تأثیر تجربه زندگی همسران در خانواده والدین در ساختن زندگی خود

فهرست مطالب:

تصویری: تأثیر تجربه زندگی همسران در خانواده والدین در ساختن زندگی خود

تصویری: تأثیر تجربه زندگی همسران در خانواده والدین در ساختن زندگی خود
تصویری: بامداد خوش - متن زندگی - صحبت ها با خانم فرحناز محبی در مورد افسردگی های بعد از ولادت 2024, آوریل
تأثیر تجربه زندگی همسران در خانواده والدین در ساختن زندگی خود
تأثیر تجربه زندگی همسران در خانواده والدین در ساختن زندگی خود
Anonim

بزرگ شدن ، مستقل شدن ، یک فرد فرصت انتخاب را به دست می آورد. ما مختاریم هرطور که صلاح می دانیم انجام دهیم ، همه راه ها باز است. ما می توانیم والدین خود را تحسین کنیم و تلاش کنیم که شایسته آنها باشیم ، یا می توانیم از قدم برداشتن در مسیری که تمام زندگی آنها در آن دچار سانحه و لغزش شده بود صرف نظر کنیم. و با تنفس عمیق در هوای سرسخت آزادی ، ما در مسیر منحصر به فرد و جادویی خود حرکت کردیم. این آغاز است. این کشف به طور غیرمنتظره ای اتفاق می افتد: ما خود را تا زانو در گل و لای دقیقا در همان نقطه ای که قسم خورده بودیم به آن نزدیک شویم ، می بینیم. چگونه به آنجا رسیدیم؟

ثابت شده است که حدود 60 درصد از دختران معتاد به الکل با مردان ازدواج می کنند ، یا در حال حاضر بیمار هستند یا برای کسانی که به الکل مبتلا می شوند. این روند نقض نمی شود ، حتی اگر مادر از پدر دخترش طلاق بگیرد »(Moskalenko، 2009). این واقعیت کوچکترین توضیح منطقی ندارد. به هر حال ، دختران یک فرد وابسته به الکل ، مانند هیچکس ، سختی ها و ناامیدی های مبارزه را می دانند. او بیش از همه از درد و ناامیدی که کودکان در چنین خانواده ای تجربه می کنند ، آگاه است. هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم زندگی او متفاوت پیش می رود ، اما او اینطور است.

به عنوان یک قاعده ، در دوران کودکی ، این زن به شدت فاقد عشق و مراقبت بود. مامان با پدر مشغول بود ، او وقت دخترش را نداشت. شاید والدین سخت گیر و انتقادی باشند ، شاید بی تفاوت و جدا. دختر هر چقدر هم که تلاش می کرد ، هرچقدر خوب درس می خواند ، هر چقدر هم کمک می کرد ، نمی توانست به ستایش برسد. معلوم شد که هر دو والدین از نظر احساسی برای او در دسترس نیستند: پدر ، زیرا او مشروب خورده بود ، و مادر تمام قدرت ذهنی خود را به پدر اختصاص داد. علاوه بر این ، دختر نقش یک گروه حافظ صلح را در درگیری های اجتناب ناپذیر بین والدین بازی کرد. او مجبور بود همیشه در حالت آماده باش باشد. او با عزت نفس بسیار پایین ، هوشیاری ، اضطراب ، کنترل بیش از حد و عطش سیری ناپذیر عشق وارد جهان شد. او به خودش و دیگران قسم می خورد که این کابوس دیگر در خانواده اش تکرار نخواهد شد. علیرغم ماهیت منفی وابستگی ، او از سناریوی خانواده والدین عاری نبود ، او از هر فرصتی برای بازتولید آن برخوردار است. در کودکی ، دختر قبل از مستی پدرش ناتوان بود ، اکنون او قوی ، پرانرژی ، بالغ است و می تواند به تمام جهان و به ویژه مادرش ثابت کند که یک افسانه امکان پذیر است ، که عشق و ارادت معجزه می کند. این شانس او برای احترام به خود ، قهرمان رمان خود و رهایی از مسئولیت زندگی خود است (مسکالنکو ، 2009).

جدایی ناقص باعث انتقال فرآیندهای ناقص در خانواده والدین به خانواده خود می شود. این امر نه تنها در مورد خانواده های الکلی صدق می کند. طبق نظریه موری بوون ، درگیری های بدون پردازش و بدون واکنش که در خانواده والدین ایجاد شده است ، در روابط با همسر خود بازتولید می شود. سن درگیری مهم نیست (Cleaver، 2015). شرایطی ممکن است زمانی رخ دهد که مادر و دختری که بین آنها درگیری وجود داشته است ، سالها با هم ارتباط برقرار نکنند. با این حال ، این تعارض در رابطه با شوهر تکرار می شود. مرگ والدین کلیشه را از بین نمی برد ، بلکه برعکس ، آن را تقویت می کند. اکنون او ، همانطور که A. Varga به درستی گفت ، "روی لوح ها حک شده است" (Varga، 2001).

خانواده والدین همه اجزای سیستم خانواده را در اختیار ما قرار می دهند: کلیشه های تعامل ، قوانین خانواده ، افسانه های خانواده ، تثبیت کننده ها ، تاریخ و مرزها. کلیشه های متقابل "روشهای پایدار رفتار اعضای خانواده ، اقدامات و پیامهای آنها است که اغلب تکرار می شوند" (مالکینا پیخ ، 2007). به عنوان مثال ، در برخی از خانواده ها مرسوم است که یکدیگر را با "شما" خطاب کنید ، در برخی دیگر آنها معمولاً یکدیگر را مسخره می کنند و غیره.

قوانین خانواده "توزیع نقشها و وظایف خانواده ، مکانهای خاصی در سلسله مراتب خانواده ، آنچه عموما مجاز و غیر مجاز ، خوب و بد است را ایجاد می کند" (وارگا ، 2001). محتوای داخلی قوانین خانواده چندان مهم نیست ، اهمیت تعیین کننده در تعیین عملکرد یا ناکارآمدی قوانین انعطاف پذیری آنها ، توانایی تغییر مطابق با شرایط زندگی است. به عنوان نمونه ای از قوانین متناقض خانواده ، که توسط همسران از خانواده والدین قرض گرفته شده است ، می توان ایده های مختلفی را در مورد توزیع بودجه خانواده ذکر کرد. همسری که در خانواده ای بزرگ شده است که معمولاً برای سرگرمی هزینه می شود: تئاترها ، باشگاه ها ، رستوران ها ، از لذت لذت می برند ، از شوهرش ناراضی خواهد بود ، زیرا از قانون والدین برای صرفه جویی در روز بارانی از خانواده وام گرفته است. ، جوراب را لعنت کنید و چیزهای جدید بخرید فقط زمانی که چیزهای قدیمی به پارچه تبدیل شوند. در چنین شرایطی ، شوهر همسر خود را صرف کننده و زن شوهر را حریص تلقی می کند. درگیری بوجود می آید.

قوانین خانواده اساس افسانه های خانواده را تشکیل می دهند. یک اسطوره یک دانش خانوادگی پیچیده است ، که گویا ادامه چنین جمله ای است: "ما هستیم …" (Varga، 2001). افسانه هایی مانند "ما یک خانواده بسیار نزدیک هستیم" ، "ما یک خانواده قهرمان هستیم" ، "ما حامل ارزشهای اروپایی هستیم" ، "ما هنرمندان آزاد هستیم" و غیره وجود دارد. همزمانی افسانه های خانواده یکی از مهمترین پایه های رفاه خانواده است. برای مردی از خانواده با افسانه "ما هنرمندان آزاد هستیم" دشوار خواهد بود که با یک زن از "خانواده دوست" خوشبختی پیدا کنند. این افسانه ها متقابلاً منحصر به فرد هستند ، زیرا قوانین فرضی یک "خانواده نزدیک": "معلم (رئیس) همیشه درست است" ، "همه چیز باید مناسب باشد" ، و غیره. اساساً با قوانین پذیرفته شده در میان "هنرمندان آزاد" مغایرت دارد.

ما همچنین ایده هایی را در مورد پارامتر بعدی سیستم خانواده - مرزهای خانواده - از والدین خود به ارث می بریم. یافتن تفاهم متقابل برای شوهر از خانواده ای که مهمانان گاه و بیگاه در یک مناسبت خاص و با دعوت خاص و برای زنی که در خانه ای بزرگ شده است که درهای آن همیشه برای همسایگان ، دوستان و اقوام باز است دشوار خواهد بود.

پارامتر بعدی سیستم خانواده تثبیت کننده های خانواده است. بسیار معمول است که کودکان به ثبات خانواده تبدیل شوند. والدین در تربیت فرزندان خود جذب می شوند ، که به آنها اجازه می دهد مشکلات روابط زناشویی را نادیده بگیرند. بیهوده نیست که این همه گفتگو و نظریه پیرامون وضعیت "لانه خالی" ساخته می شود. در واقع ، این وضعیتی است که همسران مجبور می شوند با مشکلاتی که در روابطشان جمع شده است روبرو شوند. در چنین خانواده هایی ائتلاف های عمودی شکل می گیرد که ماهیتی ناکارآمد دارند. والدین از ترس تنها ماندن با مشکلات خود ، ممکن است سعی کنند کودک را وارد زندگی مستقل نکنند و او را در خانواده نگه دارند. اجرای جدایی در چنین شرایطی بسیار دشوار است.

مهمترین پارامتری که قوام و پیوستگی رفتار خانواده را در بسیاری از نسل ها به وضوح نشان می دهد ، سابقه خانوادگی است. با استفاده از ژنوگرام (نمودار خانواده) قابل ردیابی است. ژنوگرام کلیشه های رفتاری را نشان می دهد که نسل به نسل تکرار می شود (بوون ، 2015 ؛ وارگا ، 2001).

کار با سیستم خانواده با این واقعیت پیچیده می شود که پارامترهای ذکر شده توسط شرکت کنندگان در رابطه تشخیص داده نمی شود. به راحتی نمی توان احساس نارضایتی مبهم را در کلمات بیان کرد. "خانواده مشکل دار نگران کننده معمولاً خود را در ذهنی ترین شکل خود به درمانگر نشان می دهد … مشتریان به طور فعال یکدیگر و خود را سرزنش می کنند. هر یک از اعضای خانواده تلاش می کنند تا درمانگر را متحد خود کنند ، یا می ترسند که درمانگر متحد شخص دیگری شود. "(بوئن ، 2015).

در پایان سفر به تاریخ روابط ، در مجموعه ای از سناریوهای تکراری ، به نظر می رسد که آینده از پیش تعیین شده است ، که سرنوشت ما تا حد زیادی توسط اجداد ما ترسیم شده است ، و سهم ما تنها با عبور از باتوم محدود می شود به کودکان اما اصلاً اینطور نیست.به عنوان بزرگسالان ، افراد آگاه و مسئول ، می توانیم از ائتلاف های ناکارآمد خلاص شویم ، افسانه ها و داستانهای قدیمی را کنار بگذاریم و محدودیت ها و قواعدی را تعیین کنیم که در خانواده ما قابل قبول است. این مهم است که مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرید.

کتابشناسی - فهرست کتب:

  1. بوئن م. ، کر م. ارزیابی خانواده // نظریه سیستم های خانواده موری بوون: مفاهیم اساسی ، روش ها و تمرین بالینی / در. از انگلیسی - M: Kogito-Center ، 2015.-- 496 ص.
  2. Varga A. Ya.، Drabkina TS روان درمانی خانواده سیستماتیک. دوره کوتاه سخنرانی. SPb.: Rech، 2001.- 144 ص.
  3. Cleaver F. ادغام و تمایز در ازدواج // نظریه موری بوون در مورد سیستمهای خانواده: مفاهیم اساسی ، روشها و تمرین بالینی / ترجمه. از انگلیسی - M: Kogito-Center ، 2015.-- 496 ص.
  4. مالکینا-پیخ I. G. خانواده درمانی. M: Eksmo ، 2007.- 992 ص.
  5. Moskalenko V. D. اعتیاد: یک بیماری خانوادگی M.: PER SE، 2009.- 129 ص.

توصیه شده: