2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
تجاوز را به شیوه ای قابل قبول از نظر اجتماعی بیان کنید: کلمات "نه" ، "عصبانی هستم" ، "عصبانی هستم" ، موافق نیستم "،" برای من ناخوشایند است "،" برای من مناسب نیست "،" بس کن. "ناتوانی کودکانه او ، درماندگی در مقابل یک جهان بزرگ و وحشتناک. یا قدرت مطلق ، مجموعه ای از خدا - مانند یک متجاوز جنسی که مسیر تخریب همه مرزها را دنبال می کند. اما در اصل او نیز یک کودک است. سن یک روانگردان - از 3 تا 5 سال - کودکی که وارد مغازه می شود و پای خود را روی زمین می کوبد ، زیرا در حال حاضر اسباب بازی دریافت نکرده است ، عشق مورد نیاز را دریافت نکرده است. این می تواند دست مادر را گاز بگیرد ، عمه ای را که در حال گذر است فشار دهد ، در صورت کسی تف کند و همه اینها توسط یک کودک از روی ناتوانی انجام می شود …
روان پریش اساساً کودکی است که به شدت محروم است
برای برخی از بزرگسالان ، این عادت ثابت شده و به شکل دائمی ایجاد روابط با جهان در می آید. من نمی دانم چقدر می توان ، با تلاش اراده ، حداقل در سطح رفتاری ، این الگو را با تکان دادن مشت و پاشیدن بزاق ، فریاد زشتی و تهدید تغییر داد. من درک می کنم که این خیلی سخت است. اما اگر چنین فردی از مشکل خود آگاه باشد ، این یک فرصت عالی برای تغییر چیزی در روابط خود با مردم است.
در نتیجه ، چنین رفتارهای روانی منجر به تنهایی می شود ، که از آن فرد آنقدر رنج می برد ، و منجر به قطع کامل ارتباط با کسانی می شود که عزیز و نزدیک هستند (شاید). اما همانطور که شانس داشت ، همیشه اینطور معلوم می شود دوست داشتن آن دسته از افرادی که بیشترین محبت را دارند سخت تر است … نگاه کنید ، شاید کسی که مانند یک روان پریش رفتار می کند ، گرسنگی شدید عشق را تجربه کند ، به شدت به آن نیاز دارد (مانند یک کودک) ، و آنقدر به آن نیاز دارد که آماده است همه چیز را در اطراف خود نابود کند ، فقط برای به دست آوردن این عشق. اما افسوس ، بارها و بارها همه چیز مثل دوران کودکی می شود: دست مادر به کف دست می زند و عشق مانند حباب صابون آب می شود. و در تمام زندگی خود فردی با آسیب روانی مشابه در دوران کودکی به دنبال شواهدی است نه این که عشق وجود داشته باشد ، بلکه وجود ندارد و جهان خصمانه است و البته او آنچه را که بدنبال آن است می یابد ، زیرا دست خود را گاز می گیرد عشقی که به او کشیده شده است ، او آن را عذاب می دهد ، با ترس دندان هایش را می ترسد که دیگر هیچ وقت به چیزی دست پیدا نمی کند - عشق. و برای اثبات اینکه همه اطرافیان دشمن هستند و عشق وجود ندارد ، به مقدار کمی نیاز است ، فقط باید حمله کنید ، دعوا را برانگیزید ، مشاجره کنید تا در صورت کبود شوید ، توهین کنید ، ضربه بزنید.. و حالا عقل زندگی - همه مردم دشمن هستند - ثابت شده است.
در دوران کودکی ، والدین به چنین افرادی دو لوله باریک کوچک می دهند - برای هر چشمی که در آن نگاه می کنند و فقط یک تکه از جهان را می بینند - یک چشم باریک و کوچک به اندازه یک سوراخ در یک لوله ، و اگر خوش شانس باشید ، یک روان درمانگر در این میدان دید باریک در میدان دید ظاهر می شود.
توصیه شده:
شخصیت روان رنجور: عطش توجه ، تأیید ، ستایش
عطش توجه ، تشخیص و هرگونه تأیید همیشه با یک حالت روان رنجور و درک عصبی همراه است. این مقاله بر روی یک فرد مشروط سالم با برخی اختلالات روان رنجوری تمرکز می کند. در مورد مواردی که مرز مشروط آسیب شناسی سلامت از نظر متخصص عبور نمی کند. فردی که تشنه توجه است ، در عین حال بسیار به این توجه بستگی دارد ، به نظر می رسد که شخص واقعاً به آن نیاز دارد و در عین حال چنین شخصی از از دست دادن این توجه بسیار می ترسد و در صورت محروم شدن ، تجربه طوفان از خوشایندترین احساسات نیست ، این عصبانی
روانگردان و روانگردان جمعی
در کتب درسی روانپزشکی ، در میان انواع مختلف بیماریهای روانی ، موردی وجود دارد که از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از آنجا که علائم دردناک وجود دارد ، اما خود بیمار سالم است. نام این بیماری روان پریشی القایی است. به عنوان مثال ، بیایید خانواده ای از دو همسر میانسال را تصور کنیم.
انواع عشق و تفاوت آنها: اشتیاق ، عاشق شدن ، اعتیاد به عشق ، عشق مطلق و بالغ
عشق … واژه ای آشنا از کودکی. همه می فهمند که وقتی شما را دوست دارند ، این خوب است ، اما وقتی از محرومیت محروم می شوید ، این بد است. فقط هرکس به روش خود آن را درک می کند. غالباً این کلمه برای اشاره به چیزی استفاده می شود که معلوم می شود نه کاملاً عاشق است و نه اصلا دوست ندارد.
مخرب. مایه تاسف. مخرب. بازتعریف باورهای غیر مفید در مورد عصبانیت
جستجوهای محبوب خشم چیست؟ "چگونه از عصبانیت و ناراحتی مردم جلوگیری کنیم" "خشم به عنوان ویژگی یک فرد ناراضی" "چرا عصبانیت خطرناک است؟" "خشم و عصبانیت ، عصبانیت و شر - چه فرقی می کند" "من نمی خواهم عصبانی شوم ، اما عصبانی هستم"
عشق در آزادی متولد می شود و وقتی این آزادی مورد تجاوز قرار می گیرد ، از بین می رود
در روابط بالغ ، افراد از یکدیگر مستقل هستند ، حسادت نمی کنند ، از شریک خود برای برآوردن نیازهای خود استفاده نمی کنند. عشق برای آنها احساس رضایت و احساس هماهنگی در زندگی آنها به ارمغان می آورد. او علیرغم این واقعیت که می تواند شما را نگران شخص دیگری کند ، اضطراب و خصومت کمی دارد.