هر سن خوبی

تصویری: هر سن خوبی

تصویری: هر سن خوبی
تصویری: هر حال خوبی سن مخصوص به خودش را دارد... 2024, ممکن است
هر سن خوبی
هر سن خوبی
Anonim

-من از پیر شدن می ترسم! وقتی فکر می کنم آنچه در 20 سال آینده در انتظار من است ، نمی خواهم زندگی کنم!

با چنین درخواستی ، مشتریان اغلب با من تماس می گیرند. در عین حال ، سن یک زن می تواند در محدوده 20 تا 70 سال باشد. بنابراین ، آنچه مردم را از آینده می ترساند ، آنچه در پشت ترس از پیری نهفته است.

دلایل زیادی برای این ترس وجود دارد:

- این ترس اصلی از مرگ است.

- این ترس از دست دادن زیبایی و جذابیت زنانه است.

- این ترس از تنهایی زن است.

- این ترس از درماندگی و بار است.

و البته همه این ترس ها بی اساس نیستند. در جامعه ما ، افسوس کهولت سن با ضعف ، فقر و بیماری همراه است.

چنین حالت اضطرابی برای آینده ، لذت بردن از امروز ، زندگی با سینه کامل ، تنفس آزادانه را دشوار می کند.

پس چه کار می کنید؟ آیا می توانید ترس را از بین ببرید؟

البته. اما این را می توان نه در سطح ذهن ، بلکه در سطح عمیق تر احساسات و عواطف انجام داد. به هر حال ، اگر از پیری و فقر می ترسید ، مهم نیست که چقدر داستانهای زیبا در مورد سالمندان فعال و ثروتمند بخوانید ، این به شما کمکی نمی کند.

برای از بین بردن ترس ، باید علت واقعی آن را ببینید.

روزی زنی حدود چهل ساله به ملاقات من آمد ، که بسیار ترسیده بود که در سنین بالا فلج شود و همه اقوامش از او رویگردان شوند ، و او در آنجا دراز بکشد ، هیچکس نیاز ندارد ، قادر به تغییر او نیست. پوشک

در عین حال ، او نمی تواند ترس خود را توضیح دهد ، هیچ موردی از چنین بیماریهایی در خانواده او وجود نداشت و او هرگز افراد فلج را در زندگی خود ندیده بود. این ترس از کجا در روح او سرچشمه گرفته است؟

پس از چندین جلسه ، او تصویری را دید.

دختری نزدیک مادرش ایستاده و با وحشت به آپارتمانی ناآشنا نگاه می کند. بوی کهولت سن مانند جریان از راهرویی است که به بینی او برخورد می کند. برخی از افراد وحشتناک در اطراف آپارتمان قدم می زنند و به دنبال چیزی می گردند. از اتاق دیگر افراد با لباس سفید این موجود را با برانکارد بیرون می برند. او نمی تواند بفهمد که شخص است یا نه ، و فقط موهای سفید مات نشان می دهد که احتمالاً این زن است. چهره زن از درد و رنج پیچیده است ، بدن او که ملافه از آن می افتد ، همه در زخم و زخم است. و نوعی خاک. نه ، خاک نیست ، مدفوع است. دختری با صدای بلند از پله ها می دوید. مشتری خود را در این دختر ترسیده می شناسد. در همان روز ، او با مادرش تماس می گیرد و می پرسد که چنین خاطرات از کجا می آیند؟ و مادرش به او گفت که این پیرزنی از ورودی آنها بود که به مدت یک هفته بدون کمک دراز کشیده بود و تنها زمانی که همسایه ها زنگ خطر را به صدا در آوردند و با پلیس تماس گرفتند ، او را به بیمارستان منتقل کردند و سه روز بعد درگذشت. و مادر دختر به عنوان شاهد گواهی به آپارتمان دعوت شد و او ، بدون انتظار چنین تصویری ، دختر کوچک 2 ساله خود را با خود برد.

این قسمت یک ضربه واقعی برای کودک شد ، اما هوشیاری او را از حافظه بیرون راند و ترس از پیری و ضعف را جایگزین خاطرات کرد.

و تنها پس از آشکار شدن دلیل واقعی ، ترس به تدریج از بین رفت و جای خود را به اعتماد به نفس در آینده و عزیزان خود داد. به هر حال ، ترس دیگر غیر منطقی نیست.

اما گاهی ترس ها چندان عمیق و آسیب زا نیستند. یک زن از از دست دادن آنچه امروز دارد می ترسد: جوانی و زیبایی ، که به توانایی های او اطمینان می بخشد. فعالیت و تحرک ، که زندگی او را روشن و پر رویداد می کند. مردم می ترسند احساساتی را که برایشان شادی به ارمغان آورده تجربه نکنند. این لذت مادری است ، احساسات بسیار لمسی وقتی بچه ای با بوی خوش را در آغوش می گیرید. همچنین احساس نزدیکی با یک فرد محبوب در لحظات بالاترین لذت است.

بله ، در واقع ، چیزی به طور برگشت ناپذیری از بین می رود ، اما لحظات جدید ، به همان اندازه روشن و شاد به جای آن می آیند. زندگی از هر نظر خوب است. و تنها با پذیرفتن همه آن ، پذیرفتن خود در آن و پذیرش تجربه خود ، یک فرد می تواند واقعاً خوشبخت شود.

چگونه می توان این کار را انجام داد؟

یوگا و سایر تمرینات مدیتیشن می تواند راهی عالی برای یافتن و پذیرفتن خود باشد.

خلاق بودن: نقاشی ، مجسمه سازی همچنین اثر درمانی شگفت انگیزی دارد و به پذیرفتن خود در خود کمک می کند.

و البته ، کار با یک روانشناس ، اگر ترس شما مانع از زندگی و لذت بردن از زندگی می شود ، این دلیلی است برای مراجعه به روانشناس و کسب آزادی و اعتماد به نفس.

توصیه شده: