چه چیزی مانع از اعتماد به نفس شما می شود؟

فهرست مطالب:

تصویری: چه چیزی مانع از اعتماد به نفس شما می شود؟

تصویری: چه چیزی مانع از اعتماد به نفس شما می شود؟
تصویری: ۳۰ عبارت تاکیدی برای افزایش اعتماد به نفس 2024, آوریل
چه چیزی مانع از اعتماد به نفس شما می شود؟
چه چیزی مانع از اعتماد به نفس شما می شود؟
Anonim

من فوراً می گویم که من مطمئن ترین فرد نیستم ، برعکس. مواقعی وجود دارد که من اصلاً از هیچ چیزی مطمئن نیستم ، وقتی می ترسم از آن خوشم نیاید یا حتی کار اشتباهی انجام دهم. مواقعی وجود دارد که همه چیز از کنترل خارج می شود.

من می دانم که این اتفاق گاهی برای من می افتد ، و در عین حال می فهمم که همیشه در صدر بودن غیرممکن است. اینکه هر کدام نقاط قوت و ضعف خود را دارند. و من آنها و شما را دارم. و همه می توانند به نقاط قوت خود اعتماد کنند. در جایی ما اتفاقاً نیاز به کمک و حمایت از بیرون داریم. همه ما متفاوت هستیم و قادر مطلق نیستیم. این مهم است که برای پیشرفت بیشتر بدانید:

ما ابرقهرمان نیستیم ، با باتری دائمی شارژ داریم

و حقیقت دارد. هیچ کس نمی خواهد شکست بخورد. مشکل این است که همه ما گاهی با شکست روبرو می شویم. یا بهتر بگویم ، با نتایج غیر منتظره یا "غیر ضروری" …

و نحوه رفتار ما در این لحظات شکست تعیین کننده این است که ما کی هستیم. و همچنین آنچه می توانیم تبدیل شویم.

به یاد داشته باشید ، چنین عبارتی از اینشتین وجود دارد "موفقیت حرکتی است با اشتیاق فزاینده از شکست به شکست". یعنی بدون شکست ، در هیچ جای زندگی پیشرفت نمی کنیم. ما هم به آنها نیاز داریم. حداقل برای پیشرفت ، راه حل مناسب را بیابید ، چیزی بیاموزید ، چیزی را در خود توسعه دهید.

من می خواهم یک ایده بسیار حمایتی را با شما به اشتراک بگذارم:

هیچ شکستی وجود ندارد. تجربه وجود دارد. و همیشه نتیجه ای وجود دارد. اینجاست که می خواهم اکنون متوقف شوم.

وقتی با شکست روبرو می شویم چه س questionsالاتی را در گفتگوی داخلی از خود می پرسیم؟

تفاوت بزرگی بین این وجود دارد که آیا ما از یک گفتگوی حمایتی یا اتهامی استفاده می کنیم. تفاوت در این واقعیت نهفته است که ما یا عمیقا در شکست و حوادث گذشته گیر کرده ایم. در عین حال ، ما نمی توانیم از این گذشته خارج شویم. یا می توانیم توجه کامل خود را به موفقیت های آینده معطوف کنیم. در واقع موقعیت هایی که پیش روی ما قرار می گیرد. و در نهایت ، ما برنده خواهیم شد.

تفاوت در این است که آیا شما همیشه احساس گناه می کنید ، یا سرشار از شور ، فرصت ها و امیدهای پنهان خواهید بود. او می بیند که وزن دارد

بگذارید برای شما مثالی بزنم.

من به عنوان بخشی از یک مشاوره شخصی با دختری (در یک سمینار ملاقات کردیم) صحبت کردم. ما در مورد این موضوع صحبت کردیم که او در حال راه اندازی کسب و کار خود است. اما این رویداد شگفت انگیز تحت تاثیر این واقعیت قرار می گیرد که او دائماً احساس گناه می کند.

او مجبور شد از شرکای تجاری سابق خود جدا شود ، زیرا ازدواج کرد و به شهر دیگری رفت. در همان زمان ، خود تجارت تصمیم گرفت ادامه دهد.

او گفت که چگونه آنها قبلاً با شرکای سابق خود خوب کار کرده اند. چقدر خوب در تیم بود. که این زمان یکی از بهترین در زندگی او بود. اما حالا مجبور شد برود. و نه تنها ترک کنید ، بلکه از نو شروع کنید - در شهری دیگر ، در روابط جدید ، با افراد جدید …

وظیفه من این بود که توجه او را از دست دادن به امکانات جدید تغییر دهم:

- شروع یک تجارت نه از ابتدا ، بلکه در حال حاضر با تجربه و دانش عالی در مورد مشکلات.

- برای اداره مشاغل خود ، جایی که او مالک است و خودش تصمیم می گیرد ، چگونه و چگونه باشد.

- در مورد روابط - در این واقعیت که او یک خانواده فوق العاده دارد ، او دارای یک همسر مهربان و فرزند تازه متولد شده آنها است.

و اینطور نیست که ما در کل جلسه غمگین باشیم … نه ، ما با خوشحالی برای آینده برنامه ریزی کردیم ، تجربیات ، ایده ها را به اشتراک گذاشتیم ، بینش های یکدیگر را پیچیدیم. به طور کلی ، آنها به طور کامل معنی فرصت های جدید در زندگی او را تأیید کردند. معنای "دستاوردی که زیر نقاب ضایعه دفن شد" (J. Kemeron).

و می پرسید چه فرقی می کند. چگونه می توانید وارد یک گفتگوی داخلی حمایتی شده و بر فرصت های جدید تمرکز کنید؟ چگونه می توان از احساس گناه در مورد گذشته و عدم فکر کردن در مورد محدودیت های آن جلوگیری کرد؟

همه چیز در مورد سوالاتی است که از خود می پرسیم ، یا درخواست می کنیم ، با استفاده از تجزیه و تحلیل بر وضعیت (ما از افراد دیگر می پرسیم). این سوالات دو قطب دارند - احساس گناه و حمایت. که در نهایت منجر به موفقیت یا شکست می شود.

گفتگوی بین احساس گناه و تمرکز بر شکست:

- من با انتخاب عشق ، پیشرفت ، رشد و تجربیات جدید در زندگی ، با دیگران بدی می کنم.تقصیر من است که خوشحالم.

من با فکر کردن به خودم کار اشتباهی انجام می دهم. احتمالا حالم بد است

- من آنچه را که می خواهم انجام می دهم و انتخاب می کنم. بنابراین ، من خودم را از بسیاری چیزها محروم می کنم: حمایت ، ثبات ، دوستان ، درآمد قابل درک … بنابراین ، تصمیم گیری های خود ، مستقل و مستقل بودن بد است.

- پس اگر برای مدت طولانی احساس کنم که نیاز به ادامه کار دارم چه؟ و خوشبختانه این فرصت خوبی بود. مجبور بودم تا آخر عمرم بمانم و رنج ببرم که این فرصت را از دست دادم. دوباره حالم بد است چون خودم را انتخاب کردم.

من واقعاً از نظر خودخواهی می ترسیدم که اگر اینجا بمانم ، به مردابی کشانده شوم. اگر من ریسک نمی کردم ، در نهایت جان خود را فدا می کردم … بله ، این طور است ، من قطعاً یک شخص خودخواه واقعی هستم. در عین حال ، من همچنین مشاغل شخصی خود را می خواهم.

در حالت ایده آل ، البته ما این را مستقیماً به خود نمی گوییم. اما وقتی نگران "ضررهای گذشته" ، انتخابها یا اقدامات خود هستیم ، اغلب چیزی شبیه آنچه در بالا توضیح داده شد فکر می کنیم.

وقتی می خواهیم بر فرصتها و دستاوردها تمرکز کنیم ، باید س Questالاتی را که باید از خود بپرسیم (یا دیگران) بیاموزیم:

- چه یاد گرفته ای؟ چه تجربه ای در تیم کسب کردید؟

- اکنون چه فرصت هایی دارید که قبلاً وجود نداشت؟ چه فایده ای برای شما داشت؟ چه فایده ای می توانید در مورد آن انجام دهید؟

- چگونه می توانید از تجربه خود استفاده کنید؟ چگونه با شرایط برخورد کنیم؟

در حالت ایده آل ، من به همه توصیه می کنم که بر این سوالات مسلط باشند. به تجربه من اعتماد کنید ، من هم آن متهم بودم:)

و برای پیشرفته ترین - گذراندن دوره های آموزشی مربیان. زیرا دقیقاً چنین پرسش هایی (فرصت ها) هستند که اساس فناوری های کوچینگ و اساس توسعه در زندگی هستند. و یادگیری آنها ، حداقل برای معشوق ، اضافی نخواهد بود.

می توانید چنین س questionsالاتی را از خود بپرسید ، از کودکی که نمی تواند با یک وظیفه کنار بیاید ، یا زمانی که شکست رخ داده است. به شوهري كه در شرايط سختي قرار دارد ، يا به هر شخص ديگري كه چيزي بن بست را تجربه مي كند.

آنها شما را بر روی امکانات متمرکز خواهند کرد. و بار سنگین گناه را بردارید

به این ترتیب ، ما می توانیم در سرزنش خود متخصص باشیم. ما می توانیم به دیگران آموزش دهیم که چگونه این کار را با موفقیت انجام دهند. اما کار متفاوت است. برای تبدیل شدن به بهترین مشاور ، دوست و مربی ، بهترین پشتیبان در زندگی برای خود. یاد بگیرید که به بخشی از خود تکیه کنیم که می توانیم به عنوان یک گفتگوی داخلی حمایتی توسعه دهیم.

من به شما اطمینان می دهم - عشق ، شادی ، رویدادهای شگفت انگیز در زندگی شما چندین برابر خواهد بود.

بعد با این دانش چه باید کرد؟

این سوالات را بنویسید و به خاطر بسپارید و تا آنجا که ممکن است از خود بپرسید:

  • من در چه چیزی شکست می خورم؟
  • چه نتایجی قبلاً دریافت کرده ام؟
  • این به من چه آموخت؟
  • این چه فرصت هایی برای من باز می شود؟

هر زمان که از موقعیتی یا آنچه در حال رخ دادن است ناراضی هستید ، این سوالات را به هر ترتیب از خود بپرسید. و سعی کنید صادقانه به آنها پاسخ دهید. خودتان خواهید دید که چه چیزی از آن به دست می آید.

اکنون می دانید که چگونه می توانید سانسورگر و منتقد درونی خود را شکست دهید ، وظیفه آن یکی - جلوگیری از زندگی شاد شما است.

روزی روزگاری این منتقد درونی خود به خود شکل گرفت. و در بیشتر موارد ، همچنان ما را مقید و محدود می کند.

انتخاب باشماست. کدام گل را می خواهید آبیاری کنید: عشق به خود یا شک مادام العمر به خود؟

از چه نوع گفت و گویی استفاده می کنید؟ فرصت یا گناه (تمرکز بر گذشته و شکست)؟

خوشحال می شوم بازخورد دریافت کنم!

همین حالا دنیای خود را بسازید!

بغل میکنم:)

نویسنده: واسیلیوا آلنا ولادیمیرونا

توصیه شده: