چگونه می توان زندگی خود را با استفاده از "چشمک زدن" تغییر داد

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه می توان زندگی خود را با استفاده از "چشمک زدن" تغییر داد

تصویری: چگونه می توان زندگی خود را با استفاده از
تصویری: ساخت ویدیوی جذاب با ساخت اورلی Overlay در کاین مستر - آموزش ادیت ویدیو در کاین مستر - ادیت ویدیو 2024, ممکن است
چگونه می توان زندگی خود را با استفاده از "چشمک زدن" تغییر داد
چگونه می توان زندگی خود را با استفاده از "چشمک زدن" تغییر داد
Anonim

سرنوشت یک فرد استفاده از آن سناریوها و نگرش هایی است که در ناخودآگاه او زندگی می کنند. همه چیزهایی که در زندگی دارید ، همه مشکلات ، موفقیت ها ، شکست ها ، پیروزی ها و شکست ها نه تنها شایستگی تلاش های آگاهانه شخصی شما بلکه نتیجه اقدامات ناخودآگاه شما است. هر چیزی که شما را احاطه کرده است (افراد ، محیط) نیز نتیجه آرزوهای ناخودآگاه شماست. بنابراین ، شما می توانید دوستان ، کار و شرکای خود را تا آنجا که دوست دارید تغییر دهید ، اما نتیجه همچنان همان کلیشه خواهد بود.

تغییر واقعی زندگی ، تغییر در مجموعه برنامه ها و سناریوهای ناخودآگاه ("سیستم عامل") است که نتایج نامطلوبی را در مورد استراتژی ها و نگرش ها ایجاد می کند و شما را به آن شرایط و دستاوردهایی که واقعاً به آنها نیاز دارید ، می رساند. این "چشمک می زند".

1

ناخودآگاه سرنوشت شما را می سازد

اکثریت قریب به اتفاق استراتژی های زندگی ، که پس از آن به سطح ناخودآگاه رسید ، در کودکی ملایم در نتیجه تصمیمات خاص شکل گرفت. تصمیماتی که کودک برای دفاع شخصی از خود گرفته است. به عنوان مثال ، تصمیم برای فرار از مشکلات و مشکلات ، که بعداً منجر به "استراتژی فرار" مربوطه شد. یا تصمیم بگیرید که پرخاشگری خود را سرکوب کنید تا مجازات نشوید و عشق مادر خود را از دست ندهید.

اما اگر برای فرار از کودک 8 تا 10 ساله تنها راه بهینه برای جلوگیری از آسیب های روحی و جسمی بود ، پس برای فردی که از 20 سالگی عبور کرده است ، چنین استراتژی به خوبی پیش بینی نمی شود. شما می خواهید با شخصی که دوست دارید رابطه برقرار کنید ، اما ناخودآگاه می گوید: "فرار کن!" آنها به شما پیشنهاد تجاری جالبی می دهند یا شغل خوبی را به شما پیشنهاد می دهند ، اما ناخودآگاه زمزمه می کند "فرار کنید!" با مشکل کوچکی روبرو می شوید و بلافاصله "فرار کنید!" را روشن کنید. و از مشکلی که به دنبال شما می دوید فرار می کنید و مانند گلوله برفی رشد می کنید.

مشکلات پولی ، مشکلات تجاری ، مشکلات روابط ، مشکلات سلامتی ، مشکلات عزت نفس و بسیاری از مشکلات دیگر از هیچ جا بوجود نیامد. آنها توسط شما در روند اجرای استراتژی های ناخودآگاه شما ایجاد شده اند ، که در سیستم عامل فعلی شما ثبت شده است.

بازبینی همه این استراتژی ها و سناریوهای ناخودآگاه کار جدی است که مستلزم نگاه دقیق و صادقانه به خود از بیرون است. واضح است که بهتر است یک متخصص را در این تجارت مشارکت دهید ، زیرا هر شخصی به جای اینکه واقعاً خود را تغییر دهد ، تمایل دارد از کار روی خودش تقلید کند. نه به این دلیل که او تنبل و دارای اراده ضعیف است ، بلکه صرفاً به این دلیل است که دفاع روانی اینگونه عمل می کند.

چگونه می توان دویدن در حلقه ها را متوقف کرد

دیدگاه خود را در مورد یک پدیده ، شرایط ، شخص ، موقعیت ، شی ، گروه و غیره مشخص کنید. - این فرایند بسیار پر زحمت است. لازم است با دقت سوال "جدا کردن گندم از کاه" ، به عنوان مثال ، مورد مطالعه قرار گیرد. حقایقی از تفاسیر ، برای ایجاد تصویری منسجم و سازگار از حقایق تأیید شده. بسیار ساده تر است که نظر دیگران را در نظر بگیرید و تصمیم بگیرید که نظر خود را داشته باشید.

این دقیقاً همان چیزی است که ما از کودکی به آن عادت کرده ایم.

در ابتدا ، برای ما ، والدین ما مقامات بودند و ما "تصویر جهان" آنها را پذیرفتیم ، سپس مربیان مهد کودک و مربیان مدرسه ، خیابان و دروازه ها ، تلویزیون و اینترنت به جای آنها آمد. و همراه با آنها ، جریان عظیمی از اسطوره ها ، کلیشه ها ، ارزیابی ها ، نظرات ، توهمات ، توهمات ، اسکیزا و دروغ های آشکار در آگاهی و ناخودآگاه ما ریخته می شود ، که بر اساس آن ما باورهای خود را شکل دادیم و "تصویر جهان" را به روز کردیم.."

و سپس ، بر اساس این تصویر ناکافی از جهان ، ما تصمیمات نادرستی را گرفتیم. به عنوان مثال ، تصمیم به رفتن به دانشگاه و دریافت یک تخصص بیهوده ، به جای یادگیری چیزی که واقعا ضروری و عملی است.تصمیم برای تشکیل خانواده با شخصی که برای ما کاملاً نامناسب است. تصمیم برای سرمایه گذاری در یک پروژه عمداً سودآور یا کلاهبردار. و به همین ترتیب، و غیره.

اما این چندان بد نیست. ناکافی بودن "سیستم عامل" فعلی منجر به این واقعیت می شود که شما فرصت هایی را که زندگی هر روز برای شما ایجاد می کند نمی بینید و نمی توانید در تغییرات و تغییراتی که در جهان اتفاق می افتد جا بیفتید. در نتیجه ، همه شانس ها از بین می روند و تنها کاری که باید انجام دهید این است که سر خود را گیج و خراشیده بکنید ، در شگفت باشید که دیگران موفق شده اند "به آخرین کالسکه پرش کنند" و آنها با قدرت و اصلی در پروژه هایی پیش می روند که " راه سفارش شده است "برای شما

همه اینها به این واقعیت منجر می شود که حتی اگر صادقانه می خواهید تغییر کنید ، زیرا نمی توانید یکسان بمانید ، به جای تغییرات واقعی ، راه رفتن در دخمه پرپیچ و خم را شروع کرده و دائماً به جایی که اخیراً یا چند سال پیش شروع کرده اید باز می گردید. دایره معیوب آیا می توانید از آن خارج شوید؟ می توان!

Image
Image

از یک سو ، همه چیز ساده به نظر می رسد - ما سناریوهای ناخودآگاه چرخه ای را "لغزش می کنیم" ، نگرش های ناخودآگاه خود را تغییر می دهیم ، سرمان را از اسکیزا پاک می کنیم و زندگی آسان تر می شود ، زندگی سرگرم کننده تر می شود. تنها س inال در اجرای عملی است - چگونه این کار را انجام دهیم؟ و در اینجا چنین "جانوری" به عنوان پردازش استعاری سیستمیک به ما کمک می کند. از نام پیچیده نترسید ، در واقع همه چیز بسیار ساده است.

پردازش استعاری سیستمیک

ساختار روان هر فرد را می توان به صورت نمادین به عنوان یک کوه یخ تعیین کرد ، جایی که 5 ((و در بیشتر موارد بیش از 3 more) هوشیاری ، "نوک کوه یخ" و 95-97 is ناخودآگاه است ، "قسمت زیر آب کوه یخ" در زندگی ، این امر به این واقعیت تبدیل می شود که ما فقط 3-5 actions از اقدامات آگاهانه خود (افکار ، کلمات ، اعمال و غیره) را کنترل می کنیم و 95 remaining باقی مانده مطابق طرح ها ، سناریوها و الگوریتم های ناخودآگاه اجرا می شود (به عنوان مثال ، هر عادتی).

فروید استعاره ای از این نمره سوار (هوشیاری) و اسب (ناخودآگاه) دارد. اسب به هر کجا که می خواهد (یا از جایی که نمی خواهد باشد) می شتابد و سوار مجبور می شود وانمود کند که به نظر می رسد آنجا بوده است. اگرچه ، در واقع ، او دوست دارد اسب او را به مکان دیگری برساند.

مشکل اصلی ناخودآگاه ناتوانی فرد در برقراری ارتباط با آن است. ما عادت کرده ایم که در سطح کلمات (یعنی کلامی) به صورت آگاهانه با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم ، در حالی که با ناخودآگاه باید به قول خودشان "به زبان خود" ارتباط برقرار کنیم ، و فرض کنید زبان آن غیرقابل استفاده است. کلامی (تصاویر - نمادها ، احساسات جسمی و عاطفی) ، که می توان آنها را از طریق استعاره ها درک کرد - ساختارهای کلامی که تجربیات را به طور دقیق منعکس می کنند.

تنها در این سطح می توان با ناخودآگاه ارتباط م andثر و کار کرد.

بنابراین ، یک توصیه حرفه ای معمولی هنگام تعیین هدف ، تجسم نتیجه مطلوب نهایی ، ارائه هدف در قالب یک تصویر ملموس و ملموس است. این کار به یک دلیل ساده انجام می شود - به طوری که هدف در سطح ناخودآگاه درک می شود و از یک اظهار خوشحالی به یک راهنمای واقعی برای عمل تبدیل می شود. فقط در این حالت ، 95 actions از اقدامات شما شروع به حرکت شما به سمت هدف می کند.

برنامه های ناخودآگاه (نگرش ها) نیز به همین ترتیب است. به عنوان مثال ، شخصی احساسی دارد که با استعاره بیان می کند - "من دائما در حال تکه تکه شدن هستم". این سناریوی ناخودآگاه بازیگری است. به این معنا که ناخودآگاه 95٪ همه کارها را می کند تا یک فرد در زندگی واقعی خود "تکه تکه" شود ، همانطور که می گویند "تکه تکه" - به عنوان مثال ، پول ، منابع ، زمان را از بین ببرد ، با بارهای مختلف متناقض و منحصر به فرد بارگیری کند. و درخواست ها فرد احساس می کند که "از هم پاشیده" است و ناخودآگاه راضی است - فیلمنامه در حال اجرا است.

برای خلاص شدن از شر (غیرفعال کردن و تبدیل) چنین سناریویی ، لازم است استعاره "من دائماً در حال تکه تکه شدن هستم" را به چیز دیگری ، راحت تر و پربارتر تبدیل کنم - به عنوان مثال ، "من مانند پرنده ای در ابرها پرواز می کنم. " سپس یک سناریوی جدید در ناخودآگاه راه اندازی می شود ، معنای آن این است که همه کارها را انجام دهید تا فرد احساس کند "پرنده ای در ابرها" است.

فرایند تغییر استعاره ها پردازش نامیده می شود. در اصل ، خود پردازش با فرایندهای ناخودآگاه کار می کند تا آنها را در جهت مورد نیاز خود اصلاح کند.می توانید تحت هدایت یک مجری مجرب در چارچوب پردازش معنوی کارهای مناسب را انجام دهید.

اما بین پردازش و پردازش تفاوت وجود دارد. شما می توانید این فرایند را به صورت بی نظمی ، به طور تصادفی ، قدم زدن در اطراف و اطراف ، بدون توجه به جزئیات و تفاوت های اصلی انجام دهید ، یا می توانید به طور سیستماتیک این کار را با در نظر گرفتن مهمترین چرخه ها و ارتباطات با درک کامل نحوه عملکرد (و همه چیز در جهان ، از جمله ناخودآگاه ، به هر حال ، اما منطق سیستم را اطاعت می کند). بنابراین ، پردازش استعاری واقعی سیستمیک است.

منشاء اهداف کاذب

اما درک نحوه تغییر زندگی کافی نیست ، شما باید دقیقاً بدانید کجاست. این ایده پیش پا افتاده است ، اما تقریباً همه بر سر آن می افتند. آنها سرگردان می شوند زیرا به جای اهداف واقعی ، برای خود توهم ایجاد می کنند و شروع به تعقیب سراب می کنند. در پاسخ به این سال که "من واقعاً چه می خواهم؟" شما ناگزیر با یک دروغ عمیق به خود روبرو خواهید شد. این دروغ یک مکانیسم ناخودآگاه عمیق دفاع روانی در برابر تشخیص حقایق ناخوشایند و آسیب زا از زندگی نامه وی است.

به عنوان مثال ، والدین این کودک افراد بسیار خوب و صادقی نبودند ، اما آنها به شدت می خواستند به این صورت ظاهر شوند. که برای کودک پخش شد. و هر بار ، وقتی توله ، با پیدا کردن یک واقعیت خاص از اختلاف والدین با تصویری که اعلام کردند ، سعی کرد در مورد آن بحث کند ، نه موجی بر او وارد شد ، بلکه یک سونامی کامل از لعنتی ترین هیستری ، که مرد کوچک به سادگی قادر به مقاومت نبود

او نمی تواند حقیقت را به والدین خود بگوید ، اما نمی تواند با این حقیقت زندگی کند (یک بزرگسال نمی تواند با این مسئله کنار بیاید ، چه برسد به یک کودک). بنابراین ، یک دفاع طبیعی ایجاد شد - دروغ گفتن به خود که "سفید سیاه است" ، یعنی والدین هنوز هم افراد صادق و خوبی هستند ، نه آدم های کثیف و وحشی. مثال عمداً اغراق شده است تا بتواند عملکرد این مکانیسم را تا حد ممکن توضیح دهد. در زندگی ، همه والدین بد اخلاق نیستند ، اما همه آنها به طریقی به فرزندان خود دروغ می گویند.

بعلاوه ، اولین تصمیم دوم ، سپس سوم ، و پس از آن کودک یاد گرفته است که حقایق بیوگرافی خود را آنطور که برای او راحت تر است توضیح دهد ، و نه آنطور که واقعا هست. این دروغ ها مبنای آن تصویر ناکافی از جهان است که بر اساس آن یک فرد بزرگسال سعی می کند زندگی خود را بسازد و اهداف خاصی را تعیین می کند که در بهترین حالت جبران خسارت است ("من یک تجارت جالب ایجاد خواهم کرد و پول زیادی بدست آورید ، و سپس من این حق را خواهم داشت که احساس خوبی داشته باشم ") ، و در بدترین حالت - با سیم کشی از طرف ساختارها ، گروه ها و شخصیت های علاقه مند.

Image
Image

هدف شما ، که در واقع زندگی خود را با آن تغییر می دهید ، نتیجه ایجاد ارتباط واقعی و صادقانه با خود در زمان حال ، با خواسته ها ، نیازها و علایق واقعی شماست. این کار در 30-40 دقیقه انجام نمی شود. این کار جدی است.

معمار سرنوشت خود شوید

"دوباره چشمک زدن" ناخودآگاه خود ، برنامه ریزی مجدد برنامه های اسکریپت خود مهمترین و قابل توجه ترین کاری است که می توانید برای خود انجام دهید. زیرا این زندگی شما را طراحی می کند. و در اینجا بسیار مهم است که عمل کنیم ، تا آنجا که ممکن است از توهمات و دروغ ها رها باشیم. از آنجا که کوچکترین اشتباه ، نادیده گرفتن برخی از جزئیات و تفاوتهای ظریف ، نادیده گرفتن زمینه و ویژگیها منجر به این واقعیت می شود که شما از مسیر درست به سوی یکپارچگی و آزادی به کوره کج شک و تردید تبدیل خواهید شد.

برای جلوگیری از این اتفاق ، شما باید شرایط زندگی خود را توسط یک متخصص تشخیص دهید. شما را به مشاوره رایگان من دعوت می کنم ، جایی که بازخورد صادقانه و عینی دریافت خواهید کرد و درک خواهید کرد که برای تغییر بهتر زندگی خود باید چه کار کنید. ثبت نام کن!

به امید دیدار.

توصیه شده: