چگونه می توانیم به هر آنچه می خواهیم برسیم؟

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه می توانیم به هر آنچه می خواهیم برسیم؟

تصویری: چگونه می توانیم به هر آنچه می خواهیم برسیم؟
تصویری: عادت هایی که برای پولدار شدن باید ترک کنید !! 2024, ممکن است
چگونه می توانیم به هر آنچه می خواهیم برسیم؟
چگونه می توانیم به هر آنچه می خواهیم برسیم؟
Anonim

در آستانه سال نو ، معمول است که آرزو کنید و اهداف جدیدی برای خود تعیین کنید. همه ما این کار را انجام می دهیم - شخصی با آگاهی بیشتر در قالب یک نقطه به نقطه ، طرح خاص و نقاشی شده ، و کسی فقط در قالب یک میل مبهم ، نه یک رویا کاملاً روشن.

و متأسفانه همه ما با این واقعیت روبرو هستیم که بسیاری از اهداف و خواسته های ما به دست نمی آیند یا به حقیقت نمی پیوندند.

در این مقاله ، من می خواهم ایده ها و تجربیات خود را به اشتراک بگذارم - چرا این اتفاق می افتد و برای تحقق برنامه ها و خواسته های خود چه باید کرد.

علاوه بر حقایق مشهور و غالباً مورد بحث مبنی بر اینکه هدف باید به صورت مثبت تدوین شود ، به چندین هدف فرعی تقسیم شود و تا آنجا که ممکن است به وضوح و با جزئیات نوشته شود ، می خواهم توجه شما را به چند نکته مهم دیگر جلب کنم.

اهداف کاذب "بیگانه"

و من معتقدم که این مهمترین و مهمترین دلیل عدم دستیابی به اهداف است. متأسفانه ، ما اغلب حتی متوجه نمی شویم که اهدافی که برای خود تعیین می کنیم واقعی نیستند ، نه بومی ، که از بیرون بر ما تحمیل شده اند - توسط جامعه ، فرهنگ توده ای ، توسط والدین ما. گاهی اوقات آنها آنقدر ما را "می خورند" که ما به هیچ وجه قادر به درک آن نیستیم که در واقع ما واقعاً نمی خواهیم. ما سخت می جنگیم ، تلاش های باورنکردنی برای اجرای برخی برنامه ها انجام می دهیم و ناخودآگاه ما ، شخصیت واقعی ما ، این تلاش ها را خراب می کند. و سپس ما صادقانه تعجب می کنیم ، "چرا کار نمی کند؟"

به عنوان مثال ، یک هدف بسیار رایج زنانه برای کاهش وزن و فشار آوردن به پارامترهای "ایده آل" که توسط شخصی اختراع شده است و این اعتقاد راسخ است که موفقیت در یک رابطه به وزن و اندازه دور کمر بستگی دارد ، اگرچه عکس این موضوع بارها و بارها ثابت می شود. و مردان قطعاً دختران را با سانتی متر انتخاب نمی کنند. و اغلب اوقات ، دخترانی که خود را با رژیم غذایی و محاسبه کالری عذاب می دهند ، در واقع در یک رابطه هستند ، آنها دارای خانواده و فرزندان هستند - و مردان آنها را همانطور که هستند دوست دارند - خوشبختی آنها دقیقاً به تعداد سانتی متر بستگی ندارد. و سپس ، این س arال پیش می آید - آیا او واقعاً نیاز به کاهش وزن دارد؟ این یک مثال واضح از هدف کاذب است که توسط فرهنگ عمومی ترویج شده است. این شامل خرید ابزارهای مدرن ، لباس های مارک های مد ، تعطیلات اجباری در مصر می شود … اگر واقعاً به حرف خود گوش دهید و با خودتان صادق باشید ، تشخیص این اهداف کاذب به سادگی امکان پذیر است.

