چرا دیگری ما را اذیت می کند؟

تصویری: چرا دیگری ما را اذیت می کند؟

تصویری: چرا دیگری ما را اذیت می کند؟
تصویری: آیا محبت زیادی باعث می شود دیگران از ما سواستفاده کنند؟ 2024, ممکن است
چرا دیگری ما را اذیت می کند؟
چرا دیگری ما را اذیت می کند؟
Anonim

بر اساس نظریه روانکاوی ، هنگامی که ما ویژگیهای ذاتی خود را به او می دهیم ، اما ما آن را نمی پذیریم یا رد نمی کنیم ، یا با حدس و گمان خود ، فرد را تحریک می کند و همچنین باعث ایجاد حالات احساسی دیگر می شود. تخیلاتی در مورد اینکه این شخص باید چگونه باشد یا چیست.

گمانه زنی از کجا می آید؟ چرا ما این موضوع خاص را با این ویژگیهای خاص وقف کرده ایم؟

از آنجا که در حال حاضر این چیزی است که ما برای چیزی به آن نیاز داریم ، برای محافظت از من طراحی شده است.

به عنوان مثال ، اگر شخصی به دیگری حسادت می کند ، آنگاه دیگری او را آزار می دهد.

کسی که احساسات منفی را برمی انگیزد ، به ویژگی هایی نسبت داده می شود که به موجب آن شخص حسود خود را متقاعد می کند که دیگری هیچ توانایی برجسته ای ندارد ، به طور کلی بدتر یا بهتر نیست.

upl_1592579605_215529
upl_1592579605_215529

در حقیقت ، شخص حسود ، با مقایسه خود با موضوع حسادت ، در مورد خود فکر می کند که هیچ توانایی برجسته ای ندارد. اما برای اینکه خود را بی ارزش نکند ، تصمیم می گیرد دیگران را بی ارزش کند. چنین وارونگی وجود دارد.

یا ، ممکن است شخصی احساسات جنسی داشته باشد ، عاشق دیگری باشد ، اما آنها را خطرناک تلقی کند ، یا دیگری متقابلاً پاسخ ندهد. در نتیجه ، او احساس را با علامت "+" با احساس با "-" جایگزین می کند.

شخص دیگری ممکن است ما را به یاد کسی از گذشته یا حال ما بیندازد که رابطه خوبی با او نداشتیم ، بنابراین مکانیسم پیش بینی کننده ما ویژگیهای این آشنایی را به دیگری می دهد تا بتواند سناریویی خاص را با او بازی کند یا یک گشتالت را تکمیل کند.

به عنوان مثال ، در گذشته ، شخصی به ما صدمه می زد ، و امروز کسی که تصویر او را روی او نشان داده ایم ، مجبور است از نارضایتی های گذشته ما رنج ببرد ، حتی اگر در واقعیت هیچ ربطی به آنها نداشته باشد.

upl_1592579621_215529
upl_1592579621_215529

یک فرد همچنین می تواند ما را تحریک کند زیرا در او خصوصیاتی را می بینیم که از خود بیزاریم یا از آنها خودداری می کنیم: ضعف ، خودانگیختگی ، تمایلات جنسی …

یک فرد همچنین می تواند آزاردهنده باشد زیرا مرزهای ما را نقض می کند یا ناهماهنگی شناختی ایجاد می کند. اما تشخیص این رفتار آسان نیست ، بدون تجربه کافی.

از داستان مشتری:

برای مدت طولانی من نمی توانستم بفهمم که چرا مادر شوهرم اینقدر عصبانی من را عصبانی می کند ، زیرا او با من خوب رفتار می کند. شوهرم مانند او است ، بنابراین گاهی اوقات او نیز مرا تحریک می کند.

اما همه چیز سر جایش قرار گرفت وقتی به یاد لحظه رفتار دو چهره مادر شوهرم افتادم-آن زمان من و شوهرم هنوز با پدر و مادرش زندگی می کردیم.

شوهر مادر شوهرم ، پدر شوهرم یک شیوه زندگی سالم معمولی است ، او همیشه از همسرش می خواهد که او فقط از آب فیلتر شده با دقت برای او سوپ بپزد. با او ، او آب تصفیه شده را در قابلمه ریخت و نه با او - از شیر.

اغلب مادر شوهر منفعلانه و پرخاشگرانه رفتار می کرد-در دید کامل شوهرش یک کار انجام داد ، و پشت سر او-دقیقاً برعکس.

در خانواده آنها ، او مجبور بود از جهات مختلف تسلیم شود تا به توهین ها گوش دهد. مادر شوهر همیشه اطاعت می کرد و جرات اعتراض نداشت.

بیان یک قربانی دائماً در چهره اش بود: ببینید من چقدر بی عدالتی را با شجاعت تحمل می کنم …

من متوجه همین رفتار با شوهرم شدم. در حال حاضر ، وقتی او بی چون و چرا از من خوشحال می شود ، من فکر می کنم که در نهایت باید چه چیزی را بپردازم ، و ناخوشایندترین چیز این است که من ممکن است هرگز از آن مطلع نشوم."

یک فرد می تواند ما را آزار دهد زیرا ما انتظاراتی داشتیم / داشتیم که برآورده نشد.

upl_1592579677_215529
upl_1592579677_215529

چگونه با تحریک مقابله کنیم؟

1. آرام باشید. در حالت اشتیاق ، تفکر دقیق بسیار دشوار است. با استفاده از تکنیک های مختلف آرامش می توانید آرام شوید.

2. ماهیت باورهای خود را کشف کنید ، منبع منفی را شناسایی کنید. برای انجام این کار ، باید خوب فکر کنید.

3. باورهای خود را در مورد شخص آشکار کنید (او من را دوست ندارد ، استفاده می کند و غیره).

4. این س yourselfال را از خود بپرسید: افکار من در مورد شخص تا چه حد با واقعیت مطابقت دارد ، چه حقایقی از زندگی تصورات من در مورد او را تأیید می کند؟

5- در صورت وجود حقایق ، آنها را به یک مشکل تبدیل کرده و راه حل ها را ترسیم کنید. مشکل باید به یک کار تبدیل شود.

6در صورت تأیید غیرمنطقی بودن افکار ، لازم است این واقعیت را تشخیص دهید که خود شما مسئول تحریک خود هستید ، این شخص دیگری نبود که باعث تحریک شد ، بلکه شما با افکار خود در مورد آنچه در حال رخ دادن است.

اگر نمی توان مشکل را به یک کار تبدیل کرد ، باید با وجود آن کنار بیایید و حداقل تا زمانهای بهتر فراموش کنید.

اتفاق می افتد که بسیار دشوار است که به تنهایی با احساسات خود کنار بیایید. حتی هنگام تماس با روانشناس ، ممکن است بیش از یک مشاوره لازم باشد.

با مراجعه به روانشناس ، در چند جلسه می توانید بر تکنیک های خودیاری و بیرون آمدن از قیف منفی مسلط شوید.

زندگی روزمره متعادل!

توصیه شده: