2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
آنها در اینستاگرام براق در مورد آن صحبت نمی کنند.
در سال 2014 ، من مدرسه ام را که در آن انگلیسی تدریس می کردم ترک کردم و یک آموزش خصوصی را شروع کردم. در همان زمان ، من برای روانشناسی تحصیل کردم (درمان بیماریهای روان تنی با روان درمانی).
جوانی ، بیهودگی شخصی من ، مقالاتی درباره روانشناسی عامه در یک مقاله ادغام شد.
من معتقد بودم که همه چیز برای من "شکلات" خواهد بود. از آنجا که این اتفاق در آن زمان رخ نداد ، من می خواهم در مورد تجربیات بد تغییر شغل و افسانه هایی در مورد پول صحبت کنم که آنها را رد کردم. به هر حال ، تجربه منفی بسیار بیشتر از مثبت آموزش می دهد.
به یاد دارم که در آن دوره موجی از مقالات با موضوع "منطقه راحتی" آغاز شد و اینکه چقدر مهم است که از آن خارج شوید و زندگی خود را تغییر دهید.
با دریافت آن تجربه ، می توانم بگویم که اکنون نمی توانم آنچه را که منطقه راحتی داشت ، نامگذاری کنم. و آنچه را که زندگی خود را به آن تغییر دادم ، راحتی را نیز تعیین نمی کنم.
به نظر من ، چنین جهشی که من انجام دادم ، پرش از یک پرتگاه به گودال دیگر بود.
بنابراین ، افسانه 1
1. اگر کاری را که دوست دارید دوست داشته باشید ، پس همیشه پول خواهید داشت
وقتی رفتم ، فکر کردم دریایی از شاگردان خواهم داشت - زیرا آنچه را که انجام می دهم دوست دارم و به جهان ثابت کردم که آنچه را که می خواهم انجام می دهم ، زندگی "خودم" را دارم.
نه ، من شاگرد داشتم. اما دوره هایی بود که من به شدت فاقد دانش آموز بودم. عدم وجود بالشتک مالی دلیل ناراحتی من بود. زیرا آمادگی تغییر شدید کار را نداشتم.
زیرا تسلیم تأثیر ایدئولوژی "کاری را که دوست داری بکن و همه چیز درست خواهد شد" کردم.
اکنون من قبلاً درک کرده ام: برای جلوگیری از تغییر نوع ناراحتی به نوع دیگر ، باید کاملاً آماده شوید. و عشق به تنهایی کافی نیست.
حتی می توانم بگویم عشق مهمترین عنصر نیست. کار خود را به طور م Doثر انجام دهید - و هیچ کس از شما س questionال نخواهد کرد ، شک نکنید که آیا کار خود را دوست دارید یا نه.
2. افسانه 2
اگر با خودتان با عشق رفتار کنید - بهترینها را بخرید ، پول بیشتری را وارد زندگی خود خواهید کرد.
و در صورت صرفه جویی در پول ، می توانید انرژی پول را "بترسانید".
به دلایلی ، این یک افسانه بسیار رایج است. فقط با کیفیت بالا خرید کنید ، گران بخرید.
من مطمئن هستم که این اصل کار می کند. اما فقط در سطح بالاتری از بازی پول. هنگام خرید محصول یا خدمات گران تر ، متناسب با درآمد شماست. اگر در بودجه شما حفره ایجاد کرد ، در حد توان خود زندگی کنید.
قانون طلایی این است که درآمد همیشه باید بیشتر از هزینه ها باشد و تفاوت را باید به تعویق انداخت. این امر به خوبی زندگی مالی شما را ساده می کند و به شما امکان می دهد هزینه های غیر منطقی انجام ندهید.
حتی یک سرمایه گذاری بزرگ در آموزش و پرورش ممکن است به هیچ وجه نتیجه ای نداشته باشد. یا بد جبران کنید. همه چیز با کیفیت بالا و گران نیست. و کیفیت می تواند ارزان باشد.
بنابراین ، شما نباید با خرید چیزهای گران قیمت ، ریسک کنید و خود را در معرض استرس اضافی قرار دهید.
3. هیچ مراسم جادویی در رابطه با پول برای من کار نکرده است ، و من دیگر نمی خواهم آن را بررسی کنم
اما من به یقین می دانم که من ، مانند دیگران که می خواهند درآمد خود را افزایش دهند ، با باورهای قدیمی در مورد پول مانع می شوم. این باورها به طور محکم در سر ما جا گرفته اند. و فقط کار کردن با آنها به من کمک می کند تا مسئولیت شخصی مدیریت امور مالی خود را ببینم.
و آیین های سریال "زمزمه تا ماه" یا "پرتاب کردن شورت قرمز بر روی لوستر" را نشانه عدم بلوغ روانی می دانم.
4- اغلب ، میزان هزینه با احساسات غیرقابل تحملی همراه است که می خواهید از آنها دوری کنید (غم ، عصبانیت ، ترس ، شرم) و شخص در خرید چیزی آرامش می یابد. به عنوان یک فرد الکلی ، معتاد به مواد مخدر یا فردی که دارای اختلال خوردن است. از این رو میل به "تخلیه" پول است. از تنش غیرقابل تحملی که هنگام بروز آنها بوجود می آید.
5- با وجود تجربه منفی بدست آمده ، معتقدم که با آمادگی مناسب ، تمرین خصوصی می تواند یکی از منابع درآمد دلپذیر و راحت باشد
همچنین تشخیص عالی مهارتهای حرفه ای و وضعیت درونی شما است.
هنگامی که شما به تنهایی کار می کنید ، مردم احساس می کنند که شما دارای انرژی ، قدرت کار هستید ، اگر این کار را به طور م doثر انجام دهید ، می آیند. و اگر می دانید چگونه خدمات خود را بفروشید و تبلیغ کنید.
و اگر در یک دفتر کار می کنید ، همه اینها قابل مشاهده نیست. از این گذشته ، نیازی به جستجوی مشتریان نیست ، مرخصی استعلاجی پرداخت می شود ، کمی خستگی بر حقوق تأثیر نمی گذارد - فقط باید روشی مسئولانه برای حل وظایف اتخاذ کنید.
بنابراین ، من نمی توانم به شما توصیه کنم که از دفتر فرار کنید یا نه. من فقط می توانم تجربه خود را به اشتراک بگذارم. و آرزوی موفقیت برای شما در هر صورت.
هر چه را انتخاب کنید ، همیشه فرصتی برای رشد و توسعه وجود دارد. چه از نظر حرفه ای و چه از نظر مالی.
توصیه شده:
عصبانی می شوم ، عصبانی می شوم ، متنفر می شوم. چگونه از پرخاشگری خود استفاده کنیم
نویسنده: النا میتینا منبع: elenamitina.com.ua بدون استثنا ، همه مردم طبیعتاً تهاجمی هستند. فقط به این دلیل که دندان داریم و گوشت می خوریم. اگر کسی به شما می گوید "من تهاجمی نیستم" یا "پرخاشگری برای من بیگانه است" او را باور نکنید.
فقط منو رها نکن! ترس از دست دادن شریک زندگی ، ترس از رها شدن. آسیب رها کردن
برخلاف ترس از طرد شدن ، که بر اساس احساس شرمندگی برای نیازهای احساس شده و ویژگی های شخصی است ، ترس از رها شدن بسیار عمیق تر از وحشت ناشی از فراموشی ، عدم است. چگونه بفهمیم فردی این ترس را دارد؟ دلایل وقوع آن چیست؟ باید باهاش چکار کنم؟ به طور کلی ، ریشه های این بیماری را باید در اوایل کودکی ، در سن حداکثر یک سالگی جستجو کرد.
همه چیز درد می کند. هیچ چیز کمک نمی کند! یا چرا کار روی خود نتیجه ای نمی دهد
اغلب ، مشتریانی به من مراجعه می کنند که قبلاً تمام روشهای ممکن برای کار با خود را امتحان کرده اند ، کتابهای زیادی خوانده اند ، تمرینات زیادی انجام داده اند و تعداد زیادی از سمینارها شرکت کرده اند. آنها خیلی چیزها را می دانند ، خودشان می توانند به هر روانشناسی بگویند که مشکل آنها چیست و دلایل مشکلات آنها چیست.
از سناریوی والدین خارج شوید و خودتان شوید. چگونه حرفه رویایی خود را پیدا کردم
وقتی به یاد 17 سالگی ام می افتم ، دیوار خاکستری خانه ای قدیمی را می بینم. ژاکت پشمی مرطوب پوست را گاز می گیرد و "خواسته" من - "رویای" من قطره های ابری از موها روی گونه هایم می چکد. سال 1993 بود. زمان تاجران "خوب"
صحبت از گذشته در یک رابطه جدید. یا چگونه به درستی "دروغ" بگوییم تا همه چیز عادلانه باشد
- خوب ، چرا او / آن وقت در مورد آن به من نگفت؟ … - می توانست همه چیز را تغییر دهد. سپس من می توانم / می توانم … و غیره ، در زمینه یک داستان خاص. چه درد صادقانه ای اغلب در چشم یک مشتری در طول جلسه کمین می کند وقتی که او مانند یک سابقه شکسته ، همین س rال بلاغی را تکرار می کند.