اما دسته دیگری از اهداف "بیگانه" وجود دارد که تشخیص آنها بسیار دشوارتر است - اینها اهدافی هستند که از دوران کودکی به ما القا شده اند ، زیرا قوانین جهانی هستند ، کل زندگی ما را پوشش می دهند و برای ما طبیعی به نظر می رسند ، بدیهی تلقی می شوند … و وقتی به آنها نرسیم ، ناامیدی ما بی حد و حصر است … می توان آنها را "سناریوی زندگی" نیز نامید. اینها ایده هایی در مورد نحوه زندگی به طور کلی است. به عنوان مثال: یک زن باید ازدواج کند و فرزندان زیر 30 سال داشته باشد. یک مرد باید بیشتر از یک زن درآمد داشته باشد و نان آور اصلی باشد. مهمترین چیز در زندگی خانواده / شغل / فرزندان / عدالت یا هر چیز دیگری است - هر کس متفاوت است. و خوب است اگر خواسته های واقعی شما با خواسته های والدین شما در مورد شما منطبق باشد ، اما همیشه اینطور نیست. یک زن ممکن است بدون خانواده احساس خوبی داشته باشد و برای بچه دار شدن تلاش نکند. برخی از مردها کاملاً آماده هستند تا در کسب درآمد به همسر خود اولویت بدهند ، و خود او کاملاً درک می کند ، بچه ها را بزرگ می کند و شراب در خانه انجام می دهد. اما آنها ممکن است این موضوع را برای خود نپذیرند و حتی از خواسته های واقعی خود نیز آگاه نباشند ، اما اهداف متضادی را تعیین کنند - در اولین مورد ازدواج و بچه دار شدن یا در مورد دوم شغلی انجام دهند. و طبیعی است که به این اهداف نرسید یا در دستیابی به آنها مشکلات زیادی را تجربه نکنید و در عین حال از خود عصبانی شوید ، با شرایط ، احساس گناه کرده و عمیقا ناامید شوید. زیرا در واقع - شما چیزی کاملاً متفاوت می خواهید.

البته تعیین سناریوی زندگی به سادگی امکان پذیر نیست و کمک یک متخصص - روان درمانگر - بسیار کمک خواهد کرد.

اگر اهداف کاذب را کنار گذاشته اید و به خواسته خود اطمینان دارید ، اما باز هم مشکلی پیش می آید ، باید به دلایل دیگر توجه کنید.

ما خیلی زیاد یا خیلی کم هدف تعیین کردیم

در هر دو مورد ، خطرات عدم دستیابی به اهداف وجود دارد. اگر تعداد آنها زیاد باشد ، گم می شویم ، نمی دانیم چه کاری انجام دهیم و انرژی خود را به کجا هدایت کنیم ، نمی توانیم اولویت ها را تعیین کنیم ، نمی توانیم همه برنامه ها را در ذهن خود نگه داریم و در نتیجه ، مناسب را از دست می دهیم. فرصت هایی برای اجرای آنها

اگر اهداف بسیار کمی وجود داشته باشد ، یا حتی فقط یک مورد ، برای ما به یک هدف فوق العاده تبدیل شود ، با دستیابی به آن است که ما شروع به شادی خود می کنیم و خود را بسته به میزان دستیابی به آن ، ارزیابی می کنیم. این یک واقعیت مشهور است که چیزی که بیش از حد ارزش گذاری می شود و بیش از حد ارزش ایجاد می کند ، اضطراب زیادی ایجاد می کند و اگر اضطراب زیاد باشد - ما بیشتر مستعد اشتباه هستیم - یک دور باطل به نظر می رسد. اگر این هدف کلی محقق نشود ، این دلیل جدی برای بدتر شدن روحیه یا حتی افسردگی است.

چند هدف بهینه است؟ پاسخ قطعی وجود ندارد-برای کسی 2-3 ، برای کسی 5-7. به نظر من 2-4 هدف اصلی باید وجود داشته باشد ، و بقیه ، در صورت وجود ، باید به اهداف اصلی مربوط شوند.

اهداف اولویت بندی نشده

این نکته از نکته قبلی ناشی می شود. اگر چندین هدف وجود دارد ، رتبه بندی آنها بر اساس اهمیت آنها مفید است. سپس ، در شرایط دشوار ، هنگامی که اجرای همه اهداف غیرممکن است یا آنها شروع به رقابت با یکدیگر می کنند ، انتخاب آسان تر است - در حال حاضر تلاش خود را کجا قرار دهید.

بازه های زمانی سخت یا بسیار مبهم

ما خدا نیستیم ، همه چیز در این زندگی به ما بستگی ندارد. گاهی اوقات ما نمی توانیم در چارچوب زمانی که برنامه ریزی کرده ایم به آنچه می خواهیم برسیم و باید بتوانیم منتظر بمانیم ، شاید در برخی مواقع کاری را به تعویق بیندازیم و بعداً به این امر بازگردیم. و به هیچ وجه خود را به خاطر این مورد سرزنش نکنید! اما اصطلاحات بسیار مبهم یا عدم وجود آنها نیز در رسیدن به هدف کمکی نخواهد کرد. آیا می دانید چرا زندگی انسان محدود است؟ زیرا در غیر این صورت هیچ معنا ، پری و هدفی در آن وجود نخواهد داشت - همه چیز را می توان بی وقفه به بعد موکول کرد. اگر هدف شما مهلت ندارد ، همیشه وسوسه خواهید شد که کاری را اکنون انجام ندهید ، اما بعداً.

عدم انعطاف پذیری در تعیین و اجرای اهداف

انعطاف پذیری باید در همه چیز وجود داشته باشد - ما همیشه باید آماده تغییر در صورت تغییر شرایط باشیم. گاهی اوقات باید برنامه را برای رسیدن به هدف خود تنظیم کنید ، اگر ببینیم که به ما کمک می کند. اتفاق می افتد که خود هدف - در صورت لزوم - تصحیح شود.

و این اتفاق می افتد که به طور کلی شما باید هدف را رها کرده و آن را برای دیگری تغییر دهید ، اگر شرایط بسیار ناگهانی تغییر کند یا ما خودمان تغییر کنیم. اینجاست که انعطاف پذیری احتمالاً به بهترین شکل آشکار می شود. اکنون ما در چنین جهان متغیری زندگی می کنیم که ممکن است ناگهان اتفاق بیفتد که دستیابی به چیزی که قبلاً برنامه ریزی شده بود غیرممکن می شود (فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را بخاطر بسپارید ، زمانی که قوانین زندگی آنقدر ناگهانی تغییر کرد که بسیاری هنوز در جهان جدید مستقر نشده اند. ، یا شروع جنگ ، هنگامی که مرزی در وسط اوکراین شکل گرفت و غیره) و سپس مهم است که بتوانیم چیزی را رها کنیم ، نه اینکه وحشت کنیم ، بلکه فکر کنیم که در آینده مفید و مهم خواهد بود. شرایط

و این اتفاق می افتد که شرایط تغییر نمی کند ، بلکه خود ما است ، و سپس ما به طور طبیعی اهداف قبلی را رها کرده و اهداف جدید را تعیین می کنیم.

و برای یک میان وعده ، یک توصیه دیگر که مشتریان من واقعاً دوست دارند

شما قبلاً همه کارها را انجام داده اید - اهداف را انتخاب کرده اید ، برنامه ها تدوین شده اند ، وظایف ترسیم شده اند…. و در عین حال ، چیزی پیش نمی رود ، به هیچ وجه نمی توان دست به کار شد ، همیشه حواس او را پرت می کند … این نیز اتفاق می افتد. فقط ساده ترین کارهای خود را انتخاب کنید - و از آنجا شروع کنید.

با آرزوی موفقیت برای همه در رسیدن به خواسته شما!

توصیه شده: