عشق و نفرت در افراد افسرده

تصویری: عشق و نفرت در افراد افسرده

تصویری: عشق و نفرت در افراد افسرده
تصویری: 5 نشانه افسردگی که هرگز نباید نادیده گرفته شوند - The 5 Most Important Signs Of Depression -EN RU 4K 2024, آوریل
عشق و نفرت در افراد افسرده
عشق و نفرت در افراد افسرده
Anonim

بودن در یک فرد افسرده به معنای تجربه عمیق از دست دادن امنیت مرتبط با از دست دادن یکپارچگی و وحدت شخصیت فرد است. تمایل پرشور برای دوست داشتن و دوست داشتن ، همراه با بدبینی جدایی ناپذیر نسبت به پایان روابط نزدیک با افراد دیگر ، باعث ایجاد تنش بی سابقه ای در شخصیت می شود و از یک سو آن را به تسلیم و از طرف دیگر مخالفت می کند. نفرت پنهان نسبت به موضوع مورد نظر شخص.

نگرش به عشق در افراد دارای افسردگی شدید (از این پس افراد افسرده نامیده می شود) ناشی از نارضایتی عمیق آنها از ارتباط با شیء مورد علاقه شماره یک آنها در زندگی بلافاصله پس از تولد ، با مادرشان است.

نگرش ما نسبت به خودمان بر اساس نحوه درک ما از تصویر مادرمان تعیین می شود و تجربه ارتباط ما با او از نظر ما چیست. افراد افسرده مادری خصمانه داشتند که دائماً کودک را برای برآوردن نیازهای خود امتناع می کرد یا برعکس ، بیش از حد محافظت کننده و بیش از حد خواستار بود.

و در آن ، و در تجلی دیگر مادر ، یک ویژگی مشترک وجود دارد - عدم عشق به فرزند. نفرت اجتناب ناپذیر از چنین مادری با احساس گناه غیرقابل تحمل همراه است که برای یک فرد افسرده آسان تر است که این گناه را متوجه خود کند. این ارتباط نفرت ، گناه و نگرش منفی به خود ، اساس افسردگی را تشکیل می دهد. تمایل به خودکشی در افراد افسرده ، انتقال میل به خود برای کشتن این مادر بد و در عین حال مجازات خود برای این نفرت از مادر است.

خط پایین.

با بیرون آمدن از کودکی با چنین بار شخصی از شخصیت شکل نگرفته ، آمادگی برای تعامل اجتماعی ، با اعتماد به نفس بسیار پایین و با اعتقاد کودکانه به عدالت ، این فرد افسرده شروع به جستجوی یک ارساتس ، جایگزین عشق مادر می کند. که دریافت نکرده است. در نتیجه ، این افراد مستعد روابط فداکارانه هستند ، به روابطی که مهمترین چیز در آنها باشد ، به روابطی که "من آنها را دوست دارم زیرا او آنجا هستند". شریک ایده آل است و همه چیز برای او بخشیده می شود ، زیرا ترس از محرومیت از عشق (در این مورد ، بیشتر به عشق از طرف شریک شخصیت افسرده مربوط می شود) بسیار قوی تر از ترس از تحقیر شدن است. ارتباط. این که برای همه خوب باشم ، آن چیزی باشم که آنها می خواهند ، این هدف اصلی است که یک فرد افسرده با آن در یک رابطه زندگی می کند. و این باعث ایجاد شکاف در آگاهی افراد می شود ، زیرا طبیعت به دلیل عدم تجلی عشق مجازات می کند ، به این دلیل که او در دوران کودکی مجبور به رنج بود و همه آنها مقصر همه هستند این ، همه کسانی که در حال حاضر یک فرد افسرده با آنها است. به طور طبیعی ، این نفرت و این تجاوز ، خروجی طبیعی خود را ندارد ، زیرا تصویر یک "مرد خوب" برگشت ناپذیر از بین می رود. این انحراف از فردیت هزینه بر است. افراد افسرده نمی توانند در مورد هر چیزی که اساس زندگی آنها را تشکیل می دهد - در مورد خواسته ها ، انگیزه ها ، تأثیرات و غرایز تصمیم بگیرند.

چرخه افسردگی شامل مهار ، به دنبال آن ناامیدی و سپس افسردگی است.

اما بازگشت به عشق.

عشق اصلی ترین آرزوی زندگی افراد افسرده است. در این تلاش ، آنها به نقطه ای می رسند که مرز بین من و شما را محو می کنند و تمام وجود یک فرد افسرده برای هدف عشق خود تلاش می کند و خود را از من و خواسته ها و آرزوهای خود کاملاً محروم می کند. این در یک میل بزرگ و صادقانه به عشق ، در آمادگی برای خودگذشتگی و فداکاری بیان می شود. یعنی یک شخصیت با شخصیت دیگری ادغام می شود. ازدواج فقط بازتاب ناخودآگاه میل کودک به ارتباط با والدین است.

چنین رد ذات شخص در ادغام کامل با شخصیت دیگر منجر به چه می شود؟ این منجر به چیزی می شود که فرد افسرده سعی می کند از آن فرار کند ، به خودش. این ملاقات غیرقابل تحمل می شود و در نتیجه افسردگی ایجاد می شود. این در لحظه قطع رابطه با یک شریک ، در لحظه رد یا کاهش ارزش دیگر یک فرد افسرده اتفاق می افتد.

از عشق تا نفرت یک قدم

شاید این جمله تا حد زیادی برای افراد افسرده مناسب باشد و از بسیاری جهات با آنها در تضاد باشد. نفرت برای افراد افسرده اساسی است و عشق چیزی است که آنها می خواهند نفرت خود را در آن غرق کنند. اما عشقی که دریافت می کنند (اگر بخاطر نفرت خود دریافت کنند) برای تخلیه اقیانوس نفرت کافی نیست.

چه چیزی افراد افسرده را از پرخاشگری نجات می دهد؟ بیشتر اوقات ، نقش تعالی جلوه دهنده نفرت به کار بی پایان و پایبندی به یک جنبش دینی می انجامد ، که در آن خویشتن داری ، تحمل ، حیا و ایثار تشویق می شود. این می تواند به نوعی رنج آنها را از نظر اجتماعی توجیه کند.

خروج؟

رنج ، دیر یا زود ، یک فرد افسرده را به خاستگاه خود می رساند ، تا او را در دوران کودکی از آن ارزشمندترین چیزی محروم کند که او با شور و اشتیاق تمام زندگی خود را مستحق این است. و این محرومیت از عشق باعث ایجاد بسیاری از مشکلات جانبی در قالب روانگردان ، مشکلات در جامعه ، مشکلات با شریک زندگی و غیره می شود ، یعنی به لطف مشکلات "برنامه دوم" ، این افراد به دنبال کمک هستند.

زندگی بدون عشق درد آور است. زندگی بدون بخشی از خودتان غیرقابل تحمل است.

شما می توانید و باید برای خود و زندگی خود بجنگید.

توصیه شده: