تناقضات فرمان. بخش دوم

فهرست مطالب:

تصویری: تناقضات فرمان. بخش دوم

تصویری: تناقضات فرمان. بخش دوم
تصویری: مغلطه ی معجزات_ بخش دوم 2024, ممکن است
تناقضات فرمان. بخش دوم
تناقضات فرمان. بخش دوم
Anonim

همانطور که وعده داده شده بود ، من همچنان در مورد پارادوکس هایی که با تجزیه و تحلیل تجربه خود و مشاهده درخواستهای مربیگری مشتریانی که قصد رفتن به سر کار بعد از تولد فرزندانشان را دارند ، آشنا شدم ، صحبت می کنم.

قسمت اول به پارادوکس "من سر کار می روم ، سرانجام استراحت خواهم کرد" اختصاص داده شد ، و امروز در مورد موضوعی جالب برای بسیاری از زنان به عنوان "پول برای خودم" صحبت خواهم کرد. در غیر این صورت ، می توان آن را "پول برای لیست خواسته ها" نامید. این پولی است که یک زن برای چیزهای جالب برای خود هزینه می کند ، یا از نظر بقا دلپذیر است ، اما لازم نیست. این می تواند یادگیری یک زبان خارجی ، خرید مواد جدید برای سوزن دوزی ، بازدید از نمایشگاه ها یا اجراها ، یک جفت کفش جدید … چیزی است که در درک خود زن ، فراتر از مرزهای "دستمزد زندگی" است. این "حداقل" می تواند بسیار متفاوت باشد ، اما اصل باقی می ماند.

بنابراین ، دومین پارادوکس فرمان به شرح زیر است:

من سر کار می روم - می توانم برای خودم هزینه کنم

من می خواهم بلافاصله دو نکته مهم را به اشتراک بگذارم. اگر زنی به دلیل وضعیت مالی اسفناک خانواده به مرخصی زایمان می رود (شوهر بیمار است ، شوهر وجود ندارد و شما باید از خود و فرزند حمایت کنید ، برخی از تعهدات مالی وجود دارد که نمی توان آنها را تحت پوشش قرار داد. به هر طریق دیگر) - این موضوع بحث امروز نیست ، زیرا هنگام رفتن به محل کار ، یک زن به دنبال حفظ درآمد خانواده در سطح معیشت است. ما بیشتر به وضعیتی علاقه داریم که به نظر می رسد "همه چیز آنجاست" ، اما زن با این وجود به دنبال قطع فرمان و شروع به درآمدزایی "برای خود" است. یعنی برای همه چیز به جز او پول وجود دارد.

این تناقض در تاریخ شخصی من به عنوان "پارادوکس سوتین آلمانی" گذشت. همسر هزینه خانواده را تأمین می کرد - او هزینه اجاره آپارتمان را پرداخت و مبلغ مورد توافق "برای خانواده" را به من در هفته داد. فوراً توجه می کنم که این مبلغ برای اداره امور خانوار کافی بود. و همه چیز خوب بود تا زمانی که من به طور مرتب کمک هزینه خوبی دریافت می کردم ، برای آن شخص شخصاً چیزی خریدم - لباس ، محصولات مراقبت شخصی و ملزومات مشابه. با این حال ، وقتی مزایا متوقف شد ، با مشکلی روبرو شدم - هیچ پولی برای خودم نداشتم. سوتین آلمانی رویای و دل درد من بود - به دلایلی ، سوتین های معمولی دیگر برای من مناسب نبودند ، و من برای تغذیه بیش از حد به سینه بندهای ویژه نیاز داشتم. اینها در یک فروشگاه در نزدیکی فروخته می شد ، بسیار گران بودند ، و به نظر می رسید که من پول ندارم حداقل یکی بخرم. در واقع ، پول وجود داشت ، اما برای چیزهای دیگر "مهم" بود - برای غذا برای خانواده ، برای بنزین برای ماشین ، برای پوشک … اما نه برای من. در نتیجه ، پول خرید را از مادرم به عنوان هدیه برای برخی از تعطیلات دریافت کردم. و تنها در آن زمان بود که می توانستم بروم و چیزی بخرم که نه تنها هوس من بود ، بلکه یک چیز واقعاً ضروری برای رفاه من بود. به هر حال ، مادرم نیز چنین لباس زیر گران قیمت را برای خود نمی خرید و آماده بود که فقط برای "لیست علاقه مندی" من هزینه کند ، نه به تنهایی.

چگونه ممکن است این اتفاق افتاده باشد؟ به طور دقیق تر ، چرا چنین شرایطی ممکن است امکان پذیر باشد؟ همانطور که بعداً معلوم شد ، آنها بسیار غیر معمول نیستند و بسیاری از مادران جوان که با آنها به عنوان مربی کار کردم با مشکل مشابهی آشنا هستند.

من فکر کردم که ابتدا پیش نیازهای ظهور "پارادوکس سوتین آلمانی" خود را شرح می دهم ، و سپس مواردی را که در کار با مشتریان کشف کردم ، اضافه می کنم.

  • اول ، من عادت داشتم از نظر مالی مستقل باشم. وقتی پول شخصی دارید ، آنچه می خواهید بخرید. سالهاست ، از جمله متاهل بودن ، نیازهای خود را به تنهایی برآورده می کردم. به نظر من عادی و رویکرد مناسب برای خرید لباس ، لوازم آرایشی ، پرداخت هزینه تحصیل بود … مرخصی زایمان همه چیز را در جای خود قرار داد. من دیگر پول خودم را نداشتم ، اما نیازهای من باقی ماند. و هیچ راه دیگری برای برآوردن نیازهای شما وجود نداشت ، مگر اینکه چگونه خودتان درآمد کسب کنید.
  • ثانیاً ، شوهر من عادت ندارد فکر کند که من به چیزی نیاز دارم.در تصویر او از جهان ، همسرش خود "از طریق پین" درآمد کسب می کرد و این سوالات به او مربوط نمی شد. اگر من به موقع شروع به درخواست می کردم ، دیر یا زود او به این واقعیت عادت می کرد که در بودجه خانواده چنین موردی به عنوان "همسر" وجود دارد. با این حال ، همانطور که از نکته اول مشاهده می شود ، من نپرسیدم ، زیرا خودم معتقد بودم که باید برای خودم درآمد کسب کنم.
  • ثالثاً ، (و من این را خیلی دیرتر متوجه شدم) فقدان عشق و اعتماد واقعی در رابطه به من اجازه نداد تا با شوهرم صحبت کنم و به او اجازه دهد نگرانی خود را نسبت به من نشان دهد. اکنون ما دیگر یک خانواده نیستیم ، اما کار بر روی توانایی سپاسگزار بودن ، درخواست و پذیرش کمک ، به من امکان داد که چگونه با آرامش از شوهر سابق خود پول بگیرم. و دادن او (و قابل توجه شد) برای من آسان است. اکنون می دانم که اگر به چیزی نیاز دارم ، می توانم فقط بپرسم.

اینها "سوسک" های من بودند. حالا بیایید در مورد غریبه ها صحبت کنیم.

چهارمین دلیل ظهور پارادوکس "من سرکار می روم - می توانم برای خودم هزینه کنم" مشکل عزت نفس پایین است. در زمان فرمان من ، ظاهرا ، من نیز این مشکل را داشتم ، اما هنوز چندان برجسته نیست.

بسیاری از زنان صادقانه معتقدند که تحقق خواسته های آنها باید به طور جدی سزاوار باشد ، زیرا خود آنها "همانطور که هستند" به هیچ وجه شایسته هیچ چیزی نیستند. وقتی بچه ها ظاهر می شوند ، تمام منابع صرف می شود تا اطمینان حاصل شود که "بچه ها به چیزی احتیاج ندارند" و آنها "بهترین ها را دارند" ، در حالی که مادر می تواند "کنار بیاید" و "پایمال شود". یک زن رویای خود را متوقف می کند ، آرزو می کند ، هر یک از "لیست دلخواه" او در غنچه خفه شود ، زیرا برای او زائد به نظر می رسد. به هر حال ، مردان بسیار کمتر احتمال دارد چنین رفتاری را انجام دهند. بنابراین ، رفتن به محل کار برای چنین مادری تقریباً تنها راهی است که می توانید برای خود چیزی خرج کنید. با این حال ، به احتمال زیاد او با به دست آوردن پول ، نمی تواند از "حقارت" خود بگذرد و پول به دست آمده را برای خانه ، فرزندان و شوهر خرج می کند. به عنوان یک قاعده ، یک زن و شوهر مناسب برای چنین زنی انتخاب می شود ، یعنی شوهر تصرف پول همسرش را بعنوان مال خود شرم آور نمی داند. چنین زنی بسیار بیشتر خسته می شود و هنوز پولی برای خود نخواهد داشت.

پس چه کاری میتونی در این مورد انجام بدی؟

  • اولین قدم این است که مشکل را بپذیریم. مستقیماً به آن نگاه کنید ، با تمام جزئیات به آن نگاه کنید و تصدیق کنید که وجود دارد و زندگی را کمتر شاد و خوشحال می کند.
  • ثانیاً ، بیشتر به خود یادآوری کنیم که ما دقیقاً به همان اندازه که به خودمان اجازه می دهیم داشته باشیم. و اگر پولی "برای خود" وجود ندارد ، به این معنی است که به دلایلی شما آماده ندارید آن را داشته باشید. درآمد خانواده می تواند به میزان قابل توجهی افزایش یابد ، اما اگر فکر می کنید "حق" ندارید ، پس برای خود پولی نخواهید داشت.
  • سوم ، پرورش عشق و اعتماد. غیر محبت ما را مغرور ، محتاط ، کینه توز ، حریص می کند. و این ترسناک است که از کسی بپرسید که دوستش ندارید و حیف است که چیز خوبی را با او عوض کنید. متأسفانه چنین مشکلاتی با خروج از فرمان حل نمی شود.
  • چهارم ، به شوهر خود آموزش دهید که فکر کند شما نیازهایی دارید. بهتر است این اتفاق قبل از لحظه ای شود که کاملاً معتاد شدید. یک مرد اغلب تصور چندانی در مورد هزینه "چیزهای زنانه" ندارد و به سادگی این هزینه ها را برنامه ریزی نمی کند. این موضوع صادقانه است - به مرد خود اجازه دهید از نیازهای خود آگاه شود و او را در هزینه برآوردن آنها راهنمایی کند ، تا او یا امتناع کند (این ممکن است) ، یا آماده شود.

در مقاله بعدی در مورد نقش خلاقیت و خودآگاهی برای مادران جوان صحبت خواهم کرد. این پارادوکس را می توان به عنوان مثال "فقط کار خلاق برای من مناسب است" نامید.

توصیه شده: