کودک نامناسب

تصویری: کودک نامناسب

تصویری: کودک نامناسب
تصویری: 😱😂 پیشنهاد های نامناسب برنامه کودک برای بچه ها | هدف عباس بوعذار چیست | پشت پرده صداسیما 2024, ممکن است
کودک نامناسب
کودک نامناسب
Anonim

کودک نامناسب

در زندگی آنها باید و باید بسیاری وجود دارد.

من آنها را عمیقا پنهان می خواهم …

این مشتریان همان چیزی هستند که من آنها را "دوران کودکی" می نامم. اغلب آنها با شکایت از خستگی ، بی تفاوتی ، تنش ، ناتوانی در شادی به درمان مراجعه می کنند. گاهی اوقات آنها می خواهند از درمان "سریعتر ، بالاتر ، قوی تر" شود. همچنین موارد مکرری از پرس و جوهای روان تنی وجود دارد. در درمان ، چنین مراجعه کنندگان مسئول ، سخت کوش ، وظیفه شناس هستند. آنها درمان را ، مانند زندگی ، بسیار جدی می گیرند.

و جای تعجب نیست. چنین افرادی ارتباط بسیار ضعیفی با فرزند درونی خود دارند. غالباً این قسمت درون فردی آنها شکل نگرفته است. و آنها با جهان تماس می گیرند ، دیگران از موقعیت بزرگسال یا والدین.

بیایید نگاهی دقیق تر به پدیدارشناسی و شرایط تشکیل مشتریان در مقاله توضیح دهیم. و همچنین استراتژی های اصلی کار روان درمانی با آنها را برجسته کنید.

تصویر روانی.

تماس بد با قسمت احساسی.

برای چنین افرادی دشوار است که "به زبان احساسات صحبت کنند". او در دسترس آنها نیست. در پاسخ به این س "ال که "اکنون چه احساسی دارید؟" چنین شخصی معمولاً "OK" را پاسخ می دهد. در بهترین حالت ، او احساسات جسمانی خود را توصیف می کند ، اما بیشتر اوقات به طور عادی منطقی عمل می کند.

موقعیت "درک" قوی در رابطه با دیگران ایجاد شده است.

آنها به راحتی دیگران را توجیه می کنند ، آنها را می بخشند ، درک می کنند و آنها را می پذیرند. بررسی دقیق تر نشان می دهد که این نوع بخشش-درک-پذیرش منطقی و سطحی است. هیچ حسی پشت این وجود ندارد. احساسات عمیقا پنهان هستند و برای خود آگاه دسترسی به آنها وجود ندارد. در این مورد ، پذیرش-بخشش به این دلیل اتفاق نمی افتد ، زیرا "کار تجربه" انجام نشده است.

ابراز نگرش نسبت به نجات

انعطاف پذیری در تماس با شخص دیگری غالب است. ماهیت این مکانیسم تماس در تنظیمات بعدی است - اگر من کمک کنم ، به دیگران بدهم ، به من باز می گردد! دیگری متوجه می شود ، قدردانی می کند و همین کار را با من انجام می دهد. روشهای بازگشت بستگی به ویژگیهای جهان بینی فرد دارد. کسی امیدوار است که دیگری متوجه شود ، قدردانی و تشکر کند. کسی به عدالت الهی تکیه خواهد کرد. کسی به قوانین تعادل جهان تکیه خواهد کرد …

در زندگی آنها باید و باید بسیاری وجود دارد.

آنها صادقانه معتقدند که می توانند انتخاب کنند. اما این فقط یک توهم است. انتخاب آنها منوط به باید و باید باشد. و این یک انتخاب بدون انتخاب است. برای انتخاب ، باید حداقل دو جایگزین داشته باشید. آنها اینجا نیستند. من می خواهم آنها را عمیقا پنهان کنم.

آنها محکوم به خیانت به خود هستند.

انتخاب باید - آنها خودشان را انتخاب نمی کنند. ضروری است - اینها صدای دیگران در من است. من خودم با خواسته ها و نیازهایش دائماً در حال حرکت است.

مسئولیت و گناه زیادی در زندگی آنها وجود دارد.

اما این مسئولیت یک طرفه است. این مسئولیت دیگران است. در روابط ، واگذاری مسئولیت برای آنها دشوار است. در دوران کودکی ، زندگی آنها را مسئول دیگران - عزیزانشان می کرد. علاوه بر این ، آنها احساس گناه مبالغه آمیزی به دلیل انجام وظیفه دارند. و در بزرگسالی ، آنها با وارد شدن به روابط نزدیک ، به طور معمول بار مسئولیت را بر عهده خود دارند.

آنها تمایل به ایجاد روابط وابسته به هم دارند.

این نوع تعامل نتیجه ویژگی های فوق در مورد این افراد است. نگرش نسبت به وظیفه ، احساس گناه ، مسئولیت نسبت به دیگران ، همراه با عدم حساسیت به خود ، الگویی از رفتار وابسته به هم را در روابط ایجاد می کند.

شرایط تشکیل

کودک شادی را تصور کنید. او بی خیال ، بی دغدغه ، آرام ، شاد ، بازیگوش است. او با اعتماد به نفس ، محافظت شده ، دوست داشتنی است. او کودکی شادی دارد.

مشتری توصیف شده در مقاله همه این موارد را ندارد. این کودکی است که دوران کودکی خوشی نداشته است. دوران کودکی او مشروط بود و او تجربه کودکی با کودکی واقعی را نداشت.

این معمولاً یک کودک نامناسب است. والدین چنین کودکی شخصاً نابالغ نیستند.بیشتر آنها والدین شیرخوار ، والدین الکلی هستند. یا ، به عنوان یک گزینه ، والدین کم درآمد محکوم به بقای دائمی هستند. به همین دلیل ، آنها نتوانستند با وظایف والدین خود کنار بیایند. این یک نوع خانواده ناکارآمد است.

در چنین سیستم خانوادگی ، جایی برای موقعیت کودک وجود ندارد. برای زنده ماندن سیستم ، نیاز به بازسازی دارد. کودک برای جبران سیستم مجبور به گرفتن موقعیت والدین می شود. در نتیجه ، بدون گذراندن دوران کودکی خود ، او به طور مصنوعی به موقعیت بزرگسالی می پرد و برای والدین خود والدین می شود. اما این موقعیت شبه بزرگسالان است. تحت شرایط خارجی مجبور می شود و از داخل نمی رسد.

چه باید کرد؟

  • با طرف احساسی خود ارتباط برقرار کنید. این آسان نیست و نیاز به تلاش زیاد و ساعت ها درمان دارد.
  • بیاموزید که مسئولیت در روابط را در قبال اعمال ، اعمال و عدم اقدامات خود به دیگران واگذار کنید.
  • از طریق سرزنش کار کنید احساس گناه عصبی بیش از حد و غیرمنطقی است و انرژی زیادی را از وظایف تکاملی می گیرد.
  • نجات دیگران را متوقف کنید. با نجات دیگران ، خود را نجات نمی دهید. با نجات دیگران نمی توانید خود را نجات دهید. به خصوص در مواردی که دیگری آن را درخواست نمی کند ، نمی خواهد. بهتر است روی خود تمرکز کنید.
  • من می خواهم در خودم باز کنم! با بازکردن Want خود ، شخصی به انرژی I دسترسی پیدا می کند.
  • روی مرزهای روانی کار کنید. یاد بگیرید که مرزهای شخصی خود را تعیین کنید و در صورت نقض مرزهای من ، مسئولیت را به دیگری واگذار کنید.

اینها استراتژی های درمانی هستند - جهت کار در زمینه پرورش و فعال سازی موقعیت "کودک شاد داخلی" و ادغام بیشتر شخصیت. آنها راه را نشان می دهند - چه باید کرد؟ اما چطور می شود انجامش داد؟ آیا صلاحیت درمانگر است.

و من می خواهم مقاله را با کلمات پیتر مامونوف به پایان برسانم: "خودتان را نجات دهید - و این برای شما کافی است."

توصیه شده: