5 دلیل برای پرخاشگری کم

تصویری: 5 دلیل برای پرخاشگری کم

تصویری: 5 دلیل برای پرخاشگری کم
تصویری: ریشه یابی دلایل پرخاشگری نزد کودکان 2024, ممکن است
5 دلیل برای پرخاشگری کم
5 دلیل برای پرخاشگری کم
Anonim

پرخاشگری لزوماً خشم نیست. در روانشناسی ، پرخاشگری نیروی زندگی است که شما را برای رسیدن به موفقیت ، نیازها و اهداف شما به جلو می راند. این چیزی است که به ما کمک می کند تا عمل کنیم و برنامه های خود را عملی کنیم.

چه عوامل روانی در سطح پایین پرخاشگری نقش دارند؟

  1. اعتماد به نفس پایین ، عدم اعتماد به نفس. اگر شخصی اعتقاد نداشته باشد که شایسته دریافت چیزی در زندگی است (شریک خوب ، شغل معتبر ، زندگی مناسب ، زندگی راحت و گرسنه ، استراحت خوب و غیره) ، او به سادگی کاری نخواهد کرد بفهمد چه می خواهد یا می شود ، اما در سطح پایینی از انرژی ، و در نهایت به تحقق نمی رسد (در نتیجه ، با چنین اقداماتی ، شخص فقط به خود ثابت می کند - "من نمی توانم! این زندگی برای من نیست! ") بر این اساس ، اول از همه ، شما باید اعتماد به نفس خود را تقویت کنید - شما سزاوار هر کاری هستید که دیگران انجام می دهند.
  2. رابطه با پدر. چرا با پدرت؟ همه چیزهایی که شما را تربیت کرده اند (مادر ، پدر ، مادربزرگ ، پدربزرگ ، عمه ، عمو ، همسایه و غیره) در روان شما نشان داده شده است. دو قسمت اساسی روان ما مادر و پدر هستند. در این حالت ، اگر از پدرتان عصبانی یا آزرده خاطر شده اید و پدرتان بخشی از روان شماست ، پس از خود عصبانی هستید. اگر مادر به ما خواسته ها و نیازها را می دهد ، به طوری که ما گرم می شویم ، می خواهیم زندگی کنیم ، می خواهیم چیزی بدست آوریم ، پس پدر به ما قدرت ، انرژی و پرخاشگری می دهد تا به خواسته های خود پی ببریم ، عمل کنیم و بهترین ها را در زندگی به دست آوریم..

یک نکته مهم - این به هیچ وجه به این معنی نیست که با یک پدر الکلی نمی توانید به چیزی برسید. مهمترین چیز این است که قسمت پدر را در درون خود انکار نکنید. نگرش منفی شما نسبت به پدر در درون ، نگرش منفی شما نسبت به پرخاشگری شماست.

  1. سوء استفاده روانی ، جنسی یا جسمی در دوران کودکی. در این مورد ، روان انسان در یکی از دو مسیر حرکت می کند - یا وضعیت قربانی ، یا حالت حمله و سادیست. در هر صورت ، شخصی عمداً از قبل از خود دفاع می کند ، در صورت حمله ، به دیگران حمله می کند تا آزرده نشود.
  2. تشکیل گناه. نهاد زندگی ما (دولت ، والدین ، تربیت در مدرسه ، مهد کودک ، دین) به گونه ای تنظیم شده است که ما مجبور می شویم غرایز تهاجمی و جنسی خود را سرکوب کنیم. به این ترتیب است که برای ما راحت تر است که دستکاری کنیم ، کنترل کنیم ، مدیریت کنیم. از یک سو ، به این ترتیب ما می توانیم با هم در جامعه زندگی کنیم ، اما از سوی دیگر ، یک درگیری شخصی داخلی بوجود می آید.

گناه از نظر روانشناسی و روان درمانی چیست؟ این خشم بر خود است (به عبارت دیگر ، فردی در ابتدا شما را عصبانی کرد ، نمی توان چیزی را به او نشان داد و شما همه چیز را در خود رها کرده اید و به خود اشاره کرده اید). اگر اکنون نسبت به مادر ، پدر ، پدربزرگ و مادربزرگ خود احساس گناه می کنید ، متوجه شوید که عصبانی بوده اید و این عصبانیت هنوز باقی است. شما باید احساسات را باز کنید - برای درک اینکه از کجا نشأت می گیرد ، از کجا شروع شده است ، چگونه می توانید در حال حاضر رفتار کنید تا هیچ دردی وجود نداشته باشد.

جدایی ناقص از والدین (معمولاً برای 90 افراد). شاید هیچ خشونت یا چیزی دردناک وجود نداشت ، اما جدایی اتفاق نیفتاد. بیشتر اوقات این اتفاق می افتد اگر کودک بیش از حد محافظت می کرد - چه در زمان کوچک بودن و چه در بزرگسالی ("بگذارید بندهای شما را ببندم ، بیایید این کار را با هم انجام دهیم ، این کار را انجام دهیم …"). در حقیقت ، شما وقت ندارید که تصمیم بگیرید ، مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرید و خودتان آن را مدیریت کنید - مادر ، مادربزرگ ، گاهی پدر یا پدربزرگ همیشه می توانستند همه کارها را برای شما انجام دهند. در این صورت ، شما به ترتیب احساس قدرت کافی برای کنار آمدن با زندگی را ندارید و پرخاشگری شما در سطح پایینی قرار دارد.چه باید کرد؟ برای جدایی از شخصیت های والدین ، نترسیدن از اشتباهات در بزرگسالی ، ایمان به خود و قدرت خود را تقویت کنید.

افزایش / کاهش سطح پرخاشگری نیز تحت تأثیر بیماریها ، هورمونها ، برخی از لحظات موقعیتی است که شما بیش از حد درد دارید.

توصیه شده: