2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
خستگی چه می تواند باشد و چرا گاهی از ارتباط خسته می شویم و گاهی شارژ می شویم. اگر خسته هستید ، یا سخت کار کرده اید یا خیلی عقب افتاده اید. به یاد دارم آن لحظه با سر چدنی نشسته بودم ، که به نظر می رسید با قاشق کتک خورده بود ، و نمی توانستم بفهمم که چرا بعد از سه ساعت درمان گروهی احساس می کنم بعد از سه روز دستمال زدن. من خیلی خسته بودم و خیلی مطمئن بودم که یک فرد درون گرا هستم. درون گرا ، دوره.
آیا به خود علامت گذاری می کنید؟ درون گرا ، برون گرا ، مانیفست ، پروژکتور؟ من هستم و متوجه شدم که زندگی با برچسب راحت تر است. زندگی با درک اینکه چه کسی هستید به لحاظ انرژی بسیار ارزان تر است. و وقتی از قبل می دانید که هیچ نتیجه ای نخواهد داشت ، نیازی به تلاش متفاوت نیست. و قابل درک است که در خانه خود بنشینید ، که بر دنیای درونی حاکم است.
این بی خطر است ، اما می تواند طاقت فرسا باشد.
رفتن برای گروه های درمانی برای یک فرد درونگرا که می داند ارتباط با مردم برای او خسته کننده است ، خسته کننده است. و اگر نمی دانستم چه معجزاتی در چنین گروه هایی اتفاق می افتد ، با تمام وجود از آن اجتناب می کردم. اما من می دانستم و سعی کردم بفهمم چرا نشسته ام و نمی توانم حرکت کنم.
آیا اگر زندگی بدون پاسخ دشوار است به دنبال پاسخ هستید؟
من هستم ، بنابراین حتی خسته تر به خانه برگشتم. و از آنجا که من فوراً نیاز داشتم بفهمم که چرا اینقدر کار می کنم ، تصمیم گرفتم که دو پاسخ وجود داشته باشد - من سخت کار کردم و یک درونگرا هستم ، که در عموم هستم ، مانند خون آشامی در آفتاب. فقط انرژی او توسط افراد دیگر مست می شود.
خون آشام های انرژی وجود دارند - من از کودکی در این مورد شک نداشتم.
چیزی بعد از چند ماه دیگر برنامه تغییر کرد ، وقتی متوجه شدم که گاهی بیشتر ، گاهی کمتر خسته می شوم و گاهی اوقات در پایان روز سوم جلسه اصلاً خسته نمی شوم. و سپس من حتی بیشتر متوجه شدم ، یا بهتر بگویم دیگران به من توجه کردند.
- یعنی شما درون گرا هستید؟ آنها به من گفتند که شما یک مولد واقعی و برون گرا هستید. و سپس من به طور جدی به انرژی و افراد فکر کردم.
چگونه است که در یک شرکت باز می شوم ، ارتباط برقرار می کنم ، مغزم را تحت فشار قرار می دهم ، کار می کنم - و همزمان پر می شوم؟ و در یک شرکت دیگر از درگاه خسته می شوم ، هیچ کاری انجام نمی دهم؟
ایگور در مورد خون آشام های انرژی ، این پدیده را توضیح داد. خوب ، من در جایی در اواخر مرحله اول با او آشنا شدم ، وقتی برایم روشن شد که در واقع ، شما می توانید جلوی خود را بگیرید تا در همان زمان به خوبی خسته شوید.
احساسات واکنش ها خواسته ها. احساسات. با یکدیگر
وقتی با مردم ارتباط برقرار می کنیم ، نمی توانیم تماشاچی بی تفاوت بمانیم. افراد دیگر همیشه کاری را با ما انجام می دهند - خواه حمله حساسیت باشد یا عصبانیت. یا این احساس نزدیکی است ، یا اختلال در عملکرد تماس ، وقتی به نظر می رسد که شما با بسته بندی و خود آن - بدون هیچ چیز در داخل ، به جز آنچه در کد اخلاقی اجتماعی تعریف شده است ، صحبت می کنید. یا می خواهیم گریه کنیم ، یا در آغوش بگیریم و شادی کنیم - ما همیشه چیزی را در کنار دیگران می خواهیم ، اما ما چه می کنیم؟
بیشتر اوقات من خودداری می کنم.
خوب ، چون خندیدن با صدای بلند و بغل کردن از درب خانه عجیب است ، نشان دادن خشم می تواند خطرناک باشد ، لطافت می تواند تهاجمی باشد ، اما صادقانه در مورد آنچه فکر می کنید از نظر انرژی سوددهی ندارد صحبت کنید. زیرا متوجه شدم که وقتی صادقانه و همانطور که هست با مردم صحبت می کنید ، واکنش واضح نیست. همه اینها در فیزیک واضح است - جایی که توپ لگد می شود ، در آنجا می چرخد ، اما هیچ چیز با شخص مشخص نیست. و هرگز نمی دانید که او چگونه به لطافت شما واکنش نشان می دهد. و از این ترسناک ، شرم آور ، گناهکار است. به نظر می رسد شرم ، ترس و گناه گران هستند. بدون آنها بهتر است. مهار کردن خود و لبخند شیرین آسان تر است. اما بعد از آن سرم درد می کند و انرژی من در حالت قرمز است.
مکیده - من قبلاً فکر کردم و در درون گرایی خود نشستم و در پشت توضیحات پنهان شدم که چرا از همراهی مردم مانند یک پتو خوشم نمی آید.
خویشتن داری - من اکنون می فهمم که خستگی با مقدار کاری که انجام داده ام مطابقت ندارد. و در اینجا جالب ترین چیز شروع می شود - آنچه من نگه داشتم ، چگونه بود ، چرا و چقدر برای من هزینه داشت. تماس با مردم مستقیم تر و قابل درک تر شده است ، و خستگی من … من هنوز با او کار می کنم ، اما اکنون می فهمم چگونه بدون جلب توجه شخصیت های افسانه ای به او نزدیک شوم:)
توصیه شده:
لحظه ای از درون نگری. چه چیزی مهمتر است: وضعیت یا ایده های مربوط به آن؟
هر چند وقت یکبار از موقعیت های خاصی ناراحت می شویم و احساس نارضایتی یا عصبانیت آنقدر رنگ های قوی به خود می گیرد که در انجام برنامه ریزی شده دخالت می کند. آیا تا به حال به این واقعیت فکر کرده اید که اغلب اوقات آنچه ما را ناراحت می کند نه خود موقعیت ، بلکه ایده های ما در مورد آن است؟
اعتیاد به الکل و اعتیاد. چه چیزی به خانواده بستگی دارد؟
آیا این درست است که اعتیاد به الکل و اعتیاد به مواد ژنتیکی منتقل می شود؟ آیا این درست است که فکر کنیم همه چیز از خانواده می آید؟ اینها سوالات چند عاملی هستند. کارشناسان هنوز درباره آنچه بیشتر در اعتیاد به الکل یا مواد مخدر ، ژنتیک یا عوامل اجتماعی وجود دارد بحث می کنند.
خیانت تقلب معنای بیولوژیکی قدرتمندی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله شده است ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر کرده و شما را در حاشیه غریزه قرار داده است
قرنهاست که خیانت با ضربه ای به قلب با خنجر مقایسه می شود. واقعیت این است که تقلب یک معنی بیولوژیکی قوی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله می شود ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر می کند ، شما را در حاشیه غریزه باروری قرار می دهد و شما را تنها می گذارد.
خوشبختی به چه چیزی بستگی دارد
وقتی مردم از من می پرسند احساس خوشبختی به چه چیزی بستگی دارد ، من می خواهم بگویم که اولاً به هورمون ها بستگی دارد. از نظر بیولوژیکی ، از 4 ماده تشکیل شده است: اکسی توسین ، دوپامین ، سروتونین و اندورفین. هر چه کسی می تواند بگوید ، اما فرایندهای شیمیایی درون یک فرد نه تنها رفتار او ، بلکه درک واقعیت اطراف را نیز تعیین می کند.
عزت نفس به چه چیزی بستگی دارد؟
در آغاز قرن گذشته ، ویلیام جیمز ، روانشناس برجسته آمریکایی ، این نظر را بیان کرد که یک حلقه اجتماعی نزدیک تا حد زیادی شخصیت فرد را شکل می دهد. آزمایشات روانی اخیر مشاهدات جیمز را تأیید کرده و حتی به او اجازه داده است که از آن فراتر برود. مشخص شد که شخصیت یک فرد همیشه در حضور افراد دیگر ، حتی غریبه ها ، به طور قابل توجهی تغییر می کند.