حدس و گمان در ناخودآگاه 10 افسانه در مورد روان درمانی

فهرست مطالب:

تصویری: حدس و گمان در ناخودآگاه 10 افسانه در مورد روان درمانی

تصویری: حدس و گمان در ناخودآگاه 10 افسانه در مورد روان درمانی
تصویری: تدریس روان درمانی اگزیستانسیال existential 2024, ممکن است
حدس و گمان در ناخودآگاه 10 افسانه در مورد روان درمانی
حدس و گمان در ناخودآگاه 10 افسانه در مورد روان درمانی
Anonim

یکبار برای توضیح دادن و گفتن به همه شتافتم ، من یک عذرخواه واقعی برای روان درمانی بودم (مانند همه افراد تازه کار) ، مشتاق بودم "همه را درمان کنم" … حالا ، وقتی آنها از من می پرسند من چه کار می کنم ، با عباراتی مانند "من" شوخی می کنم. من یک هنرمند در ژانر گفتاری هستم. " کسانی که به هر حال واقعاً نیاز دارند مرا پیدا کنند

اما من هنوز می خواستم در مورد افسانه ها صحبت کنم. تعداد آنها بسیار زیاد است. فقط افسانه ها وجود دارد ، داستان های وحشتناک وجود دارد … شما نمی توانید همه چیز را پوشش دهید. بگذارید 10 باشد. یک عدد خوب ، مانند 10 فرمان. آیا من یهودی هستم یا کجا؟

افسانه 1: جن زدایی روان درمانگران و روانشناسان برنامه نویسان شیطانی آگاهی ما هستند. قبل از اینکه وقت داشته باشید به اطراف نگاه کنید ، آنها تمام سیم کشی را در سر شما تغییر می دهند ، و اکنون شما دیگر شاهزاده قو نیستید ، بلکه یک تمساح بزرگ هستید.

افسانه 2: ایده آل سازی درمانگر یک ابرمرد است که هیچ رنج و تردیدی نمی شناسد. او نمی تواند طلاق بگیرد ، بشقاب ها را بشکند ، بچه ها را فریاد بزند ، افسرده شود ، اشتباه کند. گزینه "نور": یک بار این اتفاق برای او رخ داد ، اما او همه چیز را مدتها پیش تجربه کرد ، "کار کرد" و در حال حاضر همزمان با آگاهی شفاف و ناخودآگاه می درخشد.

افسانه 3: روان درمانی عبارت است از تعداد زیادی روانگردان و افراد ضعیف. یک فرد عادی هیچ کاربردی برای مغز ندارد. او خودش در طوفان های زندگی شنا می کند. خوب ، یا بیرون نمی آید ، اما غرق می شود ، مانند Chapaev ، اما همیشه با سر بالا.

افسانه 4: این او (او) است که به روان درمانی نیاز دارد ، نه من. من هرگز از شگفت زده شدن در مورد تعداد زیادی از مردم که با هدف عالی "تعمیر اسب" به من تماس می گیرند خسته نمی شوم ، مخصوصاً وقتی که صحبت از کودکان است.

یک تماس بسیار تازه

- آنا ، به من بگو ، آیا شما با کودکان کار می کنید؟ فرزند دخترم مشکل جدی دارد.

مادربزرگ ها اغلب با این تلفن تماس می گیرند تا برای ما سالم باشند.

- نه ، اما من می توانم یک متخصص را برای شما توصیه کنم. نوه ات چی؟

- او کاملاً غیرقابل کنترل است. والدین فقط دیوانه می شوند ، هیچ بیماری با او وجود ندارد.

- چند سالشه؟

- یک سال و هشت ماه.

صحنه ای گنگ …

افسانه 5: درمانگر یک صفحه خالی است. او هیچ یک از احساسات ، اعتقادات و عقاید خود را وارد دفتر نمی کند. رفتار او نسبت به مشتری مانند یک سرنگ یکبار مصرف عقیم است. به همین دلیل ، قضاوت او بی طرف است و او ، مانند شاهد بی طرف هاینلین ، می تواند نظر کاملاً عینی به شما بدهد - نوعی گواهی با مهر "واقعاً اینطور است".

افسانه 6: روان درمانگران خود دیوانه هستند. البته! کدام فرد عادی سالهاست که می خواهد بیاموزد و در مشکلات دیگران تحقیق کند؟ درست است ، پس در مورد دندان پزشکان و جراحان چه باید گفت؟ خوب ، شما باید چه کسی باشید که با چنین پشتکاری تلاش کنید تا دندان یا روده دیگران را بچیند؟

افسانه 7: والدین مقصر همه چیز هستند. ارزش دارد که چند ماه به روان درمانگر بروید - و شما به طور کامل و برگشت ناپذیر از این موضوع مطمئن خواهید شد. زیرا برای شما آشکار می شود که فرنی سمولینا چه ضربه ای به شما وارد کرده است ، که شما با خفگی دو ساعت بلعیده اید ، یک توپ فویل روی یک نوار الاستیک ، که نزدیک سیرک خریداری نشده است ، در اتاق خواب والدین به موقع بسته نشد ، پدر خلبان فوت شده ، که تمام این سالها در دو ایستگاه اتوبوس زندگی می کرد ، و این واقعیت شرم آور که شما بدون رضایت شما به دنیا آمده اید. و شخص تعجب می کند که با این همه کار خوب چه باید کرد؟

افسانه 8: درمان سالها طول می کشد و هرگز پایان نمی یابد. اگر قبلاً در چنگال انقباض افتاده اید ، او تا آنجا که می تواند پول را از شما بیرون می آورد تا زمانی که خانه جدیدی بسازد ، چهار کودک را در انگلستان تربیت کند ، یک بنتلی سوم بخرد یا شما را تحت فشار قرار دهد. شما مانند هروئین به او "می چسبید" ، و حتی نمی توانید بدون پنج جلسه درمانی عطسه کنید.

افسانه 9: یک روان درمانگر تمام مشکلات من را حل می کند. شما فقط باید به او بگویید و آرام باشید ، سپس همه چیز مانند ساعت کار می کند ، زیرا من قبلاً قسمت کار خود را انجام داده ام - آمده ام. سپس دغدغه او این است که با همسر حسود من ، حرفه ناموفق ، رئیس رسوا ، کودک بی قرار ، بی خوابی و مادر محافظ بیش از پیش چه کنم. مسئولیت با اوست و من می توانم آزادانه نفس بکشم.

افسانه 10: درمان باید فقط حضوری باشد - بدون اسکایپ. چگونه می توانید به داخلی ترین جعبه آهنی خود اعتماد کنید؟ این مانند نوشیدن زیاد با آبجو بدون الکل ، رسوایی با کتک زدن ظروف یکبار مصرف و یک فحاشی با زنان لاستیکی است. یا داستان شکلی در مورد ماشین درمانگر.

Regenerator گفت: ام ، الگوها یکسان هستند. باید اینطور باشد.

- الگوها چیست؟

دستگاه به او گفت: "شما" یک مورد کلاسیک از شیدایی ضعیف دارید که با یک تمایل شدید تیره پیچیده شده است.

- واقعا؟ احساس می کردم شیدایی قتل دارم.

دستگاه به سختی گفت: "این اصطلاح هیچ معنایی ندارد ،" بنابراین من آن را بی معنی می دانم.

R. Sheckley ، "Therapy"

توصیه شده: