2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
پروردگارا ، به من آرامش بده تا آنچه را که نمی توانم تغییر دهم بپذیرم
شجاعت - برای تغییر آنچه می توانم ، و خرد - همیشه برای تشخیص اولی از دومی.
این دعا برای آرامش ذهن برای بسیاری شناخته شده است. در روسیه ، وی در دهه 70 قرن گذشته به لطف ترجمه رمان کرت وونگوت "کشتارگاه پنجم ، یا جنگ صلیبی کودکان" به شهرت رسید.
الهیات و کشیش آمریکایی راینولد نیبور برای اولین بار این دعا را در خطبه ای در سال 1934 ثبت کرد. او از سال 1941 ، هنگامی که توسط یک نفر در جلسه الکلی های گمنام اعلام شد - به طور گسترده ای شناخته شد - سازمان او را در برنامه دوازده قدم گنجاند.
به نظر می رسد همه چیز واضح است ، اما در پذیرایی اغلب متوجه می شوم که هرگونه فکر و کلمه ای در مورد پذیرش در اکثر افراد باعث مقاومت می شود.
پذیرش به طور ثابت با کاهش دست ها و عدم تحرک همراه است. اگر آنچه را که اتفاق می افتد بپذیرم ، گویی از تغییر امتناع می کنم و موافقت می کنم که تمام زندگی من در رنج خواهد بود ، و این نصیب من است.
- "می خواهی چه بگویی ، من باید سکوت کنم و همه اینها را تحمل کنم؟"
- "من عادت ندارم همه چیز را بپذیرم ، من تا آخر می جنگم" ،
- "چگونه می توان بی عدالتی را پذیرفت؟"
- اینها رایج ترین پاسخ ها به فکر پذیرش است.
پذیرش به معنی انصراف از سرنوشت نیست. این انفعالی نیست و تاکتیکی نیست که اجازه دهیم همه چیز به خودی خود پیش برود. پذیرش یعنی متوقف کردن جنگ ، مبارزه و محکوم کردن آنچه در حال رخ دادن است و درعوض درک آن آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد.
این واکنشی نیست "خدایا ، چرا من به این وحشت نیاز دارم؟" و نه تعجب "چرا همیشه این اتفاق برای من می افتد؟!". و اصلاً این نیست که "من بازنده هستم ، موفق نمی شوم!".
پذیرش این است که بدانید دقیقاً همان چیزی که اتفاق افتاده است اتفاق افتاده است.
تنها زمانی که آگاه باشیم ، تجربه کسب می کنیم ، می توانیم نتیجه گیری کنیم و از آنها برای تغییر زندگی خود استفاده کنیم.
پذیرش به شما کمک می کند تا ببینید که چه اتفاقی می افتد از دیدگاه های مختلف. این چشم انداز وضعیت از هر طرف است که به تغییر وضعیت کمک می کند. انکار آنچه اتفاق می افتد ، تلاش برای مبارزه ، منجر به خنثی شدن احساسات منفی و در نتیجه خستگی - احساسی و جسمی می شود.
عکس: unsplash.com
توصیه شده:
احساسات برای چیست ، چرا آنها را بیان می کنید و چرا در مورد آنها صحبت می کنید؟
من اغلب به این س questionsالات پاسخ می دهم: چرا احساسات مورد نیاز است؟ چرا آنها را زندگی می کنند؟ چرا آنها را بیان کنید؟ چرا در مورد آنها صحبت می شود؟ تصمیم گرفتم ساختار دهم. در اینجا من بر تفاوت بین احساسات ، احساسات ، تجربیات و غیره - "
تجربه آسیب زا: دوباره زندگی کنید و بپذیرید
"به منظور درمان رنج ، یک فرد باید آن را به طور کامل تجربه کند. " مارسل پروست یک تجربه آسیب زا ، هر چه که باشد ، اثری جدی در زندگی هر فرد برجای می گذارد و گاهی اوقات آن را به طور اساسی تغییر می دهد. بسیاری از افرادی که به عنوان مثال خشونت (جسمی ، روانی یا جنسی) ، طلاق یا جدایی سخت ، از دست دادن یکی از عزیزان ، هر گونه بلایای طبیعی و غیره را تجربه کرده اند ، سعی می کنند به سرعت وارد زندگی قدیمی خود شوند یا زندگی جدیدی را آغاز کنند.
شر خوب را تحمل نمی کند ، اما خوبی می تواند بدی را تحمل کند
کشیش روسی یاکوف کروتف می گوید: "شر خوب را تحمل نمی کند ، اما خوب می تواند بدی را تحمل کند." خوب گفتی. من به نمایندگی خودم اضافه می کنم که می تواند خوبی ها را تحمل کند ، اما خوب باید حدی از صبر داشته باشد ، در غیر این صورت اگر بی نهایت دوام بیاورد و بدی را بداند که همه چیز ممکن است ، به همان شر تبدیل می شود.
تحمل کنید یا ترک کنید
حتی اگر به جای راحتی ، شجاعت را انتخاب کنیم و در آستانه توانایی های خود زندگی کنیم ، انعطاف پذیری احساسی همیشه به این معنی نیست که با حداکثر سرعت پرواز کنیم ، از همه موانع غافل شویم و فقط به هر قیمتی روی هدف خود تمرکز کنیم. اگر با توجه به ارزش های خود انتخاب کنید ، ممکن است زمانی برسد که تنها حرف معقول برای گفتن "
تحمل کردن یا تحمل نکردن؟
روزی روزگاری ، وقتی در اوایل بیست سالگی بودم ، می دانستم چگونه باید تحمل کنم. من از شوهرم توهین کردم ، نگرش بدی نسبت به خودم داشتم. آنچه را که برایم ناخوشایند بود تحمل کردم. و من به آن بسیار افتخار می کردم - می توانم تحمل کنم! من خیلی صبورم