چگونه ترس دوران کودکی از مادر بر روابط زنان بزرگسال با مردان تأثیر می گذارد

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه ترس دوران کودکی از مادر بر روابط زنان بزرگسال با مردان تأثیر می گذارد

تصویری: چگونه ترس دوران کودکی از مادر بر روابط زنان بزرگسال با مردان تأثیر می گذارد
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, ممکن است
چگونه ترس دوران کودکی از مادر بر روابط زنان بزرگسال با مردان تأثیر می گذارد
چگونه ترس دوران کودکی از مادر بر روابط زنان بزرگسال با مردان تأثیر می گذارد
Anonim

برخی از افراد در بدو تولد از داشتن افکار ، احساسات و خواسته های خود محروم می شوند. حق خود بودن را سلب کرد. همه تصمیمات مربوط به کودک توسط مادر گرفته می شود. و حتی هنگامی که "کودک" از نظر جسمی برای مدت طولانی بزرگ شده است ، برای مادر او کوچک ، احمق و ناتوان از تصمیم گیری مستقل باقی می ماند. چنین مادرانی معتقدند که آنها با به دنیا آوردن و به دنیا آوردن فرزندی موفق شده اند. علاوه بر این ، حضور مرد کوچک از جهات مختلف زندگی آنها را پیچیده و محدود می کند. این حقیقتی است که بحث با آن سخت است. ما این کار را نمی کنیم. بیایید قبول کنیم که مادر خوب است. بسیار مهم است که به ارزش زندگی پی ببرید و از مادر برای زندگی سپاسگزار باشید. اما پس دادن زندگی خود در قالب خدمات بی چون و چرا به مادر ضروری نیست.

مثال عملی. اجازه مشتری برای انتشار اخذ شده است ، نام تغییر کرده است.

تایسیا سی ساله با مادرش زندگی می کند و نمی تواند با مرد رابطه برقرار کند. هر مردی که در زندگی دختری ظاهر می شود با انتقاد شدید مادرش روبرو می شود. بلافاصله ، نگرش مادر نسبت به دخترش تغییر می کند. او سرد ، نادان می شود و دخترش را به خاطر آن تنبیه می کند اشتباه انتخاب با سکوت "یخی" تایسیه از از دست دادن محبت مادرش ، از دختر بد بودن بسیار می ترسد. او احساس می کند "موظف است رضایت مادرش را جلب کند." دختر همیشه از برقراری رابطه با مرد خودداری می کرد تا مادرش را ناراحت نکند. با این حال ، Taisiya می خواهد رابطه معمول خود را با مادرش تغییر دهد و زندگی شخصی خود را بهبود بخشد. به دختر پیشنهاد می کنم:

- مادر خود را معرفی کنید و به او بگویید: "من قبلاً بزرگسال هستم ، خانواده ام را می خواهم."

دختر کلمات ارائه شده به او را تکرار می کند.

- واکنش بدن چگونه است؟

- اسپاسم قفسه سینه

- تصور کنید ، تصویر در قفسه سینه چیست؟

- یک صخره.

- به این سنگ نگاه کن ، از او بپرس: "چرا با من هستی؟"

- سنگ ساکت است.

- به سنگ بگویید: "من به شما اجازه می دهم تمام احساسات خود را بیان کنید." چه اتفاقی برای سنگ می افتد؟

- او یک تکه گوشت شد.

- یک تکه گوشت چه می خواهد؟

- او می خواهد تمام احساسات انسانی ، حتی درد را تجربه کند. زندگی در او دمیده شده است ، و او می خواهد زندگی کند ، وجود داشته باشد. این من هستم - یک نوزاد تازه متولد شده. بلافاصله پس از زایمان. قرمز. به نظر می رسد یک تکه گوشت است.

Image
Image

از نظر تایسیا ، در لحظه تولد ، او یک تکه گوشت است. این تصویر در درمان رایج است و نشان دهنده کاهش ارزش مادر از لحظه تولد نوزاد است. رفتار Taisiya بالغ شبیه رفتار یک کودک تازه متولد شده است که بدون مادر وجود ندارد.

- چه احساسی در مورد تایسیه تازه متولد شده دارید؟

- ابراز همدردی.

- با چه چیزی همدردی؟

- نمی دانم.

- مامان در مورد ظاهر شما چه گفت؟

- زایمان سختی داشت.

- این بدان معناست که دختر مجبور بود مسیر سختی را برای تولد طی کند. اون عالیه! او از بدو تولد می داند چگونه بر موانع غلبه کند و به اهداف خود برسد

- من می خواهم کوچولو را لمس کنم ، بینی اش را بمالم.

"البته ، کاری را که می خواهید انجام دهید. می توانید به کودک بگویید: "شما خوب هستید ، شما زیبا هستید. شما من هستید. من و شما یک نفر هستیم. من تو را قبول دارم."

تایسیه با کودک خیالی کلمات مورد قبول را می گوید ، چشمان او مرطوب می شود.

- تصویر یک نوزاد تازه متولد شده را در بدن خود قرار دهید

- بله ، به جای سنگ وارد قلب می شود.

Image
Image

نوزاد تازه متولد شده بدون توجه مادر نمی تواند زنده بماند. بهای این توجه ، رد زندگی خود او بود. وقتی دختر خود را به عنوان یک نوزاد تازه متولد شده پذیرفت ، از انرژی برخوردار بود ، منبعی برای تغییرات بیشتر.

- و دوباره به چشم های مادر نگاه کنید ، بگویید: "مامان ، من یک بزرگسال هستم. من خانواده ام را می خواهم. " بدن شما در حال حاضر چگونه به این کلمات واکنش نشان می دهد؟

- اکنون بدن با آرامش واکنش نشان می دهد. تایسیه به مادرش می گوید: - من می خواهم تو انتخاب من را بپذیری. مردی که کنار من خواهد بود.

- واکنش مادر چگونه است؟

- مامان می بیند که من واقعاً بزرگسال شده ام. من ابتدا تنش او را می بینم ، سپس قبول می کنم. بدن مادر آرام می شود. Taisiya بالغ می تواند هر آنچه را که نیاز دارد به کوچولو بدهد. و سپس نیاز به خدمت به مادر اهمیت کمتری پیدا می کند.وقتی می توانیم بر باورهای خود تکیه کنیم ، به خود توجه و حمایت کنیم ، نیازی به حمایت خارجی نیست. و سپس رابطه با مادر نه از موقعیت فرزند ، که کاملاً به والدین وابسته است ، بلکه از موقعیت یک فرد بالغ که با بزرگسال دیگر تعامل دارد ، ایجاد می شود. شما باید یاد بگیرید که چگونه زندگی کنید ، جایی که برای مادر جایی وجود دارد. اما ، ما مکان اصلی زندگی خود را به خود می دهیم.

مقالات دیگر در مورد نحوه "انتخاب خود":

وقتی ارزش خود را احساس می کنید ، نه گفتن آسان است.

آیا زندگی یک وظیفه است یا یک هدیه؟

خودم را کور کردم و با خودم صحبت کردم. مثال عملی.

من یک مرد آزاد هستم ، اما با پدرم ، مادر من برای همیشه هستم.

توصیه شده: