صبح نامش ویکسن بود

فهرست مطالب:

تصویری: صبح نامش ویکسن بود

تصویری: صبح نامش ویکسن بود
تصویری: SBH، SH، BH نام های منحصر به فرد! 2024, ممکن است
صبح نامش ویکسن بود
صبح نامش ویکسن بود
Anonim

صبح نام من ویکسن بود.

عصبانی ، مشاجره کننده ، آتش گرفته و افکار کاملاً متمدنانه ندارند.

چرا فکر می کنید؟

نیمه شب. در خارج از پنجره ، به آرامی ، اما مطمئناً ، صداها شروع به فروکش می کنند ، تاریکی قرن ها را تحت تسلط خود درآورده و به طور نامحسوس به ذهن خطور می کند

زمان بسیار خوبی برای به خواب رفتن آرامش و سکوت است

و ناگهان - dzzzzzin -dzzzzin - یک تلفن!

با ترس دست می گیرم ، پشتم با ترس خائنانه پوشانده شده ، افکارم سرگردان هستند - اتفاقی افتاد!

چه کسی فقط شب ها تماس می گیرد؟!

- سلام!

- سلام رفیق! آیا شما خواب هستید؟ من این را اینجا دارم!

بله ، بله ، وقتی به تماس پاسخ دادم ، من یک Vixen بودم.

اما صبح هنوز می توانم "زیرکی" باقی مانده را از خاطرات احساس کنم.

تصور کنید ، چنین تماس هایی در زندگی اخیر من غیر معمول نبود.

سالهاست که می توانید در هر زمان از شبانه روز با من تماس بگیرید - من به غم های یک دوست / همکار / فقط / دوست گوش می دادم ، گوش می دادم ، گاهی اوقات گریه می کردم ، دلداری می دادم ، دلسوز می شدم.

و همیشه یک طرفه. من به خودم این اجازه را ندادم ، آنها در حال حاضر روزهای سختی را سپری می کنند. من چی؟ من قوی هستم ، می توانم تحمل کنم.

اما قبلا اینطور بود. سپس به خودم فکر کردم: "چه خوب هستم ، به همه کمک می کنم ، سعی می کنم"

و - هیچ چیزی از این دست نزدیک نبود

من به "نیاز" خودم به دیگری رسیدم. و این واقعیت که این عدم وجود مرزها نامیده می شود - او فتنه و بهانه افراد بی روح را در نظر گرفت.

و به سادگی - این در مورد مرزهای روانی ما است

Image
Image

مرزهای روانی چیست؟

🔹 آیا حالت "لیمو فشرده" را تجربه کرده اید؟

یعنی حالت ناتوانی و پوچی کامل؟

وقتی نمی خواهید و قدرت ندارید که سر خود را از بالش بردارید.

یا ، عصر هیچ تمایلی (ما می خوانیم - قدرت ، منبع) برای انجام حداقل کاری وجود ندارد. و من می خواهم بلافاصله بعد از آمدن به خانه - دراز بکشم ، کسی را نبینم یا نشنوم. از کلمه "اصلا هیچکس"؟

این چه ربطی به مرزها دارد؟

مستقیم ترین.

انرژی زندگی شما خارج می شود ، درست در مقابل چشمان شما تبخیر می شود.

این به این دلیل است که شما آن را صرف تجربیات ، مشاجرات ، درگیری های غیر ضروری می کنید. و «باعث» اعمال نیک.

example به عنوان مثال ، مانند زندگی قبلی من. شما ، با غلبه بر خواب آلودگی ، از طریق شبکه ، تلفن یا اسکایپ با دوست خود ارتباط برقرار می کنید. بدون قدرت ، اما نمی تواند رد کند: "او یک مشکل دارد!"

یا از شما خواسته شده است که در همان ابتدا به محل کار خود ، یکی از همکاران خود را انتخاب کنید. و شما به طور واضح نگفتید - "نه" - ناگهان ناراحت شوید؟

🔹 فردی که دارای مرزهای روانشناختی خوبی است ، چنین انرژی از دست نمی دهد.

فکر کنید - این انرژی شماست ، این زمان بی ارزش و انرژی شماست.

این زندگی شماست و فقط متعلق به شماست.

توصیه شده: