5 دلیل اینکه چرا کار روی خود می تواند منجر به ناامیدی شود

فهرست مطالب:

تصویری: 5 دلیل اینکه چرا کار روی خود می تواند منجر به ناامیدی شود

تصویری: 5 دلیل اینکه چرا کار روی خود می تواند منجر به ناامیدی شود
تصویری: ОНА В ДРУГИХ ОТНОШЕНИЯХ | ОСТАЛИСЬ ЛИ ЧУВСТВА КО МНЕ | Гадание для Мужчин | Таро Расклад | Гадание | 2024, ممکن است
5 دلیل اینکه چرا کار روی خود می تواند منجر به ناامیدی شود
5 دلیل اینکه چرا کار روی خود می تواند منجر به ناامیدی شود
Anonim

من چندین سال است که در حال توسعه شخصی هستم و ، همانطور که معلوم شد ، کار بر روی خودم به همان اندازه که تبلیغات آموزش های متعدد می گوید ، خوشایند نیست. علاوه بر این ، من دیگر به متخصصان و راهنمایی هایی که معجزه می دهند اعتقاد ندارم. زیرا ، IMHO ، این دستکاری قسمت های شخصیتی کودک است - که فقط برای معجزه بسیار حریص هستند

در این مقاله ، من 5 مشکل خودسازی یا 5 دلیل اینکه خود بهبودی می تواند منجر به ناامیدی شود را برجسته کرده ام. حداقل ، این را باید کسانی درک کنند که شروع به کار روی خود می کنند و انتظار نتایج سریع را دارند.

1. هر چیزی که در حال حاضر در زندگی خود داریم نتیجه افکار ، اعمال ، احساسات ما است

حتی اگر این افکار ، احساسات ، واکنشها را در اوایل کودکی از والدین خود دریافت کرده باشیم (و آنها نیز آنها را دریافت کرده اند) ، اکنون این افکار ، احساسات ، واکنشها با ماست و فقط مسئولیت ماست.

اگر بزرگسالان در دوران کودکی ما را مورد انتقاد قرار می دادند ، ارزش خود را از دست می دادند و به طور تصادفی ما را صدا می زدند ، و اکنون در بزرگسالی ما همچنان به کار خودمان ادامه می دهیم ، این مسئولیت ما است.

اگر مادر و پدر عزیز توانستند احساس گناه و شرمندگی را در ما به وجود آورند ، و اکنون ما احساس گناه کرده و از همه چیز در جهان شرمنده و بدون دلیل هستیم ، چنین نگرشی نسبت به خود ما مسئولیت ماست.

به طور کلی ، همه چیزهایی که در داخل داریم به عهده ما است. مهم نیست چه کسی ، چگونه و چه زمانی بر ما تأثیر گذاشت.

درک این موضوع همیشه خوشایند نیست. رنجش و اتهام زنی (به ویژه کودکان) تنها یک قسمت از کار است ، باید بخش دیگری از آن را دنبال کنید - قسمتی که در آن یک بزرگسال مسئولیت آنچه در زندگی برای او اتفاق می افتد را بر عهده می گیرد. در اینجا توهمات (که به خودی خود خوشایند هستند) می توانند ناپدید شوند ، در اینجا این لحظه فرا می رسد که می توانید زندگی خود را با احتیاط ارزیابی کنید (حتی اگر خطر غافلگیری ناخوشایند وجود داشته باشد) و شروع به تغییر چیزی کنید (که همیشه هموار نیست ، به خصوص اگر شخصی برای تغییر مسئولیت شرایط خارجی زندگی خود استفاده می کند).

2. ذهن قربانی - گفتن آن آسان است ، امتناع از آن دشوار است

من جسورانه به نظر می رسد پیش پا افتاده به نظر می رسد (زیرا آنها در حال حاضر در این مورد در همه گوشه ها فریاد می زنند) ، اما با این وجود. عادت به فکر کردن مثل یک قربانی فواید زیادی دارد. شما می توانید خودتان را در توهمات شیرین زندگی کنید که یک روز همه چیز به خودی خود تغییر خواهد کرد و نیازی به انجام هیچ کاری ندارید. می توانید روی مبل بنشینید و برنامه های تلویزیونی را تماشا کنید و سر خود را پایین نگه دارید - ایمن ، گرم. شما نمی توانید با کسی بحث کنید و با هیچکس چیزی نخواهید - با چنین طرح بندی ها نمی توانید به چیزی برسید ، اما باز هم امن است. و غیره

تفکر قربانی در فرمول هایی مانند "پول به خودی خود هدر رفت" (بله ، آنها از کیف پول بیرون آمدند و هزینه کردند) ، "آنها دائماً به من حمله می کنند" (بله ، این برای من است ، فقیر ، به دلایلی) ، نه بر روی دیگران) ، خوب و غیره

بنابراین ، شعارهای "قربانی شدن را متوقف کنید" یا "ذهنیت قربانی را رها کنید" ، البته خوب است ، اما انجام این کار چندان آسان نیست. اولا ، اگر فردی در تمام طول زندگی خود در موقعیت قربانی قرار داشته باشد ، می تواند یاد بگیرد که متفاوت فکر کند ، اما این در یک لحظه اتفاق نمی افتد. ثانیاً ، وقتی شخصی الگوهای رفتاری عادی خود را بازبینی می کند ، ممکن است ناراحت کننده باشد. به بیان ملایم.

3. بینش های بزرگ وجود ندارد

چنین افسانه ای دائمی در مورد بینش بینایی وجود دارد که یافتن آن کافی است و همه چیز در زندگی فقط فوق العاده خواهد شد. اما این وجود ندارد ، این بینش بزرگ ، نه. در روند زندگی ، فرد مراحل زیادی از رشد را پشت سر می گذارد. در مراحل مختلف رشد ، درخواست ها ، وظایف ، مشکلات و غیره متفاوت است و به ترتیب بینش ها در مراحل مختلف متفاوت خواهد بود. به طوری که یک بینش و تبدیل تمام زندگی شما - من این را ملاقات نکرده است.

4. حل مشکلات یک چیز است ، ایجاد مهارت چیز دیگری است

به عنوان مثال ، کودکی در دوران کودکی مورد انتقاد ، بی ارزش شدن و غیره قرار گرفت. کودک به دلیل اینکه جانشین احساسات شده است ، تحمل (خواندن - برای زنده ماندن در محیط غیر دوستانه) را آموخته است.البته احساسات سرکوب شده باید مورد بررسی قرار گیرند ، زیرا هیچ چیز خوبی را به دنبال ندارند. و مهارتهای جدید (نحوه برقراری ارتباط با مردم بدون انتقاد ، کاهش ارزش) باید توسعه یابد. آنها به تنهایی کار نمی کنند. اگر آنها در تجربه انسانی نیستند ، پس از کجا آمده اند؟

به همین ترتیب ، اگر فردی از صحبت در جمع وحشت داشته باشد. ترس باید برطرف شود و مهارت های صحبت در جمع جداگانه است. شما باید آنها را بدست آورید. در دوره ها ، آموزش ها ، در عمل ، در نهایت (اگر شخصی آموزش ها را دوست ندارد ، آنچه حق انجام آن را دارد) و غیره

5. جادوی عمل سر همه چیز است

وقتی شخصی می خواهد در زندگی تغییر کند (به عنوان مثال ، حرفه دیگری ، مهاجرت به کشور دیگر) ، به نوعی این تغییرات را تصور می کند. اغلب - آنطور که در واقعیت خواهد بود (زیرا این تجربه هنوز در تصویر جهان نیست و جایی برای ارائه آن وجود ندارد). بنابراین اینجا باید کاری کرد. خوب است که هدفی را تجویز کنید (طبق SMART ، طبق XCP) ، انجام تحقیقات بازار ، مصاحبه با متخصصان برای حرفه مورد نظر جدید ، خود را در نقش جدید امتحان کنید و غیره. به عبارت دیگر ، کاری را در جهت آنچه شروع می کنید شروع کنید. شما می خواهید. و در اینجا ، همیشه همه چیز به طور کامل اتفاق نمی افتد. چیزی معلوم می شود ، چیزی نمی شود. این خوب است ، اما باز هم همیشه خوشایند نیست.

توصیه شده: