رخوت و ناکارآمدی پیامدهای حل نشده درگیری های داخلی است

فهرست مطالب:

تصویری: رخوت و ناکارآمدی پیامدهای حل نشده درگیری های داخلی است

تصویری: رخوت و ناکارآمدی پیامدهای حل نشده درگیری های داخلی است
تصویری: سورین آتئسئر: برای حل مشکل خشونت جمعی، از بومیها غافل نشوید 2024, ممکن است
رخوت و ناکارآمدی پیامدهای حل نشده درگیری های داخلی است
رخوت و ناکارآمدی پیامدهای حل نشده درگیری های داخلی است
Anonim

تعارضات داخلی حل نشده منجر به اختلالات مختلفی می شود که امروز به آنها می پردازیم. این مقاله ادامه یادداشت های قبلی من در مورد روان رنجوری بر اساس کار کارن هورنی است. این مقاله تظاهر به توصیف همه اختلالات نمی کند ، اما ما چند مورد را که اغلب با آنها روبرو می شویم ، مشخص می کنیم.

بلاتکلیفی عمومی - این امر در مورد چیزهای کوچک و تصمیمات مهم در زندگی شخص صدق می کند (برای برداشتن یک گام مهم در حرفه خود ، انتخاب بین یک زن یا زن دیگر ، تصمیم به طلاق ، نقل مکان ، تغییر محل زندگی خود). در چنین شرایطی ، تصمیم گیری باعث وحشت و اضطراب شدید در فرد می شود. این منجر به ناتوانی عمومی در تصمیم گیری در زندگی می شود ، به بی هدفی که برای خود شخص قابل مشاهده نیست.

بی اثر بودن عمل - نتیجه ناتوانی در استفاده از انرژی به دلیل دوگانگی انگیزه ها است. گویی فردی گاز و ترمز را همزمان فشار می دهد و همزمان سعی می کند رانندگی کند. این یک نفر و همچنین خودرویی که با ترمز روشن حرکت می کند را نابود می کند. بنابراین ، یکی از ویژگیهای بسیار مهم روان رنجور کندی است. فرد مقدار زیادی انرژی مصرف می کند ، که خود را کند می کند. چنین فردی با استرس داخلی فوق العاده کار می کند ، به سرعت از بین می رود و به استراحت طولانی مدت نیاز دارد.

بی حالی - افرادی که از این علامت رنج می برند اغلب خود را متهم به تنبلی می کنند. اما ترجیحاً از هیچ تلاشی بیزار است. بی حالی عصبی فلج ابتکار و عمل است. این نتیجه بیگانگی از خود است. فرد بی تفاوت می شود ، اگرچه حملات فعالیت تب به صورت دوره ای ظاهر می شود. بی حالی عمومی نه تنها به اعمال ، بلکه به احساسات نیز سرایت می کند.

یک پیامد مهم مهم این اختلالات این است اتلاف انرژی انسان این نتیجه تلاش در راه دور برای حل منازعات داخلی آنها است.

چگونه این اتفاق می افتد؟ دو گزینه وجود دارد:

1. انرژی صرف تلاش برای تحقق دو یا چند هدف ناسازگار می شود

به عنوان مثال ، زنی که معتقد است می تواند در همه چیز موفق باشد. او سعی می کند در عین حال یک همسر خوب ، یک آشپز و مهماندار عالی ، یک مادر ایده آل ، یک فعال سیاسی و اجتماعی باشد ، در حالی که ظاهر خوبی دارد و فعالانه روی خودش کار می کند.

یا به عنوان مثال ، مردی می خواهد مقاله ای بنویسد ، اما هر بار که یک تکه کاغذ را بر می دارد و شروع به نوشتن می کند ، احساس خستگی می کند و تمایل به خواب دارد ، یا سرش درد می کند و تنش غیرقابل تحملی را تجربه می کند. مشکل چیه؟ در حقیقت ، در تصویر ایده آل خود ، این مرد در حال حاضر یک نویسنده بزرگ است ، که متن او باید مانند یک جریان پچ پچ جریان داشته باشد ، و کلمات به راحتی و با ظرافت از زیر قلم او بیرون می روند.

و اگر این اتفاق نیفتد ، او از خود عصبانی است ، خشم را تجربه می کند ، که او را مسدود می کند.

یا ممکن است بخواهیم یک سخنرانی درخشان در مقابل مخاطبان داشته باشیم ، بهترین سخنران باشیم ، اما همه را راضی کنید و از هر گونه اعتراضی اجتناب کنید. در نتیجه ، به طور کلی ، تدوین حداقل ایده ای برای ما دشوار خواهد بود.

2. انرژی برای سرکوب یکی از طرفین درگیری هزینه می شود

(به عنوان مثال ، ما یا تمایل به اجرا را سرکوب می کنیم یا تمایل به دوست داشتن).

درگیری های روان رنجور حل نشده نه تنها به اتلاف انرژی منجر می شود ، بلکه منجر به ابهام اصول اخلاقی ، احساسات ، نگرش ها ، رفتار در روابط با افراد دیگر می شود. یک شخص صداقت خود را از دست می دهد. پیامد این امر کاهش صداقت و افزایش خودخواهی است ، که فرد روان رنجور را مجبور می کند از دیگران به عنوان اشیاء برای برآوردن نیازهای خود استفاده کند.

به عنوان مثال ، دیگران باید آرام باشند تا اضطراب روان رنجور را کاهش دهند ، یا باید برای حفظ عزت نفس مهم باشند ؛ دیگران باید شکست بخورند تا روان رنجور برنده شود. روان رنجور نمی خواهد تقصیر را به گردن خودش بگیرد.

با همه اینها چه باید کرد؟ از احساسات ، احساسات ، ارزشهای خود کاوش کرده و آگاه باشید. روی حل تعارضات داخلی خود کار کنید. برای کارآیی بیشتر - سالها ، در مطب رواندرمانگر.

آگاهی به کجا منتهی می شود ؟ به توانایی زندگی در زندگی ، احساسات ، افکار خود ، داشتن علایق و برنامه های خاص خود.

نتیجه بسیاری از کارها روی خودتان چیست - خلوص: تظاهر نکنید ، بتوانید تمام احساسات ، کار ، اعتقادات خود را بیان کنید.

هیچ انسانی که از درون جدا شود نمی تواند صادق باشد.

توجه به این نکته جالب است که در متون ذن بودایی ، صداقت با صداقت برابر است.

راهب: "من درک می کنم که وقتی شیری طعمه خود را می گیرد ، خواه خرگوش باشد یا فیل ، قدرت کامل خود را نشان می دهد. التماس می کنم ، به من بگو ، این قدرت چیست؟"

معلم: "با روحیه صداقت". صداقت ، یعنی فقدان فریب ، به معنای "تجلی تمامیت وجود" است ، که از نظر فنی به "تمامیت فعال هستی" معروف است … که در آن هیچ چیز پنهان نیست ، هیچ چیز مبهم بیان نمی شود ، هیچ چیز هدر نمی رود. وقتی شخصی شیوه زندگی مشابهی را پیش می گیرد ، می گویند که او یک شیر موی طلایی است. او نمادی از شجاعت ، صداقت ، صراحت است ؛ او یک مرد الهی است. " (سوزوکی "ذن و فرهنگ ژاپنی")

(بر اساس نظریه روان رنجوری توسط کارن هورنی)

توصیه شده: