2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
آیا توجه کرده اید که هر رویدادی را می توان به روش های کاملاً متفاوتی تفسیر کرد؟ یک مثال ساده یک تماس تلفنی است. دوست شما تماس می گیرد و از شما خدمات می خواهد. گفتگوی فعلی را می توان به عنوان درخواست کمک که تنها شما می توانید ارائه دهید ، غرور بی شرمانه ناشی از طرف مقابل یا تحقیر بی دلیل - چرا دوباره فرشی هستید که دوباره پای شما را پاک می کنند؟
قبل از اینکه وقت کنید به عقب نگاه کنید ، تماس گرفته شد. عصر فرا رسید ، سپس عصر روز بعد ، و اکنون تعجب می کنید که چرا روحیه بسیار خشک ، بی مزه است ، مانند زیتون از یک کوزه زیتون ، که ماریناد از آن ریخته شد ، اما زیتون باقی ماند.
توجه داشته باشید که با همه فراوانی گزینه های تفسیر ، یک تفسیر منفی عمدتا درست و یک تفسیر مثبت نادرست تلقی می شود. حتی اگر تفسیر مثبتی مانند گچ به سرعت روی خط چسبیده باشد ، طعم تلخ ناگزیر در معده باقی می ماند. انگار به خودش دروغ گفته بود. این به طور غیرقابل کنترل منزجر کننده است.
هر یک از ما ، بدون استثنا ، می دانیم که چگونه دستکاری از درون می سوزد. ما می دانیم طعم خودفریبی چگونه است. ما آنقدر در تمایل به گرفتن همدیگر در یک دروغ وسواس داریم که فراموش می کنیم دروغگوی اصلی ذهن ماست و تنبلی برای کندن در داخل منجر به یک زندگی پلاستیکی و خالی از جنس سیلیکون می شود.
چگونه می توان دروغ را از حقیقت تشخیص داد؟
1. احساس را بیاموزید. توانایی درون نگری (تأمل ، آگاهی از فعالیت نفس) ، گوش دادن به صداقت درونی ، مهارتی شایسته ده هزار ساعت است. در داخل ، ما همیشه می دانیم چه چیزی درست است.
2. شنیدن صدای شهود را بیاموزید. صدای شهود همیشه آرام و ملایم است. او مزاحم نیست. آرام به نظر می رسد. صدای شهود همیشه برای ما است. با شنیدن صدای شهود ، احساس آرامش می کنیم: در سطح روانی ، تسکین به عنوان رهایی از تنش احساس می شود. از نظر بدن - به عنوان شل شدن گیره ، آرامش ، سبکی ، آزادی.
3. س aالی از کائنات بپرسید. جهان ، به عنوان امتداد ما ، خود را مطابق با حالتی که در آن قرار داریم نشان می دهد. رقص بی وقفه انرژی مملو از پاسخ به هر سالی است. می توانید به صورت کتبی یا شفاهی به ادامه خود در قالب جهان اشاره کنید. زبان ، لحن ، احساسات - هیچ یک از اینها مهم نیست. نکته اصلی تمرکز متمرکز ، باز بودن و کنجکاوی ، تمایل به یادگیری و پذیرش هرگونه پاسخ است. برای دیدن اینکه آیا این پاسخ صحیح است ، به شماره 2 مراجعه کنید: پاسخ درست همیشه احساس تسکین می کند.
4. برای خوانندگان جسورانه وجود دارد: برای گسترش مرزهای فردی تلاش کنید. مرز شخصیت یک ویژگی انتزاعی است که "من" را از "نه-من" جدا می کند. در واقعیت ، همه چیز یکی است. هر گونه محدودیتی قراردادهای مساعد برای بازی الهی است. هرچه فضای وسیع تری که شخص خود را با آن مشخص می کند گسترده تر باشد ، سریعتر و هموارتر بین نقاط این فضا گفتگو انجام می شود. در نتیجه ، هر یک از ما می توانیم به این درک برسیم که ارتباط با جهان ، ما با خود وارد گفتگو می شویم. هویت واحد با شناسایی بی نهایت ، هر شی ، فکر و احساسی را به عنوان شکلی از خود به خاطر می آورد و می شناسد. تعامل بین اشکال تسریع می شود ، حس صحت تشدید می شود.
توصیه شده:
حقیقت حقیقت نیست
صبح و عصر. به جای دعا و ورزش: «آیا باید به افراد چاق بگویم که آنها چاق هستند؟ آیا باید به افرادی که لباس بد پوشیده اند بگویم که آنها مضحک به نظر می رسند؟ اگر می خواهید به بهبود آنها کمک کنید یا حتی سلامت آنها را نجات دهید ، چه می کنید؟ نه ، نکن به صورت طبقه بندی شده به نظر می رسد یک ایده مداوم در جامعه ما وجود دارد که این رفتار بالغ "
یک افسانه از کجا زندگی می کند یا چگونه می توان تعطیلات ایجاد کرد؟
tale این افسانه در خاطرات دوران کودکی زنده می ماند خاطرات کودکی خود را از تعطیلات لمس کنید. در روز تولد خود چه چیزی را بیشتر دوست داشتید؟ شرکت شاد؟ کیک عسلی مامان؟ یا شاید ترفندهایی که پدر به کار برد؟ شاید در روز تولد شما سنت خاصی در خانواده شما وجود داشته است؟ و برای سال جدید؟ چیزی که شما را خوشحال کرد و به شما حس جشن داد.
زندگی با افسردگی: از کجا آمده اید و کجا هدایت می شوم
اصطلاح افسردگی آنقدر رایج شده است که افراد امروزی برای انجام چنین تشخیصی به پزشک مراجعه نمی کنند. کافی است بلوز پاییزی را احساس کنید ، یک معامله ناموفق ، شکست قدرت و روحیه ، زیرا هزاران نفر به طور مستقل اعتراف می کنند که افسردگی دارند. با این حال ، افسردگی واقعی چیزی کاملاً متفاوت ، بسیار پیچیده تر و پایدار است.
افسردگی کجا زندگی می کند یا همه مشکلات از دوران کودکی؟
موردی در روان درمانی مشتری یک دختر جوان ، یک طراح است. درخواست - حملات افسردگی پس از یک پروژه موفق ، عدم تمایل به توسعه در این جهت. هیچ پیش نیاز آشکاری برای این کار وجود ندارد. شغل خوب ، حقوق ، دوستان ، خانواده ، والدین - اینجا همه چیز خوب است.
غم کجا زندگی می کند؟
ما خوشحالیم ، ناراحتیم ، می ترسیم. و بدن ما به ما کمک می کند تا این احساسات را تجربه کنیم. بدن ابزاری برای درک احساسات مختلف است. برای ساده کردن همه چیز ، هر احساسی مجموعه ای از هورمون ها و تنش عضلانی است. اما اگر بدن احساسات ما را درک کند ، از طریق بدن می توانیم آنها را کنترل کنیم.