کوچکترها چگونه تقصیر بزرگترها را می پذیرند؟ فیلم شیر شیر

تصویری: کوچکترها چگونه تقصیر بزرگترها را می پذیرند؟ فیلم شیر شیر

تصویری: کوچکترها چگونه تقصیر بزرگترها را می پذیرند؟ فیلم شیر شیر
تصویری: دکتر هلاکویی شیر شب ، خواب و از شیر گرفتن کودک Dr Holakouei 2024, ممکن است
کوچکترها چگونه تقصیر بزرگترها را می پذیرند؟ فیلم شیر شیر
کوچکترها چگونه تقصیر بزرگترها را می پذیرند؟ فیلم شیر شیر
Anonim

یک فیلم کامپیوتری جالب از همه نظر و وقتی جذابتر و بصری تر می شود وقتی بفهمید که کارگردان چه چیزهای جالب و پیچیده ای را ، شاید بدون اینکه بدانید ، روی قفسه ها گذاشته است. با افشای کل مکانیسم قتل خون ، اسرار خانوادگی و عواقبی که نسل های جوان متحمل می شوند.

به ندرت می شنوم: "بله ، این درست است و من با چنین احساسی زندگی می کنم که انگار قتلی رخ داده است ، برادرم برادرم را کشت ، اما هیچ کس از این موضوع خبر ندارد ، اما به دلایلی من این را احساس می کنم و نمی توانم جای من را در زندگی پیدا کن. " من اغلب می شنوم: "چه می گویی! نمی تواند! " و مشکل این است که من نمی توانم جایگاه خود را در زندگی پیدا کنم ، احساس گناه مزمن عجیب و احساس طرد شده در این جهان همچنان با شخص همراه است.

چنین نظمی در سیستم قبیله ای وجود دارد که آنچه توسط بزرگان حذف می شود توسط نسلهای جوان ، با سرنوشت ، زندگی و فرصتهای خود جبران می شود.

در واقع مکانیسم چیست؟ اسکار ، پادشاه موفاسا ، یک متجاوز معمولی کثافت ، را آماده کنید تا از طریق قتل برادر و برادر زاده سیمبا ، به هدف خود - قدرت برسد. اسکار موذی ، حریص ، مبهم و دو رو ، نقشه خود را با موفقیت اجرا می کند. او یک برادر خون می کشد و تقصیر را بر عهده پسر مرد کشته شده ، یعنی کودک می گذارد. او القا می کند که او با رفتار خود باعث مرگ پدرش شده است. سیمبا با توجه به سن ، مانند همه کودکان ، که هنوز از انتقاد کافی برخوردار نیستند ، معتقد است که او قاتل است و مقصر مرگ پدر را به گردن خود می گیرد. دستکاری جواب داد. یک متجاوز وجود دارد و یک قربانی بلافاصله برنامه ریزی می شود.

سپس اسکار زندگی می کند بدون اینکه چیزی را از خود انکار کند. پشیمانی ندارد. پشیمانی ندارد. از آنجا که او گناهکار نیست ، سیمبا با او زندگی می کند. او رژیم تهاجمی خود را با سرکوب و تنها نظر صحیح ، یعنی دیکتاتوری ، ایجاد می کند. شیرزنان ، که از مرگ ناگهانی پادشاه متحیر شده اند ، از اطاعت و سکوت خود ، فقط قدرت او را تقویت می کنند ، بدون آنکه بدانند ، از راز خانواده قتل خون حمایت می کنند. و همه اینها سالها طول می کشد. تا اینکه نالا بزرگ می شود و از ممنوعیت های اطاعت و سکوت فراتر می رود. با غلبه بر ترس ، او برای کمک می رود. کمک گرفتن اولین قدم هر قربانی برای خروج از حالت تسلیم و فداکارانه است ، این یک درخواست ترسناک است که به متجاوز "نه" بگوید و نشان دهد که "این کار با من امکان پذیر نیست".

از سوی دیگر ، سیمبا در تمام این سالها در گناه مزمن زندگی می کند ، که به طور قابل توجهی بلوغ شخصی او را مهار می کند ، وابستگی احساسی شکل می گیرد ، که او را در وضعیت ابدی کودکانه نگه می دارد. او هیچ خواسته ای ندارد ، هیچ هدفی ندارد ، او ، مانند دیگران ، بی فایده در اطراف می چرخد ، آواز می خواند ، تقلب می خورد. او به وضوح بی سر و صدا است. او یک شکارچی است ، اما در بین گیاهخواران زندگی می کند و هرگز گوشت خام را مزه نکرده است. این نوعی تنبیه خود است ، من لیاقت بهتر و بیشتر را ندارم ، زیرا من بد هستم ، من قاتل پدرم هستم. سیمبا ذات یک شکارچی - قاتل ، خود واقعی خود را حذف می کند. او این زخم را در خود حمل می کند و ناخواسته راز قتل خون را حفظ می کند. او مانند همه قربانیان در مورد آنچه برایش اتفاق افتاده سکوت می کند. چرا تنهایی درونی فقط تشدید می شود و رنج ها تشدید می شود. او که برای سلطنت متولد شده است ، گیاه خود را بی هدف و گیاه خالی می کند ، سیمبا یک قربانی کامل است. مطیع ، راحت ، رانده شده.

تغییر با ورود نالا و رفیکا آغاز می شود. با فراتر رفتن از ممنوعیت سکوت و اطاعت ، راه خاصی را در جستجوی کمک طی کرده است ، او بالغ شده است ، یک هدف و یک برنامه عمل دارد. چیزی که سیمبا هرگز نداشت.

ترک قربانی و یافتن مکان او برای سیمبا از لحظه ای که راز خانواده فاش می شود شروع می شود. وقتی همه فهمیدند که اسکار یک قاتل است ، انرژی از بین رفت ، گذرگاهی باز شد و سیمبا با درک حق خود برای تاج و تخت شروع به رشد سریع می کند.او به خود اجازه می دهد که بجنگد و در نتیجه ذات یک شکارچی را لمس می کند - متجاوزی که می تواند مجازات کند ، از حالت قربانی خارج می شود. سیمبا دیگر تقصیری را که انجام نداده بر عهده نمی گیرد ، نیاز به تنبیه و ایثار از بین می رود. قاتل واقعی شناخته شده و در سیستم گنجانده شده و البته می میرد. سیمبا پس از پیروزی و تجلی واضح از خود ، پس از بزرگ شدن و یافتن جایگاه خود ، موافقت با خود همانطور که هست ، راهی برای ایجاد یک زوج و سپس به دنیا آوردن فرزندان دارد. حالا او می تواند زندگی کند و سرنوشت و وظایف خود را دنبال کند ، دیگر نیازی به رنج کشیدن و سرزنش دیگران ندارد.

مرجع - "شیر شیر" ، فیلمی از جان فاورو کارگردان آمریکایی ، داستان یک توله شیر شجاع به نام سیمبا را روایت می کند. قهرمانان آشنا از دوران کودکی بزرگ می شوند ، عاشق می شوند ، خود و جهان اطراف خود را می شناسند ، اشتباه می کنند و انتخاب می کنند.

توصیه شده: