من شما را دوست ندارم - این مزیت اصلی من است

فهرست مطالب:

تصویری: من شما را دوست ندارم - این مزیت اصلی من است

تصویری: من شما را دوست ندارم - این مزیت اصلی من است
تصویری: آیا روسیه کشور خوبی برای زندگی است؟ نظر مردم روسیه 2024, ممکن است
من شما را دوست ندارم - این مزیت اصلی من است
من شما را دوست ندارم - این مزیت اصلی من است
Anonim

فردی که از دلبستگی و طرد شدن می ترسد ، ممکن است به محافظت روانی غیرمعمول (یا قبلاً آشنا؟) متوسل شود و ذهن خود را از احساسات منزوی کند.

او همچنین می تواند در مواقعی که احساس خطرناک است ، خطر از بین بردن دیگر روابط مهم تر را نیز در بر بگیرد.

این محافظت تا حد زیادی برای افرادی که دارای Super-Ego (سانسور کننده داخلی) سخت هستند ، مشخص شده است که عادت دارند استانداردهای بالایی را برای خود تعیین کنند و خود را در دستکش های "مشت آهنین" نگه دارند.

از داستان یک مشتری:

"در محل کار ، من شروع به معاشقه با یکی از همکارانم کردم. با این حال ، هر روز مرزهای بین ما بیشتر و بیشتر مبهم می شد. هنگامی که پیشنهاد او را برای انتقال آسانسور به خانه پذیرفتم ، او نه چندان دور از خانه ، در بیشه توس متوقف شد. ، کف دست لرزان خود را روی زانوی من گذاشت. من با تمام بدنم هیجان او را احساس کردم و خودش بسیار نگران بود. این مرد گفت که او عاشق من بود و مدتها در مورد رابطه جنسی با من خیال می کرد ، که اگر خواسته های ما باشد خوشحال خواهد شد آن روز عصر من برای اولین بار دچار حمله پانیک شدم. روز بعد من سر کار نیامدم زیرا از تهوع رنج می بردم. دکتر گفت که این کار بر اساس اعصاب است. همه چیز در ذهن من آشفته شده است: خیالات در مورد رابطه جنسی با همکارم ، افکار وحشتناک در مورد اینکه چگونه شوهرم ما را پیدا می کند ، سپس او در مورد همسر خیانت شروع خواهد کرد او با من تماس می گیرد ، متهم می کند ، شرم می کند ، سپس صحنه های فاجعه بار طلاق ، قضاوت در مورد چشم کودکان و غیره. به طور کلی ، من مجبور شدم از آن مرد امتناع کنم و خیلی زود شغل خود را به کلی تغییر داد. من این احساسات را تا آنجا که می توانستم از خودم دور کردم. به زودی ، احساسات برای یک همکار سابق واقعاً خاموش شد. با این حال ، متوجه شدم که احساسات من نسبت به همه چیز در اطراف من نیز مبهم است. اگر رابطه جنسی قبلی با شوهرم لذت بخش بود ، اکنون چنین نیست. همه چیز نامعلوم و پیش پا افتاده شده است و این حالت برای مدت طولانی از بین نمی رود. من رنج نمی برم ، غم وجود ندارد ، اما شادی خاصی نیز وجود ندارد. احساس می کنم مثل یک ربات هستم ، مثل اینکه آتشی در درون خاموش شده است. چگونه می توانم فعالیت و نشاط قبلی خود را بازیابی کنم؟"

Image
Image

تمرین نشان می دهد که تلاش برای غرق کردن برخی از احساسات در خود ، منع خود از زندگی با آنها ، می تواند به این واقعیت منجر شود که توانایی احساس در مناطق دیگر خسته کننده است.

غالباً افراد منطقی وجود دارند که خود را نشان می دهند که بسیار محتاطانه به همه چیز نزدیک می شوند ، بیشتر بر عقل تکیه می کنند و جنبه های حسی را نادیده می گیرند - اما این در ظاهر است.

شما هرگز نمی دانید که یک شخص در درون خود چه چیزی دارد و خود او با احساسات و انگیزه های واقعی خود ، سطح آگاهی بسیار ضعیفی ، آشنایی کامل ندارد. او همیشه آنطور که باید صحبت می کند و از آنچه واقعاً دوست دارد اجتناب می کند.

به عنوان مثال ، مردی به دوستان خود می بالد که طبق محاسبه ازدواج کرده است و خوشحال است ، زیرا در حال حاضر ، حتی اگر زن عاشق شخص دیگری شود ، از دست دادن او چندان ترسناک نخواهد بود ، ممکن است زنده ماندن. برای او احساس نکردن به معنای ایمن بودن ، بدون وابستگی عاطفی و احساس از دست دادن است.

Image
Image

تحت تأثیر چنین ممنوعیت هایی ، فرد به تدریج به الکسی تایمیا می رسد.

به عنوان یک قاعده ، بسیاری از احساسات سرکوب شده و تجربیات آسیب زا در پشت این ناخوشی وجود دارد.

مشورت با یک روانشناس فرصتی عالی است تا نیاز خود را به تجربیات عاشقانه جدید بدون خطر با گفتن درباره آنها ، تخیل و زندگی در خاطرات ، احساسات و عواطف هیجان انگیز مرتبط با روابط واقعی یا مجازی بدون از دست دادن شادی در سایر زمینه های زندگی ، برطرف کنید.

توصیه شده: