شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟

تصویری: شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟

تصویری: شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟
تصویری: همه چیز درباره رابطه جنسی در بارداری 2024, آوریل
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟
Anonim

شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد؟ برای شروع گفتگو ، من یک مثال از موقعیت مرد و نامه ای از ایمیل خود را به شما می دهم:

اسکندر ، 41 ساله. تجربه ازدواج من 16 سال است ، همسرم ایرینا ، دو دختر در حال بزرگ شدن هستند. بسیاری از مردم به خانواده ما حسادت می کنند ، برای بسیاری ما یک نمونه واقعی هستیم. با این حال ، کسانی که به ما حسادت می کنند ، البته نمی دانند که در تمام سالهای ازدواج ما ، فقط در سه سال اول ، تا لحظه ای که اولین دخترمان به دنیا آمد ، روابط صمیمی عادی داشتیم. از آن زمان ، در این قسمت از رابطه ما ، همه در حال مرگ و مردن هستند. در دو سال گذشته ، ما بیش از دو هفته یا حتی یک ماه رابطه جنسی داشته ایم. و ، به عنوان یک قاعده ، به ابتکار همسر. دقیق تر ، به ابتکار من ، وقتی برایم غیرقابل تحمل می شود که به این واقعیت نگاه کنم که همسرم به وضوح در این مورد اشاره می کند و حتی در حال حاضر عصبانی است.

و بلافاصله تأکید می کنم که من اصلاً ناتوان نیستم! من عاشق رابطه جنسی هستم ، من هر روز یک زن می خواهم ، اما به نوعی معلوم می شود که میل زن و خواسته همسر من شخصاً با من مطابقت ندارد! من بیشتر خواهم گفت: علیرغم این واقعیت که همسرم بسیار خوب به نظر می رسد و اندام مناسبی دارد ، من تقریباً با کسانی که مجبورم با او تقلب کنم. من هیچ رابطه طولانی نمی بندم ، قرار نیست عاشق شوم و فقط همه چیز را به رابطه جنسی معمولی خلاصه می کنم: ما خوابیدیم و به خانه برگشتیم.

حالا بشنوید برای چه آمده ام. من آمدم زیرا وقتی می خواستم بفهمم چه چیزی مانع رابطه جنسی عادی با همسرم می شود ، همانطور که گفتم هنوز سن ندارد (او 37 ساله است) ، به نظر می رسد ، اما من هنوز غذا می خورم بهترین احساسی که نسبت به او داشتم ، به موارد زیر پی بردم: من به طور طبیعی از کاری که دوست دارم با او در زمینه صمیمیت انجام دهم شرمنده هستم! فرض کنید من رابطه جنسی دهانی می خواهم ، من با خوشحالی به همسرم پیشنهاد می کنم این کار را انجام دهد ، اما وقتی نگاه می کنم که چگونه او عاشقانه شام را برایم آماده می کند ، بلافاصله احساس شرم می کنم که با کسی که اینقدر با من رفتار می کند کاری انجام دهم. من دوست دارم ، مانند سالهای جوانی ، به حمامش بروم و در ماشین لباسشویی رابطه جنسی داشته باشم ، اما بلافاصله می توانم تصور کنم که او با چه شگفتی در همان زمان به من نگاه می کند ، چگونه می پرسد که این چیست؟ با من بیا ، و تمام اشتیاق من اینجاست که تبخیر می شود. من به او پیشنهاد می کنم که منوی تخت خواب ما را با ویبراتور یا رابطه مقعدی متنوع کند ، اما وقتی می بینم او روی نیمکت نشسته و لباس مجلسی در دست دارد و مجله ای در دست دارد ، باز احساس شرم می کنم!

به نظر من با نگرانی های روزانه او در مورد خانواده و خستگی ناشی از کار ، بهترین کاری که می توانم برای او انجام دهم این است که او را ملایم و ملایم با یک پتو بپوشانم ، پیشانی او را ببوسم و … انرژی جنسی وحشی انباشته ام را تخلیه کنم. با یکی کاملا خارجی برای من یک خانم! با یکی که می توانم مجبور کنم آنچه را که می خواهم انجام دهم ، که می توانم به طرز وحشیانه ای روی زمین بکوبم و به معنای واقعی کلمه خود را از نظر جنسی پرت کنم ، که بعد از رابطه دهانی یا مقعدی از دیدن چشمانش و این همه جاز شرم نمی کنم …

فقط به من بگو: آیا مشکلی در من وجود دارد؟! من دیوانه هستم؟! به من بگو چند بار احمق هایی مثل من داری؟ از این گذشته ، من واقعاً درک می کنم که همسرم گاهی اوقات خودش می خواهد رابطه جنسی داشته باشد ، و او در واقع سزاوار رفتار دقیق تر ، از جمله رابطه جنسی با دقت بیشتر است. با این حال ، این درست است که من از این همه وحشتناک شرمنده ام! شرمنده ، انگار چهارده ساله بودم. من حتی زمانی که برای اولین بار در هفده سالگی شروع به انجام این رابطه کردم ، خجالت نمی کشیدم ، اما اکنون خجالت می کشم آن زن عزیز را که سالها با او زندگی کرده ام و دو فرزند دارم ، برهنه کنم! خوب ، من دیوانه نیستم؟! به من بگویید: آیا قبلاً در تمرین خود با این امر روبرو شده اید؟! و به طور کلی: آیا تحت درمان است؟

افکار مردانه در مورد آنچه مانع از آن می شود که توجه جنسی خود را به زنان یا دوست دختران خود نشان دهد ، چنین است. همانطور که می بینید مردان ناتوان نیستند و تقریباً هر روز میل جنسی دارند. با این حال ، به دلایلی ، آنها عمدتا این کار را با زنان کاملاً متفاوت انجام می دهند! در نتیجه ، این مردان:

  • - آنها خودشان استرس روانی بیشتری دریافت می کنند و مجبورند همیشه بترسند و ترس داشته باشند که روزی روابط چپ آنها فاش شود و رسوایی رخ دهد.
  • - محکوم به داشتن یک زندگی صمیمی نامنظم ، که در آن دوره های جنسی اجباری با زنان خود (یا هنوز دوست دختر) و دوره های روابط چپ با هم ترکیب می شوند.
  • - "نصف" مشروع خود را از یک زندگی جنسی معمولی محروم کرده و در نتیجه سلامت و خلق و خوی آنها (و همچنین سلامت و خلق و خوی آنها) بدتر می شود.
  • - پس از دو یا سه سال زندگی بسیار ناچیز و صمیمی ، آنها به معنای واقعی کلمه همسران خود را به مسیر خیانت سوق می دهند.
  • - در نتیجه ، آنها وضعیت را به بحران روابط خانوادگی می رسانند و اغلب به طلاق می رسند …

و همه اینها ، همانطور که ما با شما دیدیم ، فقط به این دلیل است که بخش نسبتاً زیادی از مردان ، که برای مدت کم یا طولانی با خانم های خود با هم زندگی کرده اند (یا دوست شده اند) ، ناگهان احساس خجالت می کنند در حوزه صمیمیت دقیقاً همان چیزی که زمانی آنها اصلاً خجالتی نبودند! و در مورد این واقعیت که تعداد زیادی از چنین مردانی وجود دارد ، من به هیچ وجه شما را فریب نمی دهم. تحقیقات خود من در این زمینه نشان داده است که این مشکل در درجه اول برای مردانی است که تمایل به تجزیه و تحلیل مداوم رفتار خود دارند ، اول از همه ، برای مردان با تحصیلات عالی و تحصیلات خاص. طبق نظر سنجی های من:

حداقل یک نفر از هر سه مرد دارای تحصیلات عالی

مستعد شروع بعد از سه تا هفت سال زندگی خانوادگی است

از درخواست های جنسی خود شرمنده و از درخواست های خود شرمنده باشند

فعالیت صمیمی در رابطه با همسرش.

توجه شما را به این واقعیت جلب می کنم که این مردان به هیچ وجه از رابطه جنسی خجالتی نیستند! برعکس ، ما می توانیم به وضوح در مورد الگوی زیر صحبت کنیم: هرچه چنین مردانی بیشتر از رابطه جنسی در خانواده خود شرمسار باشند ، صراحتاً تنوع و حتی خشونت بیشتری در بازیهای صمیمی با خانم هایی که برای آنها بیگانه هستند انجام می دهند.

بنابراین این چیزی است که من می خواهم در این مورد بگویم.

به عنوان یک متخصص در زمینه عشق و روانشناسی خانواده ، من به طور قطع می دانم: همه صد در صد از زنانی که پس از آن توسط شوهران خود به عنوان وسایل جنسی تلقی نمی شوند و فقط در آنها احساس احترام عمیق انسانی را برمی انگیزند (در واقع ، آنها هنوز واقعاً نوازش های صمیمی می خواهند و به شدت نگرانند که روابط جنسی خانوادگی آنها به طور صریح پژمرده شده و باعث ایجاد شادی نمی شود ، بلکه اندوهی صادقانه ایجاد می کند. بر این اساس ، تمام آن افکار مردانه که ظاهراً با زنان ازدواج کرده است دیگر اصلاً صمیمیت نمی خواهند ، من شخصاً کاملاً حذف می کنم! آنها نه تنها صمیمیت می خواهند ، بلکه اغلب حتی می خواهند! و در این رابطه ، من و شما موقعیتی متناقض داریم: زن و مرد هر دو به طور مساوی رابطه جنسی می خواهند ، اما در عین حال:

  • -زنان متاهل (همسران عادی ، دوستان طولانی مدت) اغلب نمی توانند خواسته های صمیمی خود را به درستی منتقل کنند ، نمی توانند آنها را با موفقیت منتقل کنند و بنابراین در نظر شوهرانشان غیر جنسی به نظر می رسد.
  • - اما مردان آنها ناگهان به دلایلی شرم می کنند که به همسران خود پیشنهاد رابطه جنسی (به ویژه انواع مختلف رابطه جنسی) را بدهند. و در نتیجه ، در یک زن و شوهر ، روابط جنسی ابتدا از بین می رود ، و سپس روابط به طور کلی فرو می پاشد.

چرا همه چیز به این صورت اتفاق می افتد؟

پاسخ صحیح به این س whyال که چرا (شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد) همه چیز به این شکل اتفاق می افتد دقیقاً در این پارادوکس آمده است. کل مشکل وضعیتی که در بالا توضیح داده شد این است که پس از مدتی پس از شروع یک رابطه طولانی (یا بعد از ازدواج) ، دختران و زنان در واقع به تدریج رفتار خود را به سمت رفتارهای غیر جنسی تغییر می دهند ، اما اگر می توانم اینگونه بیان کنم ، "انسان متوسط" یعنی ، آنها هنوز هم می توانند عالی به نظر برسند ، آنها خانه داران فوق العاده و مادران نمونه هستند ، اما افسوس: طبق رفتارهای معمول خانوادگی آنها ، شوهرشان مطلقاً نمی تواند بفهمد: آیا آنها سکس می خواهند یا نه؟

و از آنجا که مردان (برخلاف زنانی که متقاعد شده اند که شوهرانشان موظف به داشتن رابطه جنسی با آنها هستند زیرا همسر آنها هستند) به گونه ای تنظیم شده اند که قبل از برقراری رابطه جنسی ضروری است که ابتدا یک سیگنال خارجی دریافت کنند ، مطمئن باشید که یک خانم واقعاً خواهان رابطه جنسی است ، دقیقاً عدم وجود چنین سیگنال های صمیمی خاصی در زندگی خانوادگی (و عشق طولانی) است که به طور قابل توجهی فعالیت جنسی مردان را کاهش می دهد.

در واقع ، کل مشکل (شوهر نمی خواهد رابطه جنسی داشته باشد) نه بیشتر در این واقعیت است که مردان ظاهراً به خانم های خود عادت می کنند ، بلکه در این واقعیت است که پس از مدتی این خانمها مهارتهای خود را به وضوح از دست می دهند به طرز جالبی علایق جنسی خود را منتقل می کنند ، آنها جلوی رفتارهای تحقیرآمیز خود در مقابل شوهران خود را می گیرند ، آنها فکر می کنند که رابطه جنسی خانوادگی بدون آن امکان پذیر است و … در نتیجه ، آنها بدون رابطه جنسی باقی می مانند! آنها در حال تبدیل شدن به یک غذاساز محبوب هستند ، اما دیگر به عنوان کسانی که در آنجا چیزی صمیمی می خواهند تصور نمی شوند! (بنابراین ، برای مدت طولانی من تعجب نمی کنم وقتی در پذیرایی شخصی ، همسران از عدم رابطه جنسی در خانواده به روانشناس شکایت می کنند و شوهرانشان با تعجب به آنها خیره می شوند و می گویند: چرا واقعاً می خواهید رابطه جنسی؟! شما به مدت طولانی به آن احتیاج ندارید !!!).

در این زمینه به شما یادآوری می کنم:

هرکسی که می گوید ، اما انگیزه اصلی آشنایان مرد مرد همیشه سکسی است! مهمترین انگیزه برای آشنایان عشق زن ارتباط است!

بر این اساس ، هنگامی که مردی تصمیم می گیرد با دختری ملاقات کند ، این بدان معناست که تقریباً صد در صد او را از نظر جنسی می خواهد. اما وقتی دختری با مردی ملاقات می کند ، معمولاً انگیزه های دیگری را به طور همزمان هدایت می کند. مثلا:

  • - او می خواهد با شخص جدیدی برای خود ارتباط برقرار کند.
  • - او می خواهد احساس کند که مورد نیاز کسی است.
  • - او می خواهد کسی از او مراقبت کند.
  • - او در زندگی تنوع زیادی می خواهد و اوقات فراغت جالبی را سپری می کند (از جمله با هزینه شخص دیگری ، اگر دختر ثروتمند نباشد) ؛
  • - او می خواهد روابط اجتماعی خود را گسترش داده و افزایش دهد ، تماس های مفید جدیدی بدست آورد.
  • - او می خواهد از دایره معمول خانه خارج شود ، خود را از سرپرستی وسواسی والدینش رها کند ، محل زندگی خود را تغییر دهد.
  • - در نهایت ، هر دختری می خواهد ازدواج کند.

و در اینجا با موارد زیر سروکار داریم. با درک این که مردان چیزی متفاوت از ارتباطات با آشنایان جدید خود می خواهند ، در ابتدا خانم ها واقعاً سعی می کنند انتظارات مردان را برآورده کنند و سعی می کنند به گونه ای ظاهر و رفتار کنند که بتوان آن را سکسی نامید. و به این معنا ، می توان گفت رفتار جنسی نمایان خاص در واقع چیزی جز طعمه موقت زن نیست ، نوعی وسیله برای جلب توجه مردان است. این رفتار جنسی خودنمایی خاص ممکن است به تنهایی جنسیت واقعی زن را منعکس نکند و علاوه بر این ، حتی کاملا مخالف آن باشد. اما از آنجا که یک مرد معمولی این را نمی داند ، برای مدتی او صادقانه متقاعد شده است که دوست دخترش تقریباً مانند او رابطه جنسی می خواهد. یک مرد ، به هر حال ، درک خود را از ماهیت و مصلحت رابطه جنسی به دوست دخترش نسبت می دهد و بنابراین نمی فهمد که این بازی آگاهانه زنانه در مورد یک خانم جنسی ، متأسفانه ، اغلب موقت است. از این نظر ، شما همچنین می توانید این را بگویید:

تمایلات جنسی ظاهری زنان فقط راهی است برای جلب توجه مردان و بستن یک دوست به اندازه ای که او را به پیشنهاد ازدواج می رساند. اما از دیدگاه مرد ، روابط عاشقانه و خانواده تنها مجموعه ای از بسیاری از وظایف سنگین است که علاوه بر ناخوشایند به احتمال داشتن رابطه جنسی رایگان به طور منظم و حق پدر شدن فرزند است.

اما پس از آن ناخوشایندترین شروع می شود.به نظر می رسد با ایجاد یک رابطه طولانی مدت عاشقانه یا ازدواج ، خانم ها (برخی - ناگهان ، برخی - به تدریج) "تغییر" می دهند ، و رفتار صمیمی خود را به طرز محسوسی تغییر می دهند. همانطور که گفتم ، از دیدگاه زن ، انجام موفقیت آمیز همه وظایف خانگی یا مادری یک دلیل کاملاً طبیعی و حتی معتبر است تا همسر (دوست) خود بتواند رابطه جنسی منظمی با کیفیت برای آنها فراهم کند. این بدان معناست که یک زن ممکن است مردی را از نظر جنسی بخواهد ، فقط به این دلیل که این مرد شوهر او است. اما افسوس ، در روانشناسی مردان ، همه اینها متفاوت است! برای اینکه مرد بخواهد زن داشته باشد ، این شرایط که این زن همسر خود او و یک مهماندار عالی است ، فاجعه بار کوچک است و جدا از نگرش خوب ، این باعث هیچ احساس شهوانی خاصی نمی شود.

در روان یک مرد ، میل به صمیمیت با یک زن وجود ندارد ، فقط به این دلیل که این زنان همسر او هستند!

بررسی های من نشان داد که از نظر اکثریت قریب به اتفاق مردان ،

در واقع ، رابطه جنسی یک بدن یا رابطه زن جذاب نیست ، رابطه جنسی یک رفتار خاص زن است.

و این جایی است که مشکل بوجود می آید - شوهر نمی خواهد رابطه جنسی داشته باشد:

من به شما یادآوری می کنم: انگیزه اصلی آشنایان عشق زن ارتباط است ، تمایل به داشتن کسی در نزدیکی. اما انگیزه اصلی آشنایان عشق مرد تمایل به تهیه رابطه جنسی برای خود است. اما یک مرد معمولاً تنها زمانی فعال جنسی می شود که متوجه چنین رفتارهای زنانه ای شود که آن را جنسی می داند. در زندگی واقعی ، یک مرد نمی خواهد همه را پشت سر هم بشناسد: او قبل از هر چیز زنانی را انتخاب می کند که از نظر او به گونه ای رفتار می کنند که به طور خاص میل خود را برای رابطه جنسی ، میل آنها را نشان می دهد. ایجاد رابطه عاشقانه و صمیمی با کسی (یک مرد می تواند در این مورد بسیار اشتباه کند ، او می تواند رفتار زن را اشتباه تفسیر کند ، اما این مهم نیست! نکته اصلی این است که حتی در واکنش به آمادگی خیالی یک زن برای رابطه جنسی ، مرد هنوز دقیقاً به ویژگی رفتار زنان واکنش نشان می دهد ، به این دلیل که شبیه چیزی متفاوت از خانه معمولی ، آموزشی ، دوستانه یا رسمی بود!).

و کل مشکل در اینجا این است که ، با ایجاد یک رابطه طولانی مدت یا یک خانواده ، اکثر زنان به تدریج از رفتار دقیق جنسی ، نمایشی ، بازیگوشانه ، پرخاشگرانه ، شوخ طبع دست می کشند ، آنها لازم نمی دانند که رفتار خود را به این شکل خاص کنند. آنها خودشان در ابتدای رابطه چنین کردند. به نظر می رسد زنان متاهل با زنان خانه دار خشن یا خندان همخوانی دارند ، ممکن است فقط کامل باشند ، اما دیگر دقیقاً آن رفتار خاصی را که مردان از نظر جنسی درک می کنند نشان نمی دهند! و بنابراین فراموشی وارد حوزه صمیمی می شود …

من دوباره تأکید می کنم که چرا شوهر رابطه جنسی نمی خواهد:

برای هیجان جنسیت مردان ، این رفتار جنسی نمایشی زن است که اصلی است (بازیگوشی ، لبخند ، خنده ، نگاه خاص ، حرکات خاص) و لباس زیر و لباس زیبا ، اندامی آراسته ، مدل موی خوب ، مانیکور و سالن های برنزه کردن چیزی فراتر از ثانویه نیستند!

برخلاف زنانی که می توانند حتی با مردانی که برای آنها ارزش و احترام قائل هستند رابطه جنسی برقرار کنند ، با کسانی که آنها را "خود" می دانند ، مردان زنانی را که به وضوح به آنها احترام می گذارند ، غیر جنسی می دانند! اما زنانی که به آنها احترام نمی گذارند ، اما از نظر جنسی جالب توجه هستند ، واقعاً می خواهند به رختخواب خود بروند. و آنها ممکن است به یک زن به دلیل جنسیت نمایشی احترام نگذارند ، اما در عین حال ، می توانند او را از نظر جنسی به شدت قوی کنند!

مردان به ندرت با آن خانمها رابطه جنسی دارند

به آنها احترام می گذارند آنها معمولاً با آن خانمها رابطه جنسی دارند

آنها را می خواهند ، یا بهتر بگویم با کسانی که می دانند چگونه این کار را انجام دهند ،

به طوری که مردان آنها را می خواهند

اکنون مطمئن هستم که شما همه چیز را کاملاً درک کرده اید.برخلاف زنانی که انگیزه جنسی آنها در برقراری ارتباط با شوهرشان در درجه دوم نگرانی های مشترک خانگی و مادری است ، اولویت انگیزه جنسی مردان در روابط عاشقانه یا خانوادگی طولانی مدت به هیچ وجه از بین نمی رود! یک زن برای داشتن رابطه جنسی با شوهرش فقط به این دلیل که شوهرش است و او با او خوب رفتار می کند. اما چرا شوهر نمی خواهد رابطه جنسی داشته باشد ، این برای او کافی نیست که او یک زن باشد: او نیاز دارد که همسرش دقیقاً مانند یک زن رفتار کند ، یعنی تا حد زیادی سکسی ، کمی پرخاشگر است ، اگر بتوانم تا حدودی اینطور بیان کنم "مبتذل" و "کثیف" ، کمی بی شرمانه. اما اگر او درست و آرام رفتار کند ، اگر لباس زیر زیبا بپوشد ، اما در عین حال فقط آن را بپوشد و شلوار خود را مخفیانه از زیر لباس خود نشان ندهد ، اگر عصر به تخت ازدواج می آید ، لباسهای خود را برمی دارد. و فقط در آن دراز می کشد (با توجه به این واقعیت که شوهرش به طور خودکار او را همان جا می خواهد) ، پس می توانید کاملاً مطمئن باشید: روابط صمیمی عادی در این زوج خیلی دوام نخواهد آورد! و بنابراین از شما می خواهم که به یاد داشته باشید:

رفتار ساده زنانه خانگی ، حتی اگر استاندارد باشد و احترام و تحسین صادقانه ای در مرد ایجاد کند ، هنوز با شیوه روابط مادرانه در ارتباط است و ذاتاً ضد جنسیت است.

اینجاست که شرم مردانه متولد می شود! مرد و شوهر که در مقابل خود یک همسر دنج و همه خانگی را می بیند ، بدون این که رفتار جنسی خود را به طور خاص تأکید کند ، فقط یک قیاس خاص از مادرش را در او می بیند ، مشابه کسی که در کودکی به او گفته بود که رابطه جنسی است بدجنس ، و با دیدن خودارضایی یا مشاهده نقشه های شهوانی ، او بی رحمانه سرزنش کرد (و خود این پسر بچه ، حتی در افکار خود ، نمی تواند مادرش را در حال انجام رابطه جنسی تصور کند!). زن-مادر چیزی است که برای یک مرد فقط غیر جنسی نیست ، بلکه به ویژه ضد جنسی است ، نشان دهنده "گناهکار" بودن زندگی صمیمی و این واقعیت است که همه اینها بسیار بسیار شرم آور است.

از آنجا که یکی از وظایف رابطه جنسی که در دوران کودکی بسیار ممنوع است ، از جمله رهایی فوری عاطفی است ، انفجار آن احساسات ظاهراً ناشایست که معمولاً ممنوع است ، از نظر جنسیت مرد ، با تعریف آن ، نمی تواند با خانواده آرام ارتباط داشته باشد. شادی ، قابل اندازه گیری نیست و باید! رابطه جنسی برای یک مرد یک انفجار است ، فرصتی برای نشان دادن طبیعت حیوانی خود ، اگر می توانم بگویم بسیار کم ، یک حق شیرین غیرمنتظره برای به زمین انداختن ، تصاحب و تصرف دوست دخترش به آنچه او می خواهد! و همانطور که خود شما نیز درک کرده اید ، تقریباً غیرممکن است که غضب جنسی مردانه خود را در رابطه با مادر ، در رابطه با کسی که مرد برای او ارزش و احترام قائل است ، نشان دهید!

به همین دلیل است که مردان با داشتن یک همسر محبوب و مورد احترام ، اغلب برای "رابطه جنسی واقعی" با کسانی که به آنها احترام نمی گذارند ، ارزش قائل نیستند ، نمی دانند که از چه کسانی به سادگی استفاده می کنند ، و به سادگی با آنها رابطه جنسی دارند. رابطه جنسی: با آشنایان معمولی ، همسفران ، اعزام شده به یکدیگر ، روسپی ها ، منشیان افسانه ای ، خانم هایی که از نظر مالی به آنها وابسته هستند و غیره. و غیره. برای کسانی که مردان آنها را فقط به این دلیل که دقیقاً از نظر جنسی رفتار می کنند ، قدردانی می کنند: آنها نه تنها لباس مناسب می پوشند ، بلکه به طور مناسب نیز لباس برهنه می کنند و بر این اساس رفتار می کنند. فقط همین.

نتایج اصلی

در خاتمه بیشتر بخش نظری (با عرض پوزش از خستگی من!) ، من واقعاً خوانندگان عزیزم را می خواهم:

  • شوهر نمی خواهد رابطه جنسی داشته باشد - آنها توانستند دوستان یا شوهران خود را بهتر بشناسند ، آنها می توانند در خانواده (یا یک زوج طولانی مدت) از نظر جنسی رفتار خوبی داشته باشند ، اما در عین حال به شدت به دنبال بازی های صمیمی هستند ، زیرا رنج خودشان است. از عدم توجه مردان و زنان دوست دختر (یعنی فقط خوانندگان من) ؛
  • شوهر نمی خواهد رابطه جنسی داشته باشد - آنها شروع به درک واضح تر آنچه مردان با رفتار تحریک آمیز جنسی و جذاب جنسی زنان و دوست دختران خود درک می کنند ، کردند.
  • شوهر نمی خواهد رابطه جنسی داشته باشد - آنها از توهین به مردان خود به دلیل نادیده گرفتن جنسی خود دست کشیدند ، آنها متوجه شدند که در رفتار آنها عنصر گناه زن وجود دارد.
  • شوهر نمی خواهد رابطه جنسی داشته باشد - آنها نتیجه گیری درستی برای خود داشتند که به آنها کمک می کند تا عشق و یا رفتار خانوادگی خود را به موقع در جهت انطباق بیشتر با ایده های مردانه در مورد جذابیت جنسی زنان بازسازی کنند و برای شوهران خود مطلوب تر شوند. (دوستان)؛
  • شوهر نمی خواهد رابطه جنسی داشته باشد - در نهایت ، آنها روابط صمیمانه عادی را در چارچوب زوج خود کاملاً بازیابی کردند ، و نه در چارچوب هیچ رابطه چپ.

و برای اینکه همه اینها برای شما مفید باشد ، باید تلاشهای خاصی را انجام دهید تا مرد عزیز شما نه تنها شما را دوست داشته باشد ، به شما احترام بگذارد و قدرش را بداند ، بلکه بخواهد ، معتقد باشد که هنوز هم می توان با شما رابطه جنسی داشت ، می فهمد که شما نیز آن را می خواهید! به طوری که تصور این که او دوست دارد با شما بازی های صمیمی انجام دهد و چیزی از این دست را به شما پیشنهاد دهد ، باعث ایجاد احساس شرم در او نمی شود و رفتار کاملاً صحیح خانگی شما با رفتار مادرش در ارتباط نیست و شروع به ایجاد آن می کند. حداقل برخی از وابستگی های شهوانی …

توصیه شده: