چگونه ظلم (تجاوز خرد) بر ستمگران تأثیر می گذارد

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه ظلم (تجاوز خرد) بر ستمگران تأثیر می گذارد

تصویری: چگونه ظلم (تجاوز خرد) بر ستمگران تأثیر می گذارد
تصویری: تجاوز جنسی ، تاثیرات منفی تجاوز و اقدامات درمانی آن 2024, آوریل
چگونه ظلم (تجاوز خرد) بر ستمگران تأثیر می گذارد
چگونه ظلم (تجاوز خرد) بر ستمگران تأثیر می گذارد
Anonim

چگونه ظلم (تجاوز خرد) بر ستمگران تأثیر می گذارد

پیامدهای شناختی ، عاطفی ، رفتاری و معنوی ظلم و ستم.

از کتاب D. V. از "تجاوزهای خرد در زندگی روزمره: نژاد ، جنسیت و گرایش جنسی" (Derald Wing Sue) شکایت کنید.

ترجمه: سرگئی باف

همه سفیدپوستان که می شناسم نژادپرستی را محکوم می کنند. ما از بی عدالتی نژادی در جامعه احساس درماندگی می کنیم و نمی دانیم در مورد نژادپرستی که در گروه ها (اجتماعات) خودمان و در زندگی خود احساس می کنیم ، چه کنیم. افراد دیگر نژادها وقتی احساس می کنند که نژادپرستی در آنها وجود دارد از گروه های ما اجتناب می کنند (همانطور که همجنسگرایان فوراً متوجه هتروسکسیسم در گروههای دگرجنسگرا می شوند و زنان شوونیسم را در بین مردان می بینند). تعداد کمی از سفیدپوستان با اعضای نژادهای دیگر در ارتباط هستند یا با آنها همکاری سیاسی می کنند ، حتی اگر اهداف آنها یکسان باشد. در عین حال ، ما نمی خواهیم نژادپرست باشیم - بنابراین ، بیشتر اوقات سعی می کنیم نباشیم ، وانمود کنیم که لیبرال هستیم. با این وجود ، برتری سفیدپوستان برای تاریخ اجتماعی و اقتصادی آمریکا و جهان اساسی است و این میراث نژادپرستانه توسط سفیدپوستان در هر طبقه درونی می شود. همه ما نژادپرستی سفید را جذب کرده ایم. و تظاهر و تصور پیرامون آن فقط مشکل را تشدید می کند."

به گفته سارا وینتر ، روانشناس زن سفید پوست ، آنچه او و بسیاری دیگر از افراد خوش فکر هنگام صحبت در مورد نژادپرستی ، تبعیض جنسیتی و دگرجنس گرایی با آن روبرو می شوند یک حقیقت سخت است که تحمل آن دشوار است ، یعنی: نگرش نسبت به گروه های حاشیه نشین ؛ ب) درک فزاینده ای از نقش و مشارکت خود در سرکوب دیگران ؛ ج) تظاهر به اینکه ما از تعصب و تعصب عاری هستیم ؛ د) اجتناب از گروه های به حاشیه رانده شده تا یادآور نژادپرستی ، تبعیض جنسیتی و دگرجنس گرایی که ما را در داخل و خارج احاطه کرده است ، نبینیم. ه) احساس ناتوانی در رابطه با بی عدالتی اجتماعی در جامعه ؛ و) آگاهی از اینکه "برتری" سفیدپوست ، مرد و دگرجنسگرا بخش اساسی و لاینفک جامعه آمریکا و جهان است. و) درک این نکته که هیچکس از میراث گرایش های نژادی ، جنسیتی و گرایش جنسی این جامعه خالی نیست.

نقل قول سارا وینتر خطاب به سفیدپوستان خوش فکر است که به طور کامل از تعصبات خود و نقش خود در سرکوب رنگین پوستان آگاه نیستند. مبارزه درونی که او توصیف می کند خود را به صورت شناختی (ذهن آگاهی در مقابل انکار ، اسطوره سازی و تظاهر) و رفتاری (منزوی کردن و اجتناب از گروه های حاشیه نشین) نشان می دهد. با این حال ، مبارزات داخلی احساسات شدید و شدیدی را برمی انگیزد:

"وقتی کسی مرا از نژادپرستی آگاه می کند ، احساس گناه می کنم (که در واقع ، می توانستم خیلی بیشتر از این کار کنم). عصبانی (دوست ندارم احساس کنم اشتباه می کنم) ؛ به شدت تدافعی (من قبلاً دو دوست سیاه پوست دارم … بیشتر از سفیدپوستان نگران نژادپرستی هستم - آیا این کافی نیست