چگونه با اندوه کنار بیاییم؟ بخش اول

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه با اندوه کنار بیاییم؟ بخش اول

تصویری: چگونه با اندوه کنار بیاییم؟ بخش اول
تصویری: چگونه انرژی منفی‌ را از خانه خود دور کنیم؟ 💚 2024, ممکن است
چگونه با اندوه کنار بیاییم؟ بخش اول
چگونه با اندوه کنار بیاییم؟ بخش اول
Anonim

روز دیگر ، هنگام کار با تجربه غم و اندوه در یک شخص ، این عبارت را از او شنیدم:

"تجربه شخصی شما به من کمک کرد تا وارد تجربه احساسات شوم." درست است.

بالاخره چگونه اتفاق می افتد.

یک مشتری درخواست های متفاوتی دارد:

- افسردگی،

- بی تفاوتی ،

- کمبود انرژی،

- عدم علاقه به زندگی ، اهداف ،

- روانگردان و غیره

ما شروع به درک می کنیم ، و در شرح حال یک غم زندگی نشده وجود دارد: مرگ یکی از عزیزان (به ویژه اگر والدین در دوران کودکی و نوجوانی) ، یک سری مرگ ، طلاق و جدایی

با بررسی زندگی یک فرد ، متوجه می شوم که علائم ناشی از آن فقدان بسیار زنده است.

البته ، درخواست می تواند متفاوت باشد ، افراد کمی می آیند: "به من کمک کنید تا مراحل عزاداری را طی کنم."

من به فردی توضیح می دهم که گاهی در درمان ، اگر می خواهید به یک زندگی راحت برسید ، ما باید با غم و اندوه کار کنیم.

اما او می ترسد …

هرکدام از خودشان: من نمی توانم درد را تحمل کنم ، شرم آور است که بدون آن شاد باشم ، خیلی وقت پیش بود ، من چیزی را به یاد نمی آورم و غیره.

کسی نمی تواند نیاز به چنین کاری را برآورده کند. این اتفاق هم می افتد. و یک نفر حق دارد حرف مرا نشنود …

اگر باشد ، انتقال آن بسیار دشوار است اندوه تأخیری ، یخ زده یا غایب

این اصطلاحات نشان می دهد که هیچ آگاهی از ارتباط بین از دست دادن زنده و علائم وجود ندارد.

در پست بعدی من در مورد انواع غم صحبت خواهم کرد

upl_1612347677_92671_v8tu4
upl_1612347677_92671_v8tu4

اما افرادی هستند که نیاز را درک کرده و آماده اند تا به سراغ حل چهار مشکل عزاداری بروند.

اما برای آنها نیز دشوار است. موضوعات جانبی در درمان ظاهر می شود. تصمیم برای کار با THIS به تأخیر می افتد.

یا گذراندن همه احساسات ، به ویژه عصبانی که نسبت به متوفی ایجاد می شود ، دشوار است (با طلاق ، این آسان تر است ، اما نه همیشه).

بنابراین ، با دختری که در بالا درباره اش نوشتم ، تصمیم گرفتم در مورد تجربه کارم با مرگ پدرم صحبت کنم (او در سن 3 ، 5 سالگی درگذشت).

چقدر برای من دشوار بود که در درمان عصبانی شدن پدرم را بخاطر مرگ او پیدا کنم.

اقدامات درمانی زیادی انجام شده است ، اما این "درها" هرگز باز نشده اند.

من در مورد همه اینها گفتم: چه اشکالی ندارد عصبانی شدن با کسی که مرده است

اینکه همه آن را دارند ، اما تقریباً همیشه مسدود شده اند ، به هر حال ، از نظر اجتماعی غیرقابل قبول است.

و به هر حال چگونه می توانید با او ، آن مرحوم قهر کنید ؟؟؟

عادی سازی من و تجربه شخصی من کمک کرد.

او مطمئناً توانست بخشی از عصبانیت خود را برطرف کند.

این بلافاصله در بدن منعکس شد - جایی برای مکان جدید وجود داشت. باز شدن قفل رخ داده است.

خسته بودم و خودم هم آن را به خاطر دارم.

احساسات فقط ترسناک به نظر می رسند. در واقع ، تسکین فوق العاده ای می دهد و راهی برای آینده است.

به آینده ای پر انرژی با تجربیات ، اهداف جدید و توسعه خود.

توصیه شده: