مسئولیت خوشبختی یک فرد ناخوشایند را بر عهده نگیرید

تصویری: مسئولیت خوشبختی یک فرد ناخوشایند را بر عهده نگیرید

تصویری: مسئولیت خوشبختی یک فرد ناخوشایند را بر عهده نگیرید
تصویری: The Higher Teachings Of Christ - The Best Of Vernon Howard 2024, ممکن است
مسئولیت خوشبختی یک فرد ناخوشایند را بر عهده نگیرید
مسئولیت خوشبختی یک فرد ناخوشایند را بر عهده نگیرید
Anonim

مسئولیت خوشبختی یک فرد ناخوشایند را بر عهده نگیرید.

گاهی اوقات شرایطی پیش می آید که ما به دلایلی تصمیم می گیریم شخص "نگون بخت" را "نجات دهیم". نجات مشروط و البته تاسف بار البته. شما با یک پسر ملاقات کردید ، و او به تازگی توسط یک دختر رها شده است ، قلبش شکسته است ، او باید درمان شود. و بیایید با او به طور کامل رفتار کنیم. یا کسی روح دختر را آزار داد و شما به عنوان نجات دهنده به محل او آمدید.

من به شما توصیه نمی کنم ، فقط لطفاً به آنچه می گویم گوش دهید: یک رابطه سالم با دو نفر سالم شروع می شود. و این قاعده است. اول ، هر کس باید خود را درمان کند ، شما می توانید تا حدی کمک کنید ، اما برای نزدیک شدن عجله نکنید تا شخص خود را درک کند. یک فرد سالم یک فرد عادی و کافی است که شایستگی های خود را می داند و آنها را کوچک نمی کند ، اما صادقانه کاستی های خود را نیز می بیند. هر شخص دارای نقاط قوت و ضعف است ، طبیعت اینگونه عمل می کند.

هیچ فرد کاملی وجود ندارد و بیش از اندازه کافی از افراد روانگردان کامل وجود دارد.

یک فرد سالم از نیازهای خود آگاه است ، می داند چگونه در مورد احساسات خود صحبت کند ، احساسات خود را بیان کند ، برای حل مشکلات در روابط رویکرد سازنده ای دارد (و این مشکلات همیشه بوجود می آیند ، مشکلات بخشی جدایی ناپذیر از زندگی در راه هر فردی است که رشد می کند. به عنوان یک فرد) ، دوست داشتن را می داند و مهمتر از همه ، یک فرد سالم مسئولیت خوشبختی خود را در یک رابطه بر عهده می گیرد.

آیا تفاوت را احساس می کنید؟ کسی نباید شما را خوشحال کند - هیچ کس به شما بدهکار نیست. اگر مدام کسی را نجات می دهید ، مدام چیزی را فدا می کنید ، برای کسی زندگی می کنید که هنوز در آنجا اتفاق می افتد ، کمی متوقف شوید. خودتان را بشناسید ، روابط گذشته ، راهنمایی های کودک و والدین را تجزیه و تحلیل کنید.

شاید شما در نوعی سناریوی تکراری گیر کرده اید؟ واضح است که همه ما در این سطح از آگاهی نیستیم ، اما با توجه به بلوغ خود ، همسری را برای خود انتخاب می کنیم. حداقل سعی کنید. اکنون توضیح می دهم که چرا این مهم است. به عنوان مثال ، شما یک فرد بالغ هستید ، در درون آزاد هستید و اصولاً وجود یا عدم حضور شخص دیگری در این نزدیکی باره شما را بسیار خوشحال یا ناراضی نمی کند. البته ، یکی از عزیزان در کنار شما یک خوشبختی بزرگ است ، اما بیشتر خوشبختی اضافی برای خوشبختی شماست. اگر او رفت ، شما همچنان زندگی شادی خواهید داشت و انتخاب او را می پذیرید. البته ناراحت باشید ، اما به طور کلی زندگی نابود نخواهد شد. اگر شخص دوم به همان اندازه بالغ است ، شما رابطه را آگاهانه (با تمایل به زندگی در کنار هم) شروع می کنید ، و اگر واقعاً اتفاق افتاده باشد ، آنها نیز آگاهانه به پایان می رسند. اما اگر شخص دوم خیلی بالغ نباشد ، وضعیت متفاوتی بوجود می آید.

در ابتدا او از بلوغ شما خوشحال می شود ، شما تحسین می شوید ، اما به تدریج دلبستگی شدیدی به او دست می دهد. و به نظر می رسد که خیلی بد نیست ، همه اینطور زندگی می کنند ، حتی شنیدن همه این جمله ها "من بدون تو نمی توانم زندگی کنم" ، "من بدون تو می میرم" بسیار خوب است ، اما در برخی مواقع شما شروع به خستگی می کنید آی تی. یعنی ، برای یک شخص ، نه خودش و راه او ، توسعه او مرکز زندگی است ، بلکه شما. و اگر ناگهان تصمیم به دور شدن یا خارج شدن از زندگی او گرفتید ، پس همه چیز با او فرو می پاشد. و به عنوان یک فرد بالغ ، می فهمید که درد دارد ، سخت است ، اما همچنین به دلیل ترحم یا چیز دیگری با او نمی مانید.

متوجه منظور من هستید؟ عشق "چسبنده" روزی بر فرد بالغ فشار می آورد. بله ، البته ، شما می توانید پس انداز کنید ، می توانید دیگری را افزایش دهید ، و اغلب این اتفاق می افتد - کسی در حال پرورش کسی است. اما من از خودم می دانم: در حالی که شما در حال پرورش دیگری هستید ، خود شما اغلب زمان را مشخص می کنید. به دلایلی ، سطوح رشد افراد متفاوت است و طبق نظریه دیگری از من ، وظایف متفاوتی برای زندگی دارند. کسی که در لیگ حرفه ای بازی می کند ، کسی - در آماتور. و هیچ گزینه بهتر یا بدتری وجود ندارد. فقط دو بازیکن از لیگ حرفه ای می توانند بازی قوی تری از خود نشان دهند ، به یکدیگر انگیزه رشد دهند.

اگر دو شخصیت خیلی بالغ نباشند ، این یک مشکل بزرگ نیست. در آنجا ، داستان معمولاً دراماتیک است ، با تجربیات ، جدایی ها ، کینه ها - همه ما مرحله مشابهی را پشت سر می گذاریم. اما ، اگر گذشت ، به قلب طرف مقابل توجه کنید! شما همیشه باید مراقب قلب طرف مقابل باشید ، اما قبل از اینکه مسئولیت خوشبختی او را بر عهده بگیرید ، با فیلمنامه ها و آسیب های خود برخورد کنید. مسئولیت خوشبختی یک فرد ناراضی را بر عهده نگیرید. این امر نه تنها در مورد زن یا مرد شما بلکه در مورد والدین ، خواهر و برادر ، دوستان ، پدربزرگ و مادربزرگ شما نیز صدق می کند. دلسوز ، کمک کنید ، اما برای آنها چوب دستی نباشید.

"هیچ کس کارهای درونی شما را برای شما انجام نمی دهد." شما نمی توانید زندگی خود را برای دیگری بگذرانید. زمانی که چنین داستانهایی برای کسانی که در این راه اهداف بالایی برای خود تعیین کرده اند ، به یک بار غیرقابل تحمل تبدیل می شود. البته این در مورد همه افرادی که در این دنیا زندگی می کنند صدق نمی کند. خوب ، فکر می کنم کسانی که نگران نیستند هرگز این پست را نخوانند.

توصیه شده: