2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
خشم (مانند شادی) یک احساس گرم کننده و گسترده است که حرکت انرژی را از مرکز به سمت پیرامون بدن ایجاد می کند. عصبانیت قدرت می بخشد ، بدن را برای عمل آماده می کند. برعکس ، به عنوان مثال ، غم و اندوه ، که در آن جایی برای فعالیت وجود ندارد.
خشم می تواند متناسب با موقعیت باشد ، به عنوان مثال عملکرد طبیعی خود را برای حل مشکل انجام می دهد ، اما گاهی اوقات ناکافی است ، به عنوان مثال عدم مشارکت در حل مشکل یا حتی مشکل در حل آن. همچنین عصبانیت به عنوان مقاومت در درمان وجود دارد.
عصبانیت کافی
خشم به عنوان پاسخی برای نقض مرزها نیروهای خود را برای دفاع از مرزها بسیج می کند.
خشم به عنوان پاسخی به ناتوانی در برآوردن نیاز. نیروها را برای غلبه بر موانع و دستیابی به اهداف بسیج می کند.
با این حال ، در دنیای مدرن ، هم نقض مرزها و هم موانع پیش روی کمتر نیاز به واکنش فیزیکی فعال نسبت به قلمرو حیوانات دارد. به عنوان مثال ، اگر رایانه "یخ زد" ، برای غلبه بر این مانع ، کافی نیست که به بالا بپرید ، سریع بدوید یا با نیرو ضربه بزنید (مگر با یک تنبور).
و وظیفه یک فرد در دنیای مدرن این است که یاد بگیرد چگونه انرژی عصبانیت را به سمت حل یک مشکل به شیوه ای جدید ، نه تنها از نظر جسمی ، بلکه از نظر فکری ، هدایت کند. چیزی کار نمی کند - ما با قدرت و انرژی که عصبانیت به ما می دهد "مسلح می شویم" و به دنبال حل مسئله به روش "مدرن" هستیم - برای بررسی دقیق وضعیت و ارائه راه حل خود ، به دنبال پاسخ هستیم. در اینترنت ، دستورالعمل ها را بخوانید ، با دوستان برای کمک تماس بگیرید و غیره …
البته این اتفاق می افتد ، هنگامی که شما فقط نیاز به استفاده از قدرت بدنی دارید ، به عنوان مثال ، به نزدیکترین فروشگاه رفتید ، و بسته است ، باید تلاش کنید و به فروشگاه بعدی بروید.
اگر خشم وجود نداشت ، اما به عنوان مثال غم وجود داشت ، می توان در نزدیکی یک کامپیوتر یخ زده یا یک مغازه بسته از بیماری مالیخولیا مرد.
همینطور در مورد حفاظت از مرزها. در دنیای مدرن ، مرسوم نیست که نیش بزنیم ، سنگ پرتاب کنیم و درست در فک ضربه بزنیم (مگر اینکه این یک ملاقات با اوباش در کوچه تاریک باشد). اما در مورد انرژی خشم با استفاده از هوش ، می توان یک پاسخ شفاهی مناسب برای جلوگیری از اقدامات یک متخلف مرزی پیدا کرد.
و در این مورد ، همچنین مهم است که خشم در بدن منعکس شود - تحت تأثیر عصبانیت ، بدن به نظر می رسد گسترش می یابد و فرد "ترسناک تر" به نظر می رسد ، یعنی ، با اعتماد به نفس بیشتر ، قاطع ، کلمات او تأثیرگذارتر به نظر می رسند.
باز هم ، اگر غم و اندوه در پاسخ به نقض مرزها ایجاد شود ، خطر زنده پایمال شدن یا خستگی ناشی از حملات لفظی اعضای نزدیک خانواده افزایش می یابد.
خشم به عنوان یکی از مراحل جدایی یا پایان دادن به یک رابطه ، زندگی با فقدان. نیروها را برای پایان دادن به روابط یا انتقال آنها به کیفیت دیگر بسیج می کند.
در دوره های سنی خاص ، کودک از نظر کیفی بالغ تر می شود ، پس از آن ارتباط او با والدینش باید به سطح دیگری منتقل شود ، تغییر کند. رهایی از فرزندپروری آسان نیست. و از آنجا که والدین نمی خواهند بزرگ شدن کودک ، افزایش استقلال او و تغییر در ارتباط با او را بپذیرند. و از آنجا که کودک می تواند در لطافت و مراقبت خوب باشد. اما وظایف بزرگ شدن و گذار به مرحله دیگری از توسعه هنوز با شخص روبرو است. خشم به تضعیف ارتباط ، جهش و گرفتن جای جدیدی در خانواده کمک می کند - با توجه به سن و سطح پیشرفت شما.
همچنین ، عصبانیت یکی از مراحل تجربه از دست دادن است. همانطور که در مورد مرگ یکی از نزدیکان ، و در مورد پایان رابطه ، به عنوان مثال ، با یک معشوق. خشم دوباره به تضعیف ارتباط ، جهش و پایان دادن به رابطه ، "رها کردن" فرد کمک می کند.
عصبانیت نامناسب
احساس جایگزین این نه تنها با عصبانیت بلکه با سایر احساسات نیز اتفاق می افتد. اگر برخی از احساسات "ممنوع" یا سرکوب شده است ، احساس دیگری به جای آن "می آید". به عنوان مثال ، اگر غم و اندوه ممنوع است ، ممکن است فرد به جای ناراحتی احساس خشم کند.فرض کنید یک دوست نزدیک می رود ، غم انگیز است ، اما یک فرد به جای ناراحتی احساس خشم می کند.
واکنش آموخته شده این امر نه تنها با عصبانیت بلکه با سایر احساسات نیز اتفاق می افتد. فرد الگوی پاسخ غیر عملکردی را از سیستم خانواده اتخاذ می کند. به عنوان مثال ، پدر در برخی شرایط عصبانی بود ، و پسر به سادگی "از طریق وراثت" عصبانی است ، اگرچه خودش نمی داند از چه چیزی عصبانی است.
احساس تسلط بر فرد نسبت به فردی از سیستم خانواده احساس می کند. اغلب - فرزند برای والدین. به عنوان مثال ، مادری از شوهر یا مادرشوهر خود عصبانی است ، اما این احساس را در خود سرکوب می کند و کودک متوجه آن می شود.
احساس از موقعیتی متفاوت. گاهی اوقات عصبانیت متناسب با موقعیت نیست. از نظر مقدار ، یعنی بسیار قوی تر ، نسبت به آنچه اتفاق افتاده است. به عنوان مثال ، شخصی در مترو هل داد ، و در حال حاضر می خواهد این فرد را بکشد. یا از نظر کیفیت ، یعنی به طور کلی ، واکنش به وضعیت مربوط نمی شود. به عنوان مثال ، همسر پرسید: "چطور هستی؟" و شوهر عصبانی است
شاید فرد قبلاً عصبانی بود ، اما او آن را در خود نگه داشت و سپس با همه موج انباشته خشم به یک رویداد بی اهمیت واکنش نشان داد.
و این احتمال وجود دارد که این احساس ناشی از موقعیت دیگری باشد که در دوران کودکی آسیب زا است و به شخص دیگری ، به شخصی "از گذشته" ، هدایت می شود. شوهر به س questionال بی گناه همسرش با عصبانیت واکنش نشان می دهد ، زیرا مادر یا مادربزرگ را در او می بیند که با مراقبت بیش از حد او را آزار می دهد.
جدایی ناقص اگر جدایی کامل نشده باشد ، خشم دائمی از والدین می تواند باشد. آن ها در اینجا کودک در 3 سالگی عصبانی شد ، به طوری که به او فرصت داد بند کفش خود را ببندد ، اما به او اجازه داده نشد ، چه برسد به 30 یا حتی 50 سالگی. او از آن زمان عصبانی است. و مادرش همه بندها را می بندد و او را می بندد.
خشم مطابق با شرایط فعال شد ، اما نتوانست عملکرد خود را انجام دهد ، شرایط خارجی قوی تر شد. درخواست عملکرد هنوز معلق است. خشم دوباره فعال می شود. و باز هم ناموفق. و به همین ترتیب تا پایان زمان. یا تا جدایی موفق.
این نوع خشم را می توان به دلیل کافی نسبت داد. اما متأسفانه وضعیت به خودی خود ناسالم است. و خشم ، که به مزمن تبدیل می شود ، در حال حاضر با همان وظیفه ای که وی برای حل آن فراخوانده شده بود ، همپوشانی دارد.
خشم به عنوان واکنش به رفتار شخص دیگر به سبک قربانی. قربانی متجاوزان و امدادگران را به سمت خود جذب می کند و به عنوان یک واکنش احساسی خشم یا ترحم را برمی انگیزد. می توان چنین خشمی را کافی در نظر گرفت ، اما واکنش احساسی به قربانی (اعم از خشم و ترحم) ورودی مثلث نمایشی کارپمن (قربانی-متجاوز-امدادگر) و توسعه بازی های دستکاری است.
خشم به عنوان مقاومت در درمان
وقتی صحبت از درمان مهم و دردناک می شود ، فرد (بیمار) شروع به تحریک ، عصبانیت می کند و از خود در برابر لمس این مورد دردناک محافظت می کند. همچنین ، فرد می تواند از طریق عصبانیت ، پرخاشگری ، در مقابل تغییراتی که در راه است مقاومت کند.
این عصبانیت را می توان به طرق مختلف کنترل کرد. می توانید در آن حفر کنید. و می تواند به عنوان بسیج نیروها برای دستیابی به موفقیت مورد استفاده قرار گیرد.
اما مراجعه کننده همچنین می تواند از درمانگر عصبانی باشد و در مورد آن - به دلیل نقض مرزهای مراجعه کننده توسط درمانگر.
از قاب فیلم "پازل" (2015) به عنوان تصویر استفاده شد.
توصیه شده:
خودکشی نحوه درک و تشخیص. کمک مناسب و نامناسب
استرس ، افسردگی ، تحولات زندگی گاهی غیرقابل تحمل می شود ، ما را از هم می پاشد. هنگامی که رنج طولانی مدت طول می کشد و راهی برای تسکین وضعیت وجود ندارد. ناتوانی ، عدم کنترل ، تشدید رنج. در حال حاضر این می تواند نه تنها به یک خلق و خوی بد تبدیل شود ، بلکه به یک اختلال جدی تبدیل می شود که اگر به موقع کمک های روانی و گاهی روانپزشکی ارائه نشود ، ریشه می گیرد ، برمی گردد و تشدید می شود.
موقعیتهای دشوار: سناریوهایی که هر از چند گاهی تکرار می شوند و برای شما مناسب نیستند ، چرا و چه باید کرد؟
اغلب در زندگی ما سناریوهایی وجود دارد که هر از گاهی تکرار می شوند. و ما صادقانه نمی فهمیم چرا این اتفاق می افتد. به عنوان مثال ، ما سعی می کنیم سرنوشت خود را با یک یا یک شریک دیگر مرتبط کنیم ، اما مشکلات در رابطه یکسان شروع می شود و همه چیز در نهایت به پایان می رسد.
درباره عشق .. درباره روابط .. درباره ارتباط
عشق به معنای کامل کلمه را تنها می توان در نظر گرفت که به نظر می رسد تجسم ایده آل آن است - یعنی ارتباط با شخص دیگری ، به شرط اینکه تمامیت "من" شخص حفظ شود. همه اشکال دیگر جذب عشق نابالغ هستند ، می توان آنها را رابطه همزیستی ، یعنی رابطه همزیستی نامید.
چگونه می توانم تمام دنیا را به هم نزنم؟ یا اجازه دهید در مورد مزاحمت ، عصبانیت ، عصبانیت و خشم صحبت کنیم
عصبانیت چه احساسی دارد و با آن چه باید کرد؟ طیف خشم بسیار وسیع است - ابتدا احساس نارضایتی می کنیم ، سپس عصبانیت ، سپس عصبانیت ، سپس عصبانیت و خشم. خشم و عصبانیت دیگر نه یک احساس بلکه یک احساس است. تأثیر یک حالت احساسی ، کوتاه مدت ، اما از نظر اشباع است ، که کنترل آن بسیار دشوار است ، تقریباً غیرممکن است.
از خشم و نفرت گرفته تا تحریک ، عصبانیت و عصبانیت
در ظاهر ، خشم یک تأثیر بسیار قوی است ، مشاهده تجلی آن ، خیال ویرانگری آن را برای شرکت کنندگان در تماس تداعی می کند. با این حال ، عصبانیت عملکرد بدست آوردن آنچه را که می خواهید در یک رابطه متقابل به دست می آورد. تخریب دیگری و رابطه با او بخشی از برنامه های فردی نیست که خشم را تجربه می کند.