چرا یک مرد از معشوقه خود جدا می شود؟ درک اینکه چرا یک مرد متاهل معشوقه خود را ترک می کند؟

فهرست مطالب:

تصویری: چرا یک مرد از معشوقه خود جدا می شود؟ درک اینکه چرا یک مرد متاهل معشوقه خود را ترک می کند؟

تصویری: چرا یک مرد از معشوقه خود جدا می شود؟ درک اینکه چرا یک مرد متاهل معشوقه خود را ترک می کند؟
تصویری: چرا یک مرد بی محلی می‌کند؟ / بانک حاشیه 2024, آوریل
چرا یک مرد از معشوقه خود جدا می شود؟ درک اینکه چرا یک مرد متاهل معشوقه خود را ترک می کند؟
چرا یک مرد از معشوقه خود جدا می شود؟ درک اینکه چرا یک مرد متاهل معشوقه خود را ترک می کند؟
Anonim

چرا یک مرد از معشوقه خود جدا می شود؟ بسیاری از معشوقه ها برای مردان متاهل (از جمله برای کیف پول خود) می جنگند ، سعی می کنند زنان خود را بترسانند ، در آنها احساس وحشت ایجاد کنند ، آنها را تسلیم کنند و داوطلبانه شوهران خود را رها کنند. برای این ، افسانه هایی در مورد برتری کل معشوقه ها بر همسران در سن ، جنسیت ، ظاهر ، شخصیت و غیره ایجاد می شود. افسانه هایی که یک زن مطمئناً در نبرد برای شوهرش محکوم به شکست است. این افسانه ها خود از طریق برنامه های تلویزیونی ، اینترنت ، شبکه های اجتماعی و غیره به طور فعال وارد جامعه می شوند. با این حال ، مهم است که به یاد داشته باشید که بسته به ویژگی های کلی وضعیت ، تنها 10-20 of از همه معشوقه ها به موفقیت می رسند. یعنی فقط یک یا دو از ده. در موارد دیگر ، خیانت بدون خروج مرد از خانواده ، یعنی قطع رابطه و قطع ارتباط با معشوقه اش پایان می یابد.

در مورد قانونمندی

علاوه بر این ، اگر همه داستانهای جدایی معشوقه ها و مردان متاهل را 100 take در نظر بگیریم ، الگوهای این جدایی را می توان به شرح زیر نشان داد:

- حدود 20 of از جدایی به ابتکار مردان اتفاق می افتد.

- حدود 40 درصد از جدایی به ابتکار معشوقه ها اتفاق می افتد.

- در حدود 60، ، جدایی در نتیجه درگیری های آشفته ، متعدد و تکراری رخ می دهد ، که در طبیعت دستکاری ها وجود دارد و در واقع این واقعیت پنهان است که هیچ یک از شرکا نمی خواهند جدا شوند. مردان و زنان فقط برای بدست آوردن خواسته خود از یک شریک ، بلوف می کنند ، با تظاهر به رنج و تمایل کامل برای پایان دادن به رابطه. با این حال ، این بازی به خودی خود عاشقان را به تدریج خسته می کند ، به آنها می آموزد که بدون یکدیگر رفتار کنند و به آنها انگیزه می دهد تا به دنبال منبع جایگزین رابطه جنسی ، پول ، ارتباط راحت و هر چیز دیگری باشند. چه کسی آن را شروع کرد و چه کسی آن را به پایان رساند ، در واقع ، دیگر اهمیت چندانی ندارد. اگرچه ، طبق مشاهدات من ، شروع این روند معمولاً برای زنانی است که نمی توانند نقش "زن حامی" را برای مدت طولانی تحمل کنند ، که معمولاً معشوقه با آن شروع می شود.

به طور کلی ، می توانید خودتان ببینید: اگرچه به ابتکار مردان ، روابط با معشوقه ها چندان متوقف نمی شود (در واقع وابستگی به رابطه جنسی خوب در طرف مقابل بسیار قوی است) ، با این وجود ، در هر پنجمین خیانت اتفاق می افتد. اکنون ، در این مقاله ، من صادقانه دلایل و انگیزه هایی را به شما نشان خواهم داد که به لطف آنها مردان هنوز قدرت اخلاقی را برای پایان دادن به رابطه با معشوقه خود کسب می کنند. در عمل ، معمولاً پانزده عدد از آنها وجود دارد:

15 دلیل جدایی مردان از معشوقه های خود:

1. وجدان مرد بیدار شد ، او از خیانت خود احساس شرم کرد.

این اغلب اتفاق نمی افتد ، اما اتفاق می افتد. معمولاً به دلیل:

الف) رفتار بسیار محبت آمیز زن و / یا فرزند ، هنگامی که مرد به معنای واقعی کلمه به اشک ریخت. این امر به ویژه در مورد مردانی که فرزندان زیر ده سال دارند ، به ویژه کودکان پیش دبستانی ، صادق است. تقریباً غیرممکن است که یک کودک کوچک را به یک مرد معمولی بسپارید (اگر همسر رفتار مناسبی داشته باشد).

ب) ناگهانی بیماری جدی / آسیب به همسر یا فرزند ، تهدید دیگری برای زندگی آنها (تا اقدام به خودکشی).

ب- تولد فرزند در خانواده ، احیای صمیمیت. (خیانت زیاد به دلیل این واقعیت است که در دوران بارداری همسر ، شوهر به اندازه کافی رابطه جنسی ندارد)

د) دریافت آزادی جنسی از معشوقه. پس از یک دوره جلسات ، با برطرف کردن گرسنگی جنسی که قبلاً انباشته شده بود (به دلیل منفعل بودن همسرش) ، مرد به خود آمد ، هورمون ها تثبیت شد ، آزاد شد ، سطح عقلانیت به طور قابل توجهی افزایش یافت. با تجزیه و تحلیل دقیق وضعیت ، مرد در ارتباط با معشوقه خود چیز مهمی پیدا نکرد ، انگیزه وی برای ادامه ارتباط کاهش یافت.

D.سنتهای مذهبی یا ملی که در آن مرد پرورش یافته است. دوباره: بخار جنسی آزاد شد ، عقلانیت بازیابی شد و آشکار شد که این ارتباط با تمام مسیر زندگی قبلی یک مرد در تناقض است.

E. به دست آوردن اطلاعاتی در مورد چنین رفتارهای ناشایست معشوقه (خیانت های او و غیره) ، که با رفتار بسیار شایسته همسرش تناقض قابل توجهی دارد.

2. مرد از عواقب خیانت خود ترسید.

این اغلب اتفاق می افتد. معمولاً به دلیل:

الف) درک خطرات مادی که ممکن است در روند طلاق ایجاد شود: تقسیم مشاغل ، از دست دادن املاک ، وخیم شدن روابط با اقوام همسر می تواند شغل را بهم بزند. زن صاحب مشاغل یا املاک و غیره است.

ب- درک خطرات شهرت که ممکن است در جریان طلاق بوجود آید. این امر به ویژه برای سیاستمداران ، مقامات ، شخصیت های عمومی ناخوشایند است. کسانی که با همسر خود کار می کنند ؛ کسانی که با معشوقه ای کار می کنند که شهرت آن مشکوک است و غیره

ج) موضع سخت همه کودکان در مورد رد قاطع خیانت پدر ، امتناع آنها از برقراری ارتباط با او و همراه جدیدش. مرد آنها را دوست دارد و از از دست دادن آنها می ترسد.

د) آگاهی از تهدیدهای پنهان یا آشکار برای زندگی یک مرد ، عزت نفس یا اهداف بزرگ یک مرد (و غیره) ، ممکن است از طرف معشوقه ، سایر مردان (دوستداران سابق یا بالقوه دیگر) ، خانواده و غیره.

