2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
برای همه اتفاق افتاده است که وقتی برنامه ریزی کرده اید که در آینده نزدیک کاری برای خود انجام دهید ، نمی توانید خود را مجبور به اجرای برنامه خود کنید ، خواه نوشتن گزارش ، تمیز کردن خانه ، وعده رفتن از امروز به ورزشگاه ، بروید برای دویدن ، کار کردن و غیره همه چیز را به فردا موکول می کنیم و وقتی فردا فرا می رسد بهانه هایی را پیدا می کنیم که چرا بعداً می توانیم این کار را انجام دهیم ، هرگونه مزخرفی انجام می دهیم ، اما نه آن چیزی که لازم است. همین امر در مورد اهداف جهانی تر در زندگی صدق می کند. و بنابراین بی نهایت بار تکرار می شود.
بیایید با یک مثال خاص به این موضوع نگاه کنیم: تربیت بدنی.
چرا این اتفاق می افتد؟
1. ترس
شما از آنچه دیگران فکر می کنند می ترسید ، شما احساس خجالت می کنید و نمی توانید وقتی کسی به شما نگاه می کند تمرین کنید ، آنها حتی ممکن است تلاش های شما را بی ارزش جلوه دهند. ترس از تغییرات ، تغییراتی در زندگی که مستلزم دستیابی به هدف است: شما در حال حاضر وقت ندارید ، اما در کجا باید آموزش دیگری را انجام دهید ، چگونه وقت خواهید داشت تا همه کارها را انجام دهید؟ اگر نتایج خوبی به دست آورم ، باید از آنها حمایت کنم تا همه چیز از بین نرود و این کاملاً انرژی بر است. عدم اطمینان (چگونه می توانم این کار را انجام دهم و پس از آن چه اتفاقی می افتد؟ به هر حال ، من باید چیزی را در زندگی ام تغییر دهم) ، ترس از شکست ، این که تمام تلاش های شما بیهوده خواهد بود و هیچ نتیجه ای نخواهد داشت.
2. ارزشهای تحمیلی
شما خیلی به آن احتیاج ندارید. برای ورزش کردن ، برای داشتن یک سبک زندگی سالم ، شبیه به ظاهر ، شیک است. در حلقه اجتماعی شما ، این امر معتبر تلقی می شود. اما شما فکر می کنید که در حال حاضر احساس فوق العاده ای دارید و به طور عینی نیازی به آن ندارید.
3. بی نظمی
فکر می کنید هنوز تا تابستان فرصت زیادی دارید تا به فرم برسید. روز گذشته است و شما زمانی را اختصاص نداده اید. نه امروز نه فردا ، نه فردا پس فردا و با همان روحیه. یا هدفی دارید ، اما مبهم هستید ، نه مشخص.
چگونه با این موضوع کنار بیاییم و چه کنیم؟
1. سعی کنید تعیین کنید که ترس شما چقدر عمیق است. این از دوران کودکی ادامه داشته است ، یا اخیراً موقعیتی بوده و با استرس همراه است. دقیقاً مشخص کنید که از چه چیزی می ترسید: شما از آنچه در طول تمرین به آن نگاه خواهید کرد نمی ترسید ، بلکه این که آنها در همان زمان درباره شما بد فکر کنند. سپس میزان عینی بودن آن را تحلیل کنید. کاملاً محتمل است که این فقط فانتزی و ترس غیرمنطقی شما باشد: چرا کسی در مورد شما بد فکر می کند ، همه یک بار شروع کرده اند ، و چه کسی به کار شما و نحوه انجام آن اهمیت می دهد. اگر با این وجود ، ترس عینی است ، تمام پیامدهای منفی و مثبت را روی یک تکه کاغذ بنویسید. اگر شکست بخورید یا اصلاً آن را انجام ندهید (-) چه اتفاقی می افتد و چه چیزی می توانید به دست آورید (+). و به طور عینی ارزیابی کنید که چه چیزی برای شما مهمتر است و خطر چقدر موجه است.
2. خودتان به این سwerال پاسخ دهید که چرا این کار را می کنید؟ سعی کنید تا آنجا که ممکن است پاسخ دهید ، حداقل 3-5 مورد به عنوان آخرین راه حل.
چرا می خواهم هر روز صبح دویدن کنم؟
1) من عاشق دویدن هستم.
2) شخص مهم دیگری از من می خواهد که این کار را انجام دهم.
3) چون همه می دوند.
4) می خواهم روز را شاد شروع کنم.
5) من می خواهم در فرم باشم و احساس خوبی داشته باشم."
کدام یک از این انگیزه ها منحصراً متعلق به شماست؟ و آنچه اقوام و جامعه بر شما تحمیل کردند. همچنین ، اگر انگیزه های زیادی در لیست شما وجود دارد ، اما شما هنوز هم باید این کار را انجام دهید ، سعی کنید از زاویه دیگری نگاه کنید و جنبه های مثبت را برای خود بیابید.
3. هدف و مهلت خود را مشخص کنید. با توجه به این واقعیت که شما تصور دقیقی از زمان انجام آن ندارید ، برای بعدها باقی می ماند. اگر خودتان تصمیم گرفتید که باید این کار را امروز انجام دهید ، این وظیفه در برنامه شما برای آن روز ظاهر می شود و به مدت یک ماه متوقف نمی شود.
1) چه باید کرد؟ (هفته ای 3 بار به دویدن بپردازید).
2) کی؟ (امروز و روزهای بعد از آن در ساعت 19:00 به مدت یک ساعت).
3) چرا؟ (من می خواهم جذاب به نظر برسم).
اهداف ایده آل و میانی را برای خود تعیین کنید تا در اینجا متوقف نشوید: در حالت ایده آل ، من می خواهم 7 روز در هفته به مدت یک ساعت و نیم بدوید و از ساعت 19:00 شروع می کنم. متوسط: 1) 2 روز به مدت نیم ساعت در سه هفته اول. 2) 4 روز به مدت یک ساعت در یک ماه و نیم. 3) 5 روز به مدت یک ساعت و نیم در سه ماه. بهتر است یک هدف ایده آل را تعیین کنید که در حال حاضر عملاً دست نیافتنی است ، به طوری که پس از رسیدن به آن ، تلاش خود را متوقف نکنید ، بلکه می توانید نتیجه خود را تثبیت کنید.
توصیه شده:
والدین چگونه و برای چه برنامه ای ما را برنامه ریزی می کنند
شکل گیری خودآگاهی: عزت نفس ، باورها ، سناریوها ، الگوهای رفتاری-در اوایل کودکی رخ می دهد. کودک چیزی از والدین خود می گیرد - ناخودآگاه رفتار ، واکنش ها ، کلیشه های آنها را کپی می کند. و چیزی بر اساس نگرش والدین نسبت به او نتیجه می گیرد.
چگونه می توان لیست دلخواه و انگیزه را فعال کرد؟ یا چگونه می توان دوباره خواستن و خواستن را شروع کرد
اگر به مردم نگاه کنید ، می بینید که چگونه برخی از افراد با شادی و لذت در زندگی خود نوعی عمل را انجام می دهند ، فعال می شوند و نتیجه می گیرند ، و افرادی هستند که به نظر می رسد در خواب هستند ، زندگی آنها سال به سال ، عملاً ، گذر می کند. هیچ چیز تغییر نمی کند آنها سوخت و انرژی حیاتی ندارند که بتواند به آنها در زندگی کمک کند.
ترسیم حالت. چگونه می توان به چیزی که نمی توان آن را با کلمات بیان کرد خالی کرد
گذرگاهی مخفی برای ناخودآگاه باید به محتویات مبهم ناخودآگاه راه چاره ای داده شود: از این گذشته ، خود آنها گاهی اوقات از طریق رویاها ، قیدها ، اقدامات خودجوش خلأهایی پیدا می کنند - به این معنی که می توان آنها را از مجاری واضح تر آزاد کرد. امروزه ، همه وسایل برای این کار مناسب است ، زیرا افراد متفاوت هستند ، و برای کسی که نیمکت کلاسیک یک روانکاو کافی نخواهد بود.
چگونه بر تنبلی غلبه کنیم. چگونه می توان تنبلی را برای همیشه از بین برد. اقدامات ساده
دلایل تنبلی چیست؟ چگونه با این بی تحرکی آسیب شناختی مقابله کنیم؟ در واقع تنبلی را می توان به دو مشکل تقسیم کرد - مشکل انگیزه و مشکل اراده. بنابراین دلایل اصلی تنبلی در رابطه با انگیزه چه می تواند باشد؟ انگیزه کافی نیست به طور نسبی ، اگر عصر برای بدست آوردن حدود 100 روبل باید از مبل خارج شوم ، که مطلقا هیچ نوع آب و هوایی در خانه ایجاد نمی کند ، بعید است که از روی نیمکت بلند شوم.
دنیای زنان در حال مبارزه. هر آنچه که می خواهید در مورد مبارزه برای عشق بدانید
روانشناس آندری زبروفسکی خواهد گفت ویژگی قرن 21 سطح پایین تحمل متقابل در روابط خانوادگی بین مردان و زنان است . پیشرفت و شهرنشینی نیاز به همکاری زن و شوهر را در این زمینه برطرف کرده است. زن و شوهر آینده شروع به آموزش و حرفه های مختلف کردند ، در زمینه های مختلف کار کردند ، با افراد مختلف ارتباط برقرار کردند و دیدگاه های متفاوتی در زندگی داشتند.