همسر از اولین ازدواج به کودک می گوید. توصیه روانشناس

فهرست مطالب:

همسر از اولین ازدواج به کودک می گوید. توصیه روانشناس
همسر از اولین ازدواج به کودک می گوید. توصیه روانشناس
Anonim

همسر از ازدواج اول به فرزندش حسادت می کند. در کار یک روانشناس ، بسیار معمول است که یک زن بازیگر از ازدواج یا روابط گذشته به فرزند شوهرش حسادت کند. یک تصویر معمولی معمولاً به این شکل است: مردی که در ازدواج دوم یا سوم (رسمی یا زمانی که در یک زندگی مشترک مدنی قرار دارد) با فرزند خود ارتباط برقرار می کند. (یا عمداً به محل دیگری که کودک در آن زندگی می کند ، سفر می کند). به نظر می رسد که هیچ چیز پیش بینی مشکل نبود. با این حال ، با توجه به اینکه زن به فرزند حسادت می کند ، ممکن است حوادث بعدی طبق یکی از دو سناریوی ناخوشایند شروع شود:

- سناریو 1. یا بلافاصله در هنگام ارتباط با کودک ، یا پس از بازگشت به خانواده فعلی ، مرد با سردی یا طعنه آشکار همسر فعلی خود روبرو می شود. او آشکارا نادیده گرفته می شود یا به شیوه ای قاطعانه با او ارتباط برقرار می کند. آنها می توانند چیزی شبیه به این بگویند: "خوب ، شما اکنون مشغول چیزهای دیگر و با افراد دیگر هستید! ما خودمان مشکلاتمان را به نحوی حل می کنیم! " مدتی آنها از رفتن به مکانهای عمومی با او امتناع می ورزند. والدین و دوستانش را نادیده بگیرید. اغلب ، رژیم "اعتصاب جنسی" روشن می شود: هنگامی که همسر دچار "سردرد" مزمن می شود. رژیم بیگانگی یا به خودی خود پس از چند روز فروکش می کند ، یا زن باید با هدیه و گل رشوه دهد. و به نظر می رسد که آشکارا زن با ارتباط ظاهراً پدر با کودک مخالف نیست ، اما در دل همسرش به فرزند حسادت می کند و این را با سرما نشان می دهد.

- سناریو 2 … به محض اینکه مردی به یک خانواده قبلی می آید یا با یک کودک از یک رابطه قبلی به پیاده روی می رود ، همان همسر با تماس ها و پیامک ها به معنای واقعی کلمه مرد را از هم جدا می کند. بسیاری از سوالات فوری بلافاصله برای او بوجود می آیند ، که نیاز به پاسخ فوری کمتری ندارند. یا حتی یک مرد باید فوراً به همسرش بازگردد. در واقع ارتباط بین مرد و کودک فلج می شود. منطقی است که روحیه او خراب می شود. با اعلام به همسر بازیگر که وی با فعالیت وی "بیمار" شده یا برعکس ، بی سر و صدا و خشمگین به خانه باز می گردد ، در نتیجه ، او خود درگیری خانوادگی را بر می انگیزد. پس از آن ، همسر با درک می گوید: "حالا خودت می بینی چقدر حق با من بود! وقتی از خانواده ای قدیمی می آیید ، همیشه در تنش و پیچ و خم هستید ، سپس با هم دعوا می کنیم! به همین دلیل وقتی به آنجا می روید دوست ندارم. در عین حال ، من مخالف ارتباط شما با کودک نیستم! اما ، من مخالف ارتباط شما با آن خانواده هستم که روابط خانواده ما را بدتر کرده است!"

در عمل ، هر دو سناریو به همان اندازه مخرب خانواده است! پس از گذراندن تعداد مشخصی از چنین داستانهایی (برای هر زوج - مخصوص خود) ، یک زن و مرد از لحاظ روانی از یکدیگر فاصله می گیرند. درگیری های بیشتری وجود دارد ، روابط صمیمی رو به وخامت است ، بی اعتمادی در مسائل مالی و سایر مسائل بوجود می آید. نتیجه منطقی است: زن و شوهر با شخص دیگری رابطه ای ایجاد می کنند که از نظر روانی برای آنها راحت تر است. به زبان ساده ، آنها تغییر می کنند. این می تواند یک شریک جدید باشد ، یا مرد سعی می کند به همسر قبلی خود بازگردد ، یا همسر فعلی او خودش رابطه قدیمی خود را بازیابی می کند. اما ، در هر صورت ، پایان این خانواده بازیگر غم انگیز است!

من درک می کنم که اکنون کسی می تواند بگوید: "و به درستی! بنابراین هم برای این مرد و هم برای این همسر فعلی لازم است! اگر به دلیل رابطه خود ، آنها یکبار خانواده قبلی یک مرد (و شاید حتی یک زن) را نابود کردند ، این مجازات برای آنها است! مانند این ، شما نمی توانید شادی خود را بر اساس بدبختی دیگران بسازید! به هر حال تلافی مثل بومرنگ خواهد آمد! و غیره. و غیره." اما ، به عنوان یک روانشناس خانواده ، می خواهم موارد زیر را بگویم: "نابودی یک خانواده و از دست دادن پدر توسط یک فرزند یک فاجعه وحشتناک است! وقتی زنان به پدر خود اجازه نمی دهند ، پس از طلاق ،برقراری ارتباط با کودک (ما در مورد مادر کودک و همسر جدید مرد صحبت می کنیم) یک تراژدی کمتر وحشتناک نیست! اما ، نابودی یک خانواده جدید ، جایی که ممکن است بچه ها در آن متولد شوند (یا همسر جدید در حال حاضر باردار است) نیز یک تراژدی است! بنابراین ، برای من ، اگر طلاق قبلاً به طور قانونی اتفاق افتاده باشد ، خانواده جدیدی به وجود آمده است ، و همچنین بسیار اشتباه است که چگونه می توان از ارتباط مرد با فرزندان خود در مورد ازدواج قبلی خود جلوگیری کرد و ازدواج جدیدی را با توجه به این واقعیت از بین برد. که همسر جدید نمی تواند خود را از نظر روانی اصلاح کند تا ارتباط شوهرش با خانواده گذشته را بپذیرد!

اولین و مهمترین مسئولیت یک روانشناس این است

منافع کودکان ، به ویژه خردسالان را حفظ کنید

در توضیح موقعیت اساسی خود ، دلایل اصلی ای را ذکر می کنم که زنان مرتباً به من مراجعه می کنند که با شوهران خود دعوا می کنند ، زیرا این شوهران از ازدواج های گذشته خود با فرزندان خود ارتباط برقرار می کنند و به دیدار خانواده سابق خود می روند.

10 دلیلی که باعث می شود زن نسبت به فرزند قبلی خود حسادت کند و در مورد ارتباط آنها با شوهران درگیر شود:

  1. مرد تمام هزینه های خود را برای خانواده گذشته و نگهداری فرزند از ازدواج قبلی طبقه بندی کرد. همچنین به هیچ وجه با همسر فعلی برنامه دیدارهای خود با فرزند ازدواج قبلی موافق نیست. همه اینها زمینه گسترده ای برای حدس های مختلف نه چندان خوشایند در مورد این موضوع ایجاد می کند: "کدام یک از خانواده ها در اولویت هستند - گذشته یا حال."
  2. همسر قبلی با همسر سابق خود در تماس ها و پیامک بسیار گرم ارتباط برقرار می کند و به وضوح برنامه ریزی می کند تا او را به خودش بازگرداند و بنابراین می تواند از جلسات خود با کودک برای از سرگیری روابط صمیمی (تا دوران بارداری) استفاده کند و مرد را از بین ببرد. از زن فعلی
  3. قبل از ملاقات با خانواده گذشته ، یا پس از این ملاقات ها ، مرد به وضوح در نوعی تغییر روانی قرار دارد: یا بیش از حد سرد می شود و از صمیمیت اجتناب می کند ، یا برعکس ، از نظر احساسی بیش از حد گرم می شود و دچار تعارض می شود.
  4. مردی با خانواده گذشته به شیوه ای صریح رفتار می کند: او همیشه با فرزندی از ازدواج قبلی به صورت ملاقات می رود ، اصلاح شده ، با شلوار اتو شده ، هوشیار ، با او به کافه می رود. اما در خانواده فعلی او به خودش اجازه می دهد مست شود ، بی نظم و بی ادب باشد ، همسرش را به مکان های عمومی نمی برد.
  5. مرد پول زیادی برای خانواده قبلی خود (از جمله کودک / فرزندان) خرج می کند. و او زمان زیادی را صرف او می کند و اغلب خانواده فعلی خود را به خاطر ملاقات با خانواده گذشته ترک می کند. این نشان می دهد که همسر قبلی هنوز می داند که چگونه می تواند شوهر سابق خود را همانطور که می خواهد کنترل کند. این نه تنها به بودجه خانواده جدید ضربه می زند ، بلکه به طور غیرقابل تحملی باعث افتخار همسر فعلی می شود.
  6. یک مرد به وضوح فرزند (های) خود را از رابطه قبلی بیشتر از یک کودک در یک رابطه مشخص دوست دارد. این نه تنها از هزینه او ، بلکه از این واقعیت ناشی می شود که کلمات گرم و نام مستعار محبت آمیز فقط در آدرس او به نظر می رسد ، و این را نمی توان در مورد همسر و فرزند فعلی وی از ازدواج جدید زیر سوال برد.
  7. در اصل ، یک مرد به عنوان یک زن گرما و توجه (تعارف ، گل ، هدیه ، رابطه جنسی و غیره) را به همسر بازیگر خود نمی دهد و بنابراین حتی خرده توجهات به خانواده گذشته باعث بروز تحریکات می شود.
  8. مرد در حل مشکلات خانواده فعلی ابتکار عمل نشان نمی دهد ، او در آن به صورت بسیار رسمی ، منفعل و مصرف کننده زندگی می کند. احیای احساسی فقط در هنگام ارتباط با خانواده گذشته و مشارکت فعال در زندگی او.
  9. مردی که در ملاقات با فرزندی از رابطه قبلی (یا ملاقات با همسر سابق خود) است ، قاطعاً بسیار سرد است (یا اینطور به نظر می رسد) با همسر فعلی خود ارتباط برقرار می کند ، از برقراری ارتباط تصویری با او خودداری می کند یا به سادگی تماس ها و پیامک های او را نادیده می گیرد (با خاموش کردن تلفن یا پاسخ دادن بسیار دیر و بدون گرمای زیاد).
  10. همسر فعلی باردار است ، یا یک کودک کوچک در آغوش دارد ، هورمون ها در خون او می جوشد ، که باعث می شود او به ویژه در برابر هرگونه اقدام شوهرش ، از جمله ارتباط او با فرزند از رابطه قبلی ، مستعد باشد.و اگر او به بارداری او توجه نکند یا به نوزاد اهمیت چندانی ندهد ، این می تواند بسیار آزاردهنده باشد.

با ذکر این موارد ، ما به حرکت خود ادامه می دهیم. اگر مردی در حین زندگی در خانواده جدید ، با فرزندی از ازدواج قبلی ارتباط برقرار می کند ، کاری از این لیست انجام دهد ، همسر جدید این مرد از نظر اخلاقی حق دارد در مورد آن لحظات ناخوشایند که مرد متوجه آنها نمی شود یا می کند ، با او صحبت کند. اهمیت آنها را درک نمی کنند و برای یک مرد مهم است که اخلاق خاصی از توازن روابط بین دو خانواده خود - حال و گذشته را در نظر بگیرد و رعایت کند.

اکنون باید چیز دیگری را بگویم: در کار عملی خود ، من مرتباً با موقعیت هایی روبرو می شوم که مردی رابطه خود را با فرزند خود از ازدواج قبلی با حداکثر دقت و بدون نقض علایق همسر فعلی خود ایجاد می کند ، اما این او را از این امر نجات نمی دهد آن شرایط ناخوشایند که در ابتدای مقاله شرح داده شده است. و همسر جدید علیرغم این واقعیت که منافع او کاملاً نقض نمی شود ، به او اعتراض و رسوایی می کند.

به عنوان یک روانشناس ، همه چیز برای من روشن است:

از آنجا که هر پیروزی مشروط است و منابع محدود است ،

یک زن همیشه به زن دیگری حسادت می کند

به زبان ساده: حتی با وجود همسر قانونی ، هر زنی در ارتباط مرد و فرزند خود از ازدواج یا روابط گذشته تهدیدی برای خود و فرزندش خواهد داشت.

یک مرد قادر به درک همه آنچه یک زن قادر به انجام آن است نیست

فقط هر زنی می داند که هر زنی قادر به انجام چه کاری است

از این گذشته ، هر زنی خود می داند که هرگونه ارتباط بین یک مرد و زن دیگر (در این مورد ، با همسر سابق او) ، حتی اگر در مورد یک کودک معمولی اتفاق بیفتد ، همیشه می تواند به این واقعیت منجر شود که جرقه ای از شور و شوق جدید شعله ور می شود بالا ، رابطه جنسی اتفاق می افتد ، و سپس و بازسازی کامل رابطه. علاوه بر این: همسران طلاق قانونی ممکن است هنوز بچه مشترکی را تصور کنند! و حل همه مسائل مادی و مالی بلافاصله به یک معمای حقوقی جذاب تبدیل می شود.

با درک کامل تمام نگرانی های همسران تازه وارد در مورد ارتباط شوهران خود با فرزندان از روابط گذشته و همچنین با زنان سابق ، با این وجود ، دو چیز را می خواهم بگویم:

اولا هنگامی که یک زن با مردی ازدواج می کند که قبلاً ازدواج کرده یا ازدواج کرده است ، دارای فرزند است ، باید از ویژگی های این وضعیت آگاه باشد. و اگر او نتواند بپذیرد که ارتباط یک مرد با خانواده سابقش در تمام زندگی آینده او ادامه خواهد داشت ، هیچ چیزی برای توسعه این رابطه وجود ندارد!

ثانیا ، آمار من در مورد کار یک روانشناس خانواده به وضوح نشان می دهد:

رد همسر جدید از ارتباط مرد با فرزندانش

از رابطه قبلی و همسر قبلی ایجاد می کند

چندین برابر بیشتر از خود این ارتباطات ، تهدیدی برای ازدواج جدید است

علاوه بر این:

بهترین هدیه ای که همسر جدید مرد داشته است

می تواند او را به همسر گذشته تبدیل کند ، این حسادت فرزند او است

این مرد و رفتار رسوایی

از این گذشته ، ناتوانی در غلبه بر خودخواهی ، حسادت و کینه خود ، به طور مستقیم یا غیرمستقیم نشان دادن نارضایتی مرد از ارتباط خود با کودک از رابطه قبلی ، در واقع همسر جدید به خودی خود ضربه خواهد زد! "فی و فو" منظم برای شوهر به تدریج جذابیت جنسی را در این جفت از بین می برد ، در نتیجه این انگیزه را در مرد ایجاد می کند تا به زانوهای زن برهنه زنان دیگران نگاه دقیق تری داشته باشد. اگر همسر جدید در برابر ارتباط شوهر با فرزندان و همسر قبلی موضع کاملاً سختی اتخاذ کند ، به سادگی خود را با فرزند مخالف می کند. برای مردی که معمولاً بزرگ شده است ، دیر یا زود ، این امر باعث طرد شدن او می شود و او تصمیم می گیرد با چنین همسر سرسختی جدا شود.

بنابراین ، من توصیه های کاملاً واضح را ارائه می دهم. پنج مورد از آنها وجود دارد:

5 قانونی که یک مرد باید در خانواده جدید خود اعمال کند

1. مردان در ارتباط خود با فرزندان روابط گذشته و همسران قبلی ، باید تمام علایق همسر و فرزندان فعلی (مربوط به زمان ، امور مالی ، توجه) از ازدواج جدید را در نظر بگیرند.

2. اگر مرد همه اینها را در نظر بگیرد ، همسر جدیدش فقط باید مرد را از روابط گذشته خود با فرزندان خود در تماس نگه دارد ، شرایط راحتی را برای این امر ایجاد کند و در انجام وظایف والدین خود دخالت نکند. از جمله یادگیری مهار خود و حسادت ، بیاموزید که در مورد نحوه برقراری ارتباط خود با کودکان به مرد توصیه ای نکنید. در هر صورت ، طوری رفتار کند که تجربیات درونی او باعث وخامت روابط با همسرش نشود و منجر به طلاق نشود.

3. حتی اگر پدر مرد اشتباهات جزئی در رفتار والدین خود مرتکب شود (به عنوان مثال ، تا حدودی بیش از حد است) ، همسر جدید او باید مهربان و فهمیده باشد.

4. اگر مردی تمایل داشته باشد که همسر جدیدش از ازدواج قبلی خود با فرزندانش ملاقات کرده و شخصاً با آنها ارتباط برقرار کند ، برآورده شدن این درخواست برای یک زن مفید است. علاوه بر آن موقعیت هایی که مادر این کودکان و خود بچه ها با این امر مخالف هستند یا رفتار این کودکان تهدیدی برای روان ، زندگی و سلامت همسر جدید یا فرزندانش است.

5. با ابراز نگرانی از مرد در مورد برخی اقدامات همسر گذشته اش ، برای همسر جدید مهم است که همیشه تأکید کند که او با دستکاری همسرش توسط زن دیگر مخالف است ، اما اصلاً مخالف ارتباط او با فرزندانش نیست.

همانطور که می بینید ، هیچ چیز پیچیده نیست! و وظیفه اصلی من در این مقاله ساده است:

  • اولا ، من می خواهم همسران تازه وارد ازدواج خود را با حسادت بیش از حد و پوچ خود در ارتباط با شوهران خود با فرزندان حاصل از ازدواج قبلی خراب نکنند. و آنها از عادت خطرناکی که مشاهده می کرد توطئه های همسر گذشته اش را در همه جا مشاهده می کردند ، کنار رفتند. در غیر این صورت ، آنها خود به او کمک می کنند ازدواج جدید را از بین ببرد.
  • ثانیاً ، من می خواهم مردانی که از ازدواج های گذشته خود با فرزندان خود ارتباط برقرار می کنند ، این کار را ادامه دهند و بتوانند با آرامش و منطق ، سوءظن و احساسات بیش از حد همسران جدید خود را که به دلیل حسادت ، اضطراب یا کینه ، می توانند از آنها جلوگیری کنند ، متوقف کنند. این.
  • ثالثاً ، به طوری که مردان و زنانی که ازدواج جدیدی ایجاد کرده اند ، قوانین اساسی برای ایجاد تعادل در رابطه بین خانواده گذشته و حال ، فرزندان روابط گذشته و فعلی را بدانند. و در مورد این ، من به طور خاص در مقاله دیگرم در سایت zberovski.ru ذکر می کنم ، که نامیده می شود: "قوانین تعادل روابط بین یک مرد جدید و یک خانواده گذشته".

امیدوارم این مقاله " همسر از اولین ازدواجش به بچه حسادت می کند " به مردان می آموزد که اشتباهات خود را درک کنند ، به همین دلیل ممکن است همسران آنها به روابط با فرزندان ناشی از ازدواج های گذشته حسادت کنند. و برای دختران مفید خواهد بود که خود را در هر جایی که لازم است محدود کنند. البته اگر مردان آنها درست رفتار کنند.

توصیه شده: