2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
این مقاله برای همه افرادی که می خواهند به روانشناس مراجعه کنند مفید خواهد بود. در آن ، آنچه را که به هر مشتری که به من مراجعه می کند می گویم ، شرح دادم.
من به عنوان یک روانشناس تمرین کننده ، اغلب با این واقعیت ملاقات می کنم که مردم نمی دانند روانشناسان چه کسانی هستند. در عوض ، نکته در عدم آگاهی آنها نیست ، بلکه در "تصویر تحریف شده" فعالیتهای روانشناس است. برخی نظرات و باورها در مورد روانشناسان بیشتر شبیه افسانه ها هستند تا آنچه متخصصان این حوزه واقعاً انجام می دهند. این عدم درک در مورد اینکه فعالیت حرفه ای روانشناسان چیست و چگونه می توانند به شما کمک کنند ، می تواند این وضعیت را تشدید کند.
در اینجا آنچه را که می خواهم به هر مشتری که برای کمک به من مراجعه می کند ، بگویم.
بنابراین ، بیایید شروع کنیم:
1. من درگیر مشاوره روانشناسی هستم. این بدان معناست که من با یک فرد سالم کار می کنم ، تشخیص نمی دهم ، دارو تجویز نمی کنم. مشاوره روانشناسی در مقایسه با روان درمانی یک فرایند نسبتاً کوتاه مدت است. وقتی از شما می پرسید که به چند جلسه نیاز داریم ، من صادقانه پاسخ می دهم که نمی دانم ، زیرا این بسیار فردی است و به عوامل زیادی بستگی دارد. به طور متوسط ، مشاوره شامل 10-15 جلسه است.
اگر در روند کار ، می فهمم که به کمک متخصصان دیگر نیاز دارید ، مطمئناً توصیه می کنم با آنها تماس بگیرید.
2. هدف از کار ما این است که به شما کمک کند بفهمید در زندگی شما چه می گذرد ، مشکل چیست ، مشکل چیست. و در نتیجه - درک آنچه اتفاق می افتد و جستجوی راه حل های جدید برای مشکل به منظور راحت تر کردن زندگی شما. در روند کار ، آنچه را که قبلاً "پنهان" بود می بینید ، یاد می گیرید که خودتان و احساسات خود را درک کنید ، گزینه های جایگزین برای رفتار ، ایده ها ، ارزش ها را ببینید ، سعی کنید آنها را اجرا کنید و تجربه جدیدی کسب کنید.
3. من قطعاً از شما می پرسم که دقیقاً می خواهید از مشاوره چه چیزی دریافت کنید و چه نوع کمکی از من انتظار دارید. ما به توافق می رسیم ، هدف کار را تدوین می کنیم - این درخواست نامیده می شود - و ما دائماً مشاهده می کنیم که آیا به سمت آن حرکت می کنیم یا خیر. این نقطه عطف ما خواهد بود. من همچنین می پرسم: چگونه متوجه خواهید شد که در مسیر درستی هستید؟
4- توصیه و راهنمایی وجود نخواهد داشت زیرا هیچ دستورالعمل جهانی برای شادی وجود ندارد. من فقط می توانم به شما در ایجاد "دستور" خود کمک کنم. من اعمال و اقدامات شما را ارزیابی نخواهم کرد - نه تنها به این دلیل که قوانین اخلاقی من چنین می گوید ، بلکه به این دلیل که من واقعاً نمی دانم چه چیزی برای شما خوب است و چه چیزی بد است.
5. من در زندگیم هم مشکلاتی دارم. بله ، من یک فرد زنده هستم و درست مثل شما ، احساسات متفاوتی دارم. درد و رنج برای من غریبه نیست. من و تو برابر هستیم من می توانم شما را درک کنم ، با شما باشم ، وقتی در جریان مشورت با چیزی غیر معمول و دشوار روبرو می شوید.
6. ما مسئولیت را تقسیم می کنیم. چه مفهومی داره؟ من مسئول دانش ، مهارت ، آموزش و روش هایی که استفاده می کنم هستم. شما مسئول این هستید که آیا کار می کنید ، آیا تغییری در زندگی خود ایجاد کرده اید یا خیر. من معتقدم شما بهتر می دانید که به چه چیزی نیاز دارید و می توانید به تنهایی تصمیم بگیرید.
توصیه شده:
من می خواهم مادر شوم! یا آنچه مانع باردار شدن یک زن می شود: در مورد ترس ها ، در مورد اهداف و انگیزه
بیشتر و بیشتر ، هم در مشاوره و هم در زندگی ، با زنان زیبا و موفقی ملاقات می کنم که همه چیز دارند و برای بچه دار شدن عجله ندارند و حتی گاهی اوقات یک خانواده دارند. و وقتی عقربه های ساعت زندگی آنها ، مانند سیندرلا ، نیمه شب به صدا در می آیند و در زندگی واقعی به آستانه 40 سالگی نزدیک می شوند ، به نظر می رسد که بیدار می شوند و می فهمند که زمانی که طبیعت برای مادر شدن به آنها داده است شروع می شود.
روانشناسان در مورد فلش موب # نمی ترسم بگویم
"من در 8 سالگی مورد تجاوز قرار گرفتم" ، "من و دوستم فقط از یک پیرمرد برهنه 70 ساله دور شدیم" ، "او در حمل و نقل عمومی باسنم را گرفت" ، "از کنار من گذشت ، متوقف شد و من را به داخل هل داد یک ماشین به زور ، سپس مورد تجاوز قرار گرفت.
آنچه اتفاق می افتد به اندازه آنچه ما در مورد آن فکر می کنیم ترسناک نیست
"این خیلی ترسناک نیست که چه اتفاقی می افتد به عنوان آنچه ما در مورد آن فکر می کنیم" با اتفاق می افتد که به دلیل یک گفتگوی ناچیز ، اما ناخوشایند ، می توانید یک تئاتر کامل از صداها را در درون خود ایجاد کنید ، چیزی را اثبات کنید ، شکایت کنید ، مشاجره کنید.
در مورد درد روانی چه بگویم؟
در مورد درد روانی چه بگویم؟ این به خودی خود یک س questionال نیست ، این مصالحه ای بین فریاد ناامیدی و ناله ای آرام و طولانی است. در داخل چیزی وجود دارد که شما را از این طرف می شناسد ، شما یک کودک ابدی در محیط دوران کودکی خود هستید ، زندگی می کنید و به چمن هایی که از زیر آوار راه آهن ، برگها ، آلوهای رسیده ، آب در یک گودال عبور می کنند ، نگاه می کنید.
یک کلمه در مورد والدین فقیر یا آنچه از دوران کودکی در رابطه خود با فرزندان خود به ارمغان می آوریم بگویید
ایده های ما در مورد تربیت کودکان نه چندان از ادبیات آموزشی و روانشناختی ناشی می شود که از تجربیات دوران کودکی ما ناشی می شود. از آن روابطی که با والدین خودمان ایجاد کردیم. ما می توانیم به طرق مختلف با آن ارتباط برقرار کنیم: به عنوان یک بار سنگین یا به عنوان منبع خرد.