وقتی شریک یک توالت عاطفی است

تصویری: وقتی شریک یک توالت عاطفی است

تصویری: وقتی شریک یک توالت عاطفی است
تصویری: Dr Holakouee , دکتر هلاکویی، شوهرم برام نه شریک مالی هست نه شریک عاطفی نه شریک جنسی! حسی بهش ندارم! 2024, آوریل
وقتی شریک یک توالت عاطفی است
وقتی شریک یک توالت عاطفی است
Anonim

هرگز نباید تسلیم هیستری شوید ، زیرا در صورت وقوع ، می تواند تبدیل به یک عادت شود و بارها و بارها خود را تکرار کند. ما باید قدرت را در خود پرورش دهیم.

الیزابت گیلبرت. بخور ، دعا کن ، عشق بورز

اخیراً ، مقالات زیادی در اینترنت درباره خطرات سرکوب احساسات منفی در اینترنت ظاهر شده است. و در واقع چنین است. سرکوب احساسات مستلزم تلاش های عظیم فرد است ، هزینه نگهداری آنها ، باعث بروز درگیری های بین فردی و بیماری های روانی می شود.

من خودم در مقاله در این مورد نوشتم:

با این حال ، هم در زندگی روزمره و هم در تمرینات آنها ، بیشتر و بیشتر باید با این واقعیت برخورد کرد که با خواندن اطلاعاتی که برای سرکوب احساسات مضر است و مهم است که بلافاصله به آنها واکنش نشان دهیم ، بسیاری از آنها این کار را انجام می دهند. اطلاعات به معنای واقعی کلمه چنین افرادی شروع به استفاده از دیگران به عنوان "حفره تخلیه" یا "توالت عاطفی" می کنند و عصبانیت ، کینه ، عصبانیت ، پرخاشگری خود را در شبکه های اجتماعی ، بر روی افراد تصادفی و عزیزان بیرون می ریزند و می ریزند. این عکس العمل من را به یاد بچه های کوچک می اندازد که فریاد آنها در واقع خطاب به والدین آنهاست: "شما باید مرا همانطور که هستم بپذیرید!" تقاضای عشق به خود بدون قید و شرط از دیگران اما واقعیت این است که افراد نزدیک و اطرافیان شما مادر یا پدر نیستند و لازم نیست آنها محفظه احساسات شما باشند و برای شما "کاسه توالت" باشند. آنها نیز مانند شما احترام نیاز دارند.

همچنین ، اغلب باید با این واقعیت کنار بیایم که والدین پس از خواندن درباره خطرات سرکوب احساسات ، فرزندان خود را از هیستریک باز نمی دارند ، بلکه بیشتر اوقات حتی آنها را تشویق می کنند. به نظر می رسد که مدیریت احساسات با سرکوب آنها اشتباه گرفته می شود. متأسفانه ، والدین به این فکر نمی کنند که فرزندان بزرگسالشان چگونه با دیگران ارتباط برقرار می کنند.

بزرگ شدن همیشه مستلزم قرارداد ، پایبندی به قوانین خاص و آگاهی از محدودیت ها است. برای احساس اندازه گیری - هم اندازه خود و هم اندازه دیگری. میزان مجاز مجازات در رابطه با خود و دیگران است.

تصویر
تصویر

موردی از تمرین روان درمانی (منتشر شده با اجازه مراجعه کننده ، نام و برخی از جزئیات تغییر کرده است).

تاتیانا ، 34 ساله. دو فرزند ، 9 ساله - پسر ، 1 ، 5 ساله - دختر. در زمان درخواست تجدیدنظر ، تاتیانا خسته ، خسته ، افسرده و عصبی به نظر می رسید ، او در مورد کینه و عصبانیت نسبت به همسر و زن دیگر بسیار صحبت کرد.

او درخواست خود را فرمول بندی کرد: من می خواهم شوهرم را پس بگیرم.

10 سال ازدواج کرد. یک ماه قبل از تبدیل ، شوهرش بدون اینکه حمایت کامل مالی خانواده و ارتباط با فرزندان خود را متوقف کند ، به سراغ زن دیگری رفت. به گفته مشتری ، در کودکی او "مانند یک شاهزاده خانم" بزرگ شد ، والدینش او را دوست داشتند و از هر طریق ممکن او را نوازش می کردند. پدر - بسیار کار می کرد و پول خوبی به دست می آورد ، اما به ندرت در خانه بود و تربیت او عمدتا شامل هدایا بود. او او را "مرد تعطیلات" توصیف کرد. مامان خانه دار بود و به همه چیز اجازه می داد. همانطور که تاتیانا گفت ، او آرام و با اراده ضعیف بود. به مدت 34 سال زندگی ، مشتری با دوستان ارتباطی نداشت ، همه دوستی های اولیه با گسست یا فاصله پایان یافت. وقتی مشتری 22 ساله بود ، پدر به طرز غم انگیزی فوت کرد. پس از فاجعه ، مادرم برای خود درآمد منفعلانه ای ترتیب داد و شروع به بیماری کرد.

در طول جمع آوری شرح حال ، تاتیانا اعتراف کرد که او اغلب "به شوهرش عصبانی می کرد" - به هر دلیل کوچک ، و گاهی بدون آن. "به هر حال ، مهار احساسات مضر است!" هرگونه تحریک و نارضایتی او با توهین و تحقیر همسرش همراه بود و با این واقعیت پایان یافت که "بعد از اینکه همه چیز را برای او بیان کردم ، خسته شدم". شوهر تحمل کرد ، هرگز متوقف نشد. گاهی اوقات به اتاق دیگری می رفت. مثل یک مادر در کودکی. تا اینکه ، به طور اتفاقی ، در یک سفر کاری ، با یک زن دیگر رابطه داشت.

س questionsالات من این است: "فکر می کنید شوهر شما در دوران هیستریک چه احساسی داشت" ، "در آن لحظات او برای شما چه کسی بود؟" ، "آیا به شوهر خود احترام می گذارید؟" ، "از او چه می خواستی؟" ، "چقدر آیا در هنگام رسوایی ها برای شوهرتان جذاب به نظر می رسیدید؟ "،" فکر می کنید وقتی به او توهین و تحقیر می کردید می خواست چه کار کند؟ " کمک کرد تا تاتیانا به واقعیت بازگردد و خود را از چشم شوهرش ببیند. "چرا او به من اجازه داد این کار را انجام دهم؟ و هرگز جلوی این عصیان ها را نگرفتید؟ چرا سکوت کرد؟"

من فکر کردم که این سوال ، اول از همه ، باید به والدین او و سپس به همسرش باشد. اینکه چرا شوهر این همه مدت تحمل کرد و به همسرش اجازه داد تا با او چنین رفتار کند ، داستانی کاملاً متفاوت است که ریشه های آن نیز در دوران کودکی و تربیت پنهان شده است …

از آن لحظه به بعد ، کار درمانی مستقیم با مشتری من آغاز شد. درخواست اصلی "من می خواهم او برگردد" به "من می خواهم او برگردد" بازنویسی شد. در واقع ، در عبارت "من می خواهم او را برگردانم" بسیار تمایل مالکانه و کودکانه ای برای داشتن یک اسباب بازی وجود دارد که در آن جایی برای آزادی انتخاب شریک زندگی وجود ندارد. "من می خواهم او برگردد" - متفاوت به نظر می رسد ، در این شکل جایی برای خواسته شما و خواسته شریک زندگی شما وجود دارد ، و در عین حال - احترام به او و انتخاب او. کار درمانی با هدف درک نیازها و احساسات واقعی فرد ، یافتن شکل کامل و مناسب بیان آنها ، توسعه مهارت های خودتنظیمی در حالات احساسی و ایجاد ارتباط مستقیم در قالب "پیام های من" ، در توسعه توانایی دیدن ، شنیدن ، درک و احترام به دیگران …

این داستان با این واقعیت به پایان رسید که یک سال بعد شوهرم برگشت. روابط با زن دیگری در اولین بحران دوام نیاورد ، شوهر به سمت بچه ها کشیده شد ، زن دیگر او را به سمت خود کشاند و از برقراری ارتباط با آنها منع کرد … و در طول درمان ، تاتیانا بالغ شد ، عاقل تر شد و یاد گرفت ارزش روابط را پیدا کند. خوب ، خود شوهر تاتیانا برای یافتن پاسخ س questionsالاتی که هنوز از خود پرسیده نشده بود ، برای کمک به روان درمانی مراجعه کرد.

تصویر
تصویر

می خواهم توجه داشته باشم که شخصیت اصلی این داستان یک زن بود ، اما تجلی بی رویه احساسات منفی نیز برای مردان مشخص است. عصبانیت مردان نیز بسیار شایع است.

احساسات و عواطف شما و همچنین نیازهایی که در پشت آنها پنهان است باید شناخته و پذیرفته شوند. و به دنبال راهی برای جلب رضایت آنها با توجه به ویژگی های سن خود باشید. محدودیت ها و محدودیت ها در تربیت فرزندان و خودمان به اندازه حساسیت اهمیت دارد. درست مانند درک اینکه همه خواسته ها و نیازها برآورده نمی شوند. و درک اینکه دیگران نیز خواسته ها ، احساسات و نیازهای خود را دارند.

این مقاله ممکن است نه تنها برای زنانی که نمی دانند چگونه حالت عاطفی خود را مدیریت کنند مفید باشد ، بلکه برای بسیاری از والدین نیز مفید است ، یکی از وظایف آموزشی آنها آموزش نحوه برخورد با احساسات و عواطف خود برای ماندن خودشان است. فرصتی برای برقراری ارتباط پایدار و نزدیک با دیگران …

احترام به یکدیگر یکی از شرایط مهم برای ایجاد روابط هماهنگ ، قابل اعتماد و از نظر احساسی است (بیشتر در این مورد در مقاله های قبلی من از چرخه نزدیکی احساسی). من درباره زنان مالوین نوشتم ، که مردان از آنها یا به وابستگی ، به زن دیگری می روند ، یا خود را کاملاً از دست می دهند. در این نشریه ، من نوع دیگری از اختناق همسران را توصیف کردم - هیستریک. همانطور که داستان توصیف شده نشان داده است ، راهی وجود دارد. و اولین کاری که باید انجام دهید این است که بخشی از مسئولیت خود در رابطه را درک کرده و بپذیرید. مورد دوم این است که به دنبال راه هایی برای رهایی از آن باشید. شاید والدین شما محصولی ضعیف برای واکنشهای احساسی شما در طول روند تربیت باشند ، اما این قابل رفع است.

شما می توانید بیاموزید که چگونه با دنیای احساسی خود به طور م forثر برای خود و دیگران به طور ایمن برخورد کنید - می توانید با کمک روانشناس ، شخصاً روش م moreثرتری نمی دانم.

برای خود و دیگران به شما احترام بگذارید!

ادامه دارد…

توصیه شده: