2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"ساده بگو!" - هر از چند گاهی مشاوران آموزش می دهند: اغلب آنها ناخوانده هستند. آنها را می توان درک کرد: هرچه ساده تر باشید ، برای آنها راحت تر است. شما می توانید به این تماس ها پاسخ دهید ، یا می توانید به خودتان اجازه دهید که سخت باشید و لذت چند مرحله ای ، چند لایه و چند جزء را از زندگی بگیرید
بعد از 40 سالگی ، مراقبت از پوست خود را شروع کردم و فقط عصرها به دریا می رفتم. تابستان امسال ، در حال پوشیدن لباس شنا در تاریکی ، هزاران سخت پوستان درخشان را در موج سواری دیدم. یکی از آنها حلقه من را گرفت و پس از خروج موج مدتی درخشید. زیبا بود. دریا برق زد. من با دخترم تماس گرفتم ، ما با هم درخشش و این لحظه را تحسین کردیم و هر دو آن را به یاد آوردیم …
دکتر هاوس گفت: "من ناراحت نیستم ، من پیچیده هستم ، دختران دوست دارند.".
و حقیقت دارد. اما در عین حال ، مشکلات (به ویژه زنان دشوار) با غم انگیز ، غم انگیز و حتی بدتر از آن ناراضی اشتباه گرفته می شوند. "چقدر برایت سخت است!" - با لحن اتهامی صحبت کنید و این را یک نقطه ضعف بدانید.
سخت بودن چه اشکالی دارد؟ این بدان معناست که شما دلایل زیادی برای گیج شدن (عمیق تر ، درک کردن) دارید ، اما راه های زیادی نیز برای تفریح وجود دارد. و این یک لذت مجلل ، چند طبقه و پیچیده خواهد بود. حتی اگر آبجو با چنگال باشد. زیرا کمپلکس گیرنده ها ، ارتباطات و تقویت کننده های طعم بیشتری دارد. آنها احساسات تندتری دارند و واکنش های گسترده تری دارند. و بنابراین آنها برای شادی نیاز کمتری دارند. آنها آنقدر پیچیده هستند که می توانند از چیزهای ساده لذت ببرند. آنها به تنهایی می توانند.
اگر پیچیده هستید ، با افزایش سن جهان برای شما چند بعدی می شود ، مانند برگ چای در آب جوش باز می شود
می دانید ، عطر خوب ، وقتی آن را روی یک تکه کاغذ بویید ، بوی بدن ، پشت گوش ، نه مانند مچ دست ، و عصرها - نه مانند صبح ندارد. صبح راحت تر است ، عصر قوی تر است. و در دنیای من ، به نظر می رسد که هر شخص و هر شی با چنین عطری پاشیده شده است. همه چیز در آن حرکت می کند ، همه چیز خطوط و معانی ، عمق و رنگ را تغییر می دهد ، و بیشتر ، شدیدتر. این به نظر من بزرگ شدن و بلوغ است.
دوستی دارم که 12 سال بزرگتر است. وقتی من سی ساله بودم ، و او چهل و دو ساله بود ، یکبار صفحه کلید را کنار گذاشت ، روی صندلی خود کشید ، استخوان هایش را خرد کرد و نفسش را بیرون داد: "اوه ، ما هنوز خیلی اوج داریم." سپس من دلیلی برای خوش بین بودن در چهل سالگی نیافتم. اما اکنون او 54 ساله است و باید اعتراف کرد که واقعا اوج های زیادی وجود داشت و به همان میزان انتظار می رود. زیرا اگر پیچیده هستید ، با افزایش سن جهان برای شما چند بعدی می شود ، مانند برگ چای در آب جوش باز می شود. این مانند رابطه جنسی است: برای نوجوانان - کمیت ، برای بزرگسالان - کیفیت. نوجوانان در زیر شلوار خود سیگار ارزان و ماسه دارند ، بزرگسالان ویسکی و تشک ارتوپدی دارند. و این روند طبیعی امور است.
بزرگ شدن به این معنی است که راههای موفقیت آمیز زیادی برای کنار آمدن با خود و زندگی پیدا کنید
بزرگ شدن به این معنا نیست که مجموعه ای از کفش داشته باشید و یک رختکن جدید بسازید. این چیزهای جدیدی نیست ، بسیاری از علایق و احساسات جدید پرشور است. و راههای موفقیت آمیز بسیاری برای کنار آمدن با خود و زندگی و لذت بردن از همه آنها وجود دارد.
و تجربه ، شما نمی توانید آن را به جایی برسانید. تجمع می یابد. و همچنین به درک حجم می بخشد ، به همه چیز جلوه ای سه بعدی می بخشد. شما قبلاً چیزهای زیادی را امتحان کرده اید ، ترجیحات ، دلبستگی هایی دارید - در رنگ ها ، بوها ، احساسات لمسی ، پارچه های روکش …
بله ، برای شما مهم است. اگر اثاثه یا لوازم داخلی یک فرش مصنوعی قهوه ای است ، البته یخ نیست ، اما شما زنده خواهید ماند - این برای بزرگسالان است. اما اگر کتانی سبک - می توانید از این به بعد خوشحال باشید. می توانید در لابی هتل بنشینید ، منتظر کسی باشید ، دست خود را روی زیر بغل و بافتن نخ در پارچه بررسی کنید و شادی کنید.
و در همه چیز: در غذا و الکل ، در شهرها ، معماری آنها (نگاه کنید به چه راه پله!) ، مکانها ، امور و مسیرها ، آب و هوا و طبیعت ، سینما و موسیقی ، ارتباطات و دوستی ، - در موارد مهم ، و در ادامه چشمان خود را در یک شخص ببندید … انتخاب شده از بین بسیاری - اوج و سلیقه مورد علاقه آنها. و همه اینها شما را سنگین نمی کند ، اما کار را آسان تر می کند.
فرصت های مالی می تواند همه این موارد را افزایش دهد ، اما نمی تواند جایگزین آنها شود
اگر هیچ کدام از اینها اتفاق نیفتاد ، موضوع دیگری است. جایی چیزی خراب شد و اتفاق نیفتاد. و شما منبع عمیق درونی ندارید - محبت های بزرگ و کوچک ، عشق ، همدردی ، شادی ، سلیقه زندگی … فرصت های مالی می تواند همه اینها را تقویت کند ، اما نمی تواند جایگزین آن شود.
و اگر تعداد کمی وجود داشته باشد ، می توانید در مورد چه چیزی بگویید: "اوه ، چقدر دوست دارم! من کاملاً آن را دوست دارم. " یعنی می توانید بگویید - عشق کار نمی کند. اما به نظر می رسد که گاهی اوقات باید شادی کرد و به خودتان نگاه می کنید و می پرسید: "من در زندگی چه چیزی را بیشتر دوست دارم؟ در حال حاضر می خواهم چه کسی را ببینم؟ برای خوشحال کردن من در حال حاضر - وای! " و در پاسخ ، سکوت. و هنوز هم می توانید با قاشق روی قابلمه مسی خواسته ها را بکشید ، اما فایده ای نداشت. و این زمانی است که شروع می شود: "مرطوب کننده پاشنه پا کجاست؟ چرا چای سرد است ، شامپاین گرم است؟ " و تکه های یخ موجود در لیوان شکل درستی ندارند.
اما اگر همه چیز بزرگ شده باشد - در زندگی شما بیش از آنچه دوست دارید دارید. از جمله عجیب و غریب و عجیب و غریب شما ، دانه های ماسه و شکاف هایی که مدتها پیش کشف کردم ، که با آنها عادت کرده ام و زندگی را نیز هر روز آراسته می کنند. زیبایی این است که شما قبلاً خود را به خاطر عجایب خود بخشیده اید و با هر کسی سابقه روابط دارید: انکار ، عصبانیت ، چانه زنی ، افسردگی ، پذیرش - و همه چیز عقب افتاده است. شما آنها را در خودتان دوست دارید و می دانید که آنها شما را از همه متمایز می کند. من به این متقاعد شده بودم.
بلوغ و پیچیدگی زمانی اتفاق می افتد که بدانید چگونه زخم ها ، زخم های پودر را لیس بزنید یا مانند دستورات با افتخار بپوشید
و همچنین اشتباهات شما ، که یا اشتباهات واقعی بودند ، یا عشق واقعی ، که همیشه درست است. اما بزرگسالی ، بلوغ و پیچیدگی زمانی است که بدانید چگونه زخم ها ، زخم های پودر را لیس بزنید یا با افتخار مانند دستورات بپوشید. و کمتر اوقات احساس تنهایی می کنید ، و اگر احساس می کنید ، از آن نترسید.
چقدر عجیب است که به ندای سادگی ، شادی های "ساده" انسانی ، بی تکلف بودن لذتها ، پاشیدن خاکستر روی سرم گوش دهید - بله ، آنها می گویند ، من برای شادی به شرایط بیشتری احتیاج دارم ، لوازم جانبی بیشتری ، و به اندازه کافی ارزان ندارم. شراب بندری و سیگارهای "دوست" برای تفریح. اشتیاق به بی پروایی نوجوانان ، بی پروایی و ناامیدی در همه چیز - گاهی اوقات ظاهر می شود. اما وقتی خیلی چیزهای مختلف را می دانید و دوست دارید ، با جزئیات زیاد عشق بورزید ، با چنین ذوق و شوق بخورید ، پشیمان نشوید که 20 سال ندارید. و اینکه چگونه ساعت ها در ساحل دراز کشیده اید ، از سوختن نترسید و تا زمانی که پوست خود را کاملاً تغییر ندهید سوختید ، بدون نوستالژی شیرین به یاد می آورید.
همانطور که یکی از فروشندگان بسیار موفق کولر گازی می گوید ، هنگامی که مکان خود را در زیر نور خورشید پیدا کردید ، انتخاب شما این است که در سایه بمانید. ورطه ای جالب و لیستی طولانی از برنامه های تلویزیونی وجود دارد که هنوز باید آنها را تماشا کنید.
چه چیزی به ما احساس لذت واقعی می دهد؟ متخصص مغز و اعصاب معتقد است که توانایی خود بودن و اعتماد به دیگران ، توانایی وقت گذاشتن و انتظار کشیدن است.
کدام بهتر است - لذتهای کوچک یا لذت همه جانبه؟ واقعاً خوشحال هستند کسانی که می دانند چگونه لحظات روشن زندگی را بگیرند ، در آنها معنا پیدا کنند و از آنها لذت ببرند. اما برای یادگیری این امر ، ابتدا باید به حرف خود گوش دهید …
منبع:
توصیه شده:
عصبانی می شوم ، عصبانی می شوم ، متنفر می شوم. چگونه از پرخاشگری خود استفاده کنیم
نویسنده: النا میتینا منبع: elenamitina.com.ua بدون استثنا ، همه مردم طبیعتاً تهاجمی هستند. فقط به این دلیل که دندان داریم و گوشت می خوریم. اگر کسی به شما می گوید "من تهاجمی نیستم" یا "پرخاشگری برای من بیگانه است" او را باور نکنید.
وقتی تعیین هدف کار نمی کند ، یا چرا من کاری برای تغییر انجام نمی دهم
آیا با وضعیت آشنا هستید: به وضوح متوجه می شوید که در زندگی خود به تغییر نیاز دارید ، طبق همه قوانین هدفی تعیین می کنید ، اما نمی توانید برنامه را انجام دهید؟ یک جوان حرفه ای را تصور کنید ، اکاترینا ، که اخیراً ارتقا یافته است. موقعیت جدید رضایت مورد انتظار را به همراه نداشت.
دلتنگ نمی شوم ، زنگ نمی زنم ، گریه نمی کنم
چنین معجزه ای در جهان وجود دارد - روان درمانی. خاصیت معجزه آسای اصلی آن این است که شما با یک هدف خاص به درمان می روید: بیرون ریختن همه "زباله ها" ، برای درمان. اما کل ترفند این است که شما زمانی شفا می یابید که "زباله" شما برای شما تبدیل به یک گنج می شود.
اگر من درک نمی شوم ، پس من نمی فهمم
"اگر آنها من را درک نمی کنند ، من نمی فهمم." با تصور این موضوع ، مغز بسیاری از ما مملو از مه غلیظ شده است. آنقدر غیرقابل تحمل می شود که باید از خود دفاع کنید. به عنوان مثال ، با از بین بردن برابری ، ترکیبی از کلمات را تغییر دهید.
ضربه نمی زند ، اما به شما اجازه زندگی نمی دهد: اشکال خشونت روانی در خانواده
ما اغلب به خشونت خانگی به عنوان ضرب و شتم معمولی فکر می کنیم ، اما سوءاستفاده روانی می تواند به همان اندازه ویرانگر باشد و اثرات آن بسیار بیشتر از کبودی باقی می ماند. رواندرمانگر آمریکایی لوندی بنکرافت که سالها با سوء استفاده کنندگان مرد کار کرده است ، کتابی نوشت که در آن سعی کرد به سوال شرکای همین شکنجه گران مرد پاسخ دهد "