ت) شوک یک مرد پس از یک موقعیت استرس زا در مورد او یا با فردی از حلقه اجتماعی او ، مربوط به موضوع معشوقه ها رخ می دهد. به عنوان مثال: دوست یا خود او با معشوقه باردار شد. بیماری جنسی اکتسابی ؛ پول زیادی برای حمله عشق یا روان پریشی مصرف شد. تخلفی صورت گرفته است ؛ مرتکب جرم شده است و غیره

F. هوشیاری و رهایی مردی از آن اعتیاد به الکل یا مواد مخدر ، که به رفتار نامناسب او و افزایش وابستگی روانی به معشوقه او کمک کرد (که همه اینها را درک کرد و به هر طریق ممکن حفظ اعتیاد مفید برای او را پذیرفت).

3. در یک جفت عاشق ، "شیمی" عشق از بین رفته است: سطح هورمونهای جنسی و / یا جذابیت متقابل جنسی کاهش یافته است.

معمولاً به دلیل:

الف- ماهیت طولانی مدت این رابطه ، زمانی که همه چیز نه تنها در خانواده ، بلکه حتی در رابطه با معشوقه او به یک روال عادی تبدیل شده است.

ب- ظاهر شدن در مرد یک معشوق اضافی دیگر یا شیء جدید آه کشیدن.

ب- فعال سازی جنسی همسر در خانواده.

د) ظهور خطرات از دست دادن همسر ، که ناگهان تصویر خارجی خود را به شدت بهبود بخشید و با رفتار خود باعث ایجاد حسادت در شوهر فریبکار خود شد (او خود می تواند معشوق داشته باشد یا به سادگی عاشق کسی شود).

توجه: وقتی میزان جذابیت معشوقه به شریک متاهل کاهش می یابد (دلایل زیادی برای این امر وجود دارد) و او سرد می شود ، این فقط خود مرد را بیشتر تحریک می کند ، و او سعی می کند معشوقه خود را دوباره احیا کند.

ه - خطرات از دست دادن همسری که به طور ناگهانی از حرفه یا نردبان موفقیت بالا رفت.

4. مرد بیمار و / یا پیر شد ، نیازهای جنسی او به طور منطقی کاهش یافت ، معشوقه به سادگی مورد نیاز نبود.

یک مرد هنوز می تواند مدتی با اینرسی با او ارتباط برقرار کند و به تدریج حرکت خود را از دست بدهد. با این حال ، پایان داستان نزدیک است. این برای مردان 40+ و به ویژه 50+ معمول است.

5. مرد از نظر روانشناختی از فشار مداوم معشوقه بر او ، باج خواهی و هیستریک های ابدی خسته شده است.

زن می تواند جوان ، زیبا و سکسی باشد ، اما آنقدر پوچ و رسوا ، ناتوان از همکاری مولد و توسعه مستقل که به "چمدان بدون دسته" معروف تبدیل می شود: "حیف است که بروم ، اما حمل آن سخت تر است.". " نیروها به تدریج در حال ترک هستند. از اینجا ، یک روز چمدان باقی مانده است.

6. مرد از فشار مستقیم همسرش بر او خسته شده است.

اگر همسر مشکوک باشد که اشتباهی رخ داده است و فشار خود را بر شوهرش تشدید می کند ، و معشوقه یا نمی تواند پتانسیل مثبت خود را از "طرف دریافت کننده" نشان دهد ، در نقش منفعل باقی بماند ، یا فشار خود را بر مرد فشار می آورد. "زن آشنا" (در پشت سر زندگی ، دارایی و فرزندانش) ممکن است قوی تر باشد. البته ، اگر همسر خود فقط فشار بیاورد ، بدون بهبود فرم خانواده ، در نهایت ، او نیز در مقابل معشوقه جدید شکست خواهد خورد. با این حال ، او ممکن است زمان داشته باشد تا معشوقه فعلی خود را عقب بکشد.

7. مرد از فشار همزمان همسر و معشوقه اش بر او خسته شده است.

در این مورد ، مرد از همسر خود دور می شود ، اما نه به معشوقه اصلی موجود ، بلکه به قلمرو بی طرف: به والدین خود. به خانه دیگر شما ؛ به خانه روستایی ؛ به دوست؛ به هتل و غیره اگر در این لحظه او با دختر دیگری ملاقات کند ، او می تواند بلیط بخت آزمایی خود را بیرون بکشد.

اگر با یکی ملاقات نکند ، یکی از زنانش (همسر یا معشوقه) او را که انعطاف پذیری زیادی در رفتار آنها نشان می دهد ، به عهده می گیرد.

8. مرد از فشار حلقه اجتماعی خود به ویژه والدینش خسته شده است.

اگر همسر فعلی (صرف نظر از آنچه که بود) رابطه بسیار گرمی با والدین شوهر فریبکار داشته باشد و خود مرد به آنها بسیار وابسته باشد ، این می تواند یک عامل بسیار قوی باشد که منجر به رد شدید معشوقه توسط والدین و قطع تدریجی "رابطه چپ".

9. مرد از تأمین مالی معشوقه خود خسته شده است.

این یک وضعیت نسبتاً متداول است. معمولاً با این واقعیت همراه است که:

الف. وضعیت مالی خود شخص بدتر شد: تجارت در بحران بود. رشد شغلی متوقف شده است ؛ مرد اخراج شد ؛ طرح های غنی سازی غیرقانونی (رشوه و غیره) به طور موقت مسدود شده و غیره

ب) میزان هزینه های یک خانواده به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است: تحصیل کودکان با حقوق ، بیماری بستگان ، ساخت و ساز طولانی و غیره.

ج - اشتهای مالی معشوقه افزایش می یابد و اثربخشی او به عنوان شریک جنسی یا صرفاً فردی که صحبت با او خوشایند است کاهش می یابد.

D. معشوق آشکارا سعی می کند مسئولیت مالی را نه تنها برای خود ، بلکه برای والدین ، خواهر و برادر ، فرزندان روابط گذشته و غیره نیز به مرد تحمیل کند.

د) معشوقه معلوم شد که یک کارآفرین و مدیر بد است و پروژه های تجاری را که یک مرد متاهل برای او ایجاد کرده یا به او اعتماد کرده است ، کاملاً شکست داده است.

ه) هنگام برقراری ارتباط با معشوقه اش ، مرد بیشتر و بیشتر در مورد بدهی های گذشته ، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر ، مشکل عمومی (و غیره) می آموزد ، وحشت زده می شود ، متوجه می شود که چنین زنی را "بیرون نمی کشد".

10. معشوقه به شدت به مرد توهین کرد.

اگر یک مرد متاهل دارای شخصیت قوی باشد ، این وضعیت نسبتاً متداولی است. معمولاً به دلیل این واقعیت ایجاد می شود که:

الف) مردی از حسادت به معشوقه اش خسته شده است و در شرایطی زندگی می کند که یا مرتباً به او خیانت می کند یا در شرف انجام آن است.

ب- مرد از زندگی مضاعف مداوم دوست دخترش و فریب های او خسته شده است.

ج) معشوقه از به دنیا آوردن همسر متاهل حامی خود امتناع کرد. گرفتار با استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری ؛ از او سقط کرد و غیره

د) معشوقه به وضوح نگرشی منفی نسبت به فرزندان مرد دارد ، آشکارا به والدینش ، همسرش (با رفتارهای معمولی او) توهین می کند.

د) معشوقه از مرد خود حمایت نکرده یا در هنگام درگیری در یک گروه کاری که هر دو شریک در آن کار می کنند آشکارا به او خیانت کرده است.

ه) معشوق از مرد خود حمایت نکرده یا در درگیری یا درگیری با مردان دیگر آشکارا به او خیانت کرده است. در جریان تعقیب کیفری او ؛ وقتی وضعیت سلامتی و مالی او رو به وخامت می رود.

11. یک مرد یا معشوقه اش محل زندگی خود را تغییر می دهند و بنابراین تدارکات ارتباط ناخوشایند می شود.

چنین سناریوهایی معمولی برای شرایطی است که:

الف) یک مرد یا معشوقه اش به دلایلی برای زندگی در منطقه دیگری از شهر ، شهر دیگر ، منطقه دیگر ، کشور دیگر نقل مکان می کند.قرار ملاقات دشوار می شود ، به زمان ، تلاش و پول زیادی نیاز دارد. یک پوست گوسفندی سکسی دیگر ارزش شمع را ندارد.

ب) مرد یا معشوقه اش ملاقات کردند زیرا یکی از زوجین به طور سیستماتیک برای کار (در سفر کاری) به این شهرک آمده بود. این کار به پایان رسید ، یک دلیل قانونی برای سفر و جلسات نیز.

12. با پایان کار مشترک ، ارتباطات از بین رفت.

این یک وضعیت معمول است زمانی که عاشقان در یک سازمان با هم کار کرده اند. پس از اتمام یک پروژه مشترک یا اخراج شخصی از زن و شوهر و انتقال به محل کار دیگر ، همدردی جدیدی با افراد دیگر در آنجا ظاهر می شود ، که در نهایت انگیزه ادامه رابطه را از بین می برد.

13. مرد به بیهودگی زندگی مشترک با معشوقه اش پی برد.

بیشتر اوقات ، این مهم است پس از آنکه مردی مدتی با معشوقه خود زندگی کرد و متقاعد شد:

الف. در سوءمدیریت کامل آن. و برای او ، یک زندگی تثبیت شده از اهمیت بالایی برخوردار است و او به وضوح در همسر خود بهتر است.

ب) در ماهیت مشکل ساز خود ، هنگامی که افسردگی با رسوایی جایگزین می شود.

ب. در عدم امکان برقراری یک زبان مشترک با فرزندان موجود معشوقه از روابط گذشته.

D. در وابستگی روانی که قبلاً معشوقه پنهان شده بود به والدین ، سایر اقوام یا دوست دخترانش.

14. معلوم شد که معشوقه از نظر جنسی بی علاقه است.

این یکی از رایج ترین دلایل است. اگر معشوقه نتواند طیف وسیع تری از گزینه های بازی جنسی را در مقایسه با همسر فعلی به مرد ارائه دهد یا کمتر و کمتر با او رابطه صمیمی برقرار کند ، مصلحت این روابط ناپدید می شود.

15. معشوقه ظاهر خود را به طرز چشمگیری راه اندازی کرده است.

این یک دلیل نسبتاً نادر است ، اما جایی برای آن نیز دارد. اگر یک معشوقه به تدریج جذابیت زنانه خود را از دست داد (به دلیل افزایش وزن اضافی ، اجتناب از یک تصویر واضح ، شلختگی عمومی و غیره) ، و این برای یک مرد مهم است ، این انگیزه جنسی او را کاهش می دهد ، "شیمی" کاهش می یابد و ارتباط متوقف می شود. به خصوص اگر در همان زمان تصویر خارجی همسر و جنسیت او به طرز چشمگیری بهبود یافته باشد.

جمع:

همانطور که می بینید ، معشوقه ها نیز در معرض شمشیر داموکلس قرار دارند و از خطرهای گوناگونی برای از دست دادن علاقه خود نسبت به شریک ازدواج برخوردار هستند. علاوه بر این ، بیشتر اوقات ، مجموع چندین عامل ذکر شده به طور همزمان فعال می شود! به همین دلیل است که معشوقه ها تقریباً همیشه در همان استرس هستند که به تدریج روان و سلامت آنها را از بین می برد ، آنها را از نظر اخلاقی ، مالی و قانونی تحریک می کند تا بر مرد متاهل فشار بیاورند ، در نتیجه بسیاری از انگیزه های جدایی را که من در او ایجاد می کنم ، ایجاد می کند. در بالا ذکر شده است.

به طور کلی ، زنانی که آموخته اند همسرشان معشوقه دارد ، به هیچ وجه نباید ناامید شوند و تسلیم شوند ، با طلاق موافقت کرده و پدر فرزندان ، اموال و چشم انداز خود را از دست می دهند. برای انتخاب "پادزهر" مناسب ، لازم است شخصیت معشوقه و استراتژی مدیریت همسرش را به درستی تجزیه و تحلیل کنید. سپس ، عمل کنید ، عمل کنید و دوباره عمل کنید!

برای بهبود عملکرد زنان ، توصیه می کنم کتابهای زیر را مطالعه کنید:

…………………………………………………

توصیه شده: