علاقه کودکان به گلدان و توالت

تصویری: علاقه کودکان به گلدان و توالت

تصویری: علاقه کودکان به گلدان و توالت
تصویری: آموزش توالت رفتن به کودکان - قسمت دوم 2024, ممکن است
علاقه کودکان به گلدان و توالت
علاقه کودکان به گلدان و توالت
Anonim

در یک خانواده محترم ، جایی که مادر ، پدر و مادر بزرگ وجود دارد ، یک نوزاد زندگی می کرد. و همه چیز با او خوب بود ، تا اینکه مادر و پدر در مجاورت خود شکافی پیدا کردند. البته ، به همین دلیل ، هم مادر و هم پدر مشغول وصله این ترک بودند و مدتی به پسر خود اجازه دادند تا توضیحات خارق العاده خود را درباره رویدادهایی که با او اتفاق می افتد وارد کند.

به هر حال ، بچه نمی تواند برای مدت طولانی به گلدان عادت کند ، به دلایلی دوست داشت مدت طولانی تحمل کند ، و سپس پشت مبل پنهان شود و نیازهای طبیعی خود را درست در شلوار خود برآورده کند. احتمالاً والدین و مادربزرگ بسیار تلاش کردند تا کودک را به توالت آموزش دهند ، اما ظاهراً آنها این کار را به گونه ای انجام دادند که کودک با ترس از گلدان ، توالت و او همیشه نمی توانست به تنهایی به توالت برود ، نه به ندرت تمام خانواده در این امر شرکت کردند ، بیشتر مادر.

با توجه به شرایط فوق (شکاف در رابطه) ، کودک احساس نمی کرد کاملاً محافظت شده است ، با خانواده در ارتباط است. اگر والدین مشغول تنظیم روابط خود هستند ، که مطمئناً زنگ خطر را برای مادر به ارمغان می آورد ، مادربزرگ نگرانی خود را از آنچه در خانواده اتفاق می افتد ، تجربه می کند و با سرسختی وارد برنامه ای در مورد روانپزشکان می شود ، که در نتیجه از ایمان او به منجی حمایت می کنند. ناگهان ، در مرحله ای ، کودک از رفتن به مهد کودک خودداری کرد ، که این امر اضطراب والدین را بیشتر کرد و شکاف روابط آنها را بیشتر عمیق کرد. پدر نمی توانست از مادرش حمایت کند ، تنها تصمیم او این بود که ، مهم نیست ، به رفتن به مهد کودک ادامه دهد و در این زمان مادربزرگ برنامه های عرفانی او را تماشا کرد و به همراه کودک به زندگی حیوانات علاقه مند شد. بنابراین ، یک نوزاد پنج ساله به راحتی تصویری از جهان را برای خود ایجاد کرد ، پر از میکروب ، مار ، سگ ، ارواح ، طاغوت ، که برای اولین بار در خواب به سراغ او آمدند و او نمی توانست به تنهایی بخوابد و واقعاً نمی توانست به پدر و مادرش بگو چرا و سپس آنها شروع به ظاهر شدن در فضای واقعی کردند و برای خود یک توالت انتخاب کردند ، به ویژه در مهد کودک. ظاهراً کودک پنج ساله با شرم آشنا شده بود و قبلاً فهمیده بود که پسران نباید بترسند (نفوذ پدر). بنابراین ، او تمام ترس ها و بینش های خود را از همه پنهان کرد.

بچه با دختری ملاقات کرد که او نیز همین ترس ها را در گذشته داشت ، او به راحتی می توانست احساس کند که پسر کوچک در حال چه چیزی است و او را دعوت کرد تا در مورد موضوعی ترسناک نقاشی کند. یک چیز جالب به نظر می رسد: در هیچ تصویر مادران ، پدران ، مادربزرگ ها دیده نمی شود ، اما مارها ، سگ ها ، دایناسورها در تلاش برای بلعیدن او بودند. تنها موجودی که او را نترساند و بخاطر او دوست داشت ، یک گل عجیب با یک برگ سبز بود. پسر نمی تواند حرفش را قطع کند ، یک رویا را ترسیم کند ، جایی که با ترس و وحشت تنها در اتوبوس خالی سوار می شود. و هنگامی که توانست متوقف شود ، گفت که ترس های زیادی دارد و کاغذ کافی برای کشیدن همه آنها وجود ندارد. ما تصمیم گرفتیم تا زمانی که ترس ها برطرف نشود ، بهتر است به مهد کودک نرویم و درمان بیشتر به والدین نیاز دارد تا به کودک. این داستان تا حد ابتدایی ساده است ، اگر به راحتی و به طور طبیعی مشکلات کوچک کودکانه می تواند زندگی کودک را به طور اساسی تغییر دهد و تبدیل به یک مشکل بزرگ شود ، اگر اهمیت و توجه کافی را به آنها ندهید ، اگر از آنها منحرف نشوید. مشکلات بزرگسالان را درک نمی کنند و کودک میدان مشترک را جذب می کند (این نگران کننده است).

داستان دیگری در مورد دختر بچه 5 ساله ای که می ترسید بدون مادر تنها بماند ، از مهد می ترسید و به طور کلی می ترسید که جایی فراموش شود ، این خانواده همچنین در رابطه بین والدین ، رویاهای خود شکاف داشت. و تخیلات در واقعیت نیز مملو از شخصیت های کارتونی وحشتناک (ارواح ، مردان سیاه پوست) بود. این اردوی وحشتناک شبانه روی دختر سرازیر شد و او یاد گرفت که با کمک شمشیری که توسط جوجه اردک ارائه شده بود با او مبارزه کند و بعداً ناجی و دوست او شد.

در پایان این داستان ، می خواهم بگویم که برای هر کودکی در این سن ، مهم است که باور کنیم که همه چیز با او خوب خواهد بود ، او زندگی می کند ، که همیشه در مواقع دشوار کسی به کمک می آید و بهتر است که به جای جوجه اردک ، اصل نجات والدین یا افراد نزدیک باشد. زیرا اگر چنین نجات دهنده طبیعی در دوران کودکی وجود نداشته باشد و نیاز به ایمنی همچنان اهمیت داشته باشد ، نجات از طریق شیمی ، دین ، عرفان ، غذا (از طریق هرگونه اعتیاد) حاصل می شود.

توصیه شده: