید - ایده هایی برای راه حل ها بیاندازید. سعی کنید اصل را درک کنید. نحوه چیدمان شرکت شما در داخل و خارج ، نحوه عملکرد آن را بیاموزید. صادقانه به زمینه های مرتبط با کار خود علاقه مند باشید - این دانش می تواند چیز جالبی را در تقاطع ایجاد کند.

- خنده. طنز نه تنها یک استرس زا است ، بلکه یک شبیه ساز عالی برای خلاقیت است.

- شک کنید و جستجو کنید. تفکر انتقادی در جهان مملو از اطلاعات ضروری است. از پرسیدن سوالات از خود نترسید و به دنبال پاسخ باشید.

- از همه موارد بالا لذت ببرید. سعی کنید جهان را با خودانگیختگی و صداقت نگاه کنید ، مانند کودکی که به هرم رنگی نگاه می کند. و کار خود را با همان اشتیاق انجام دهید که کودک با آن سازنده لگو مورد انتظار را مونتاژ می کند.)

توصیه شده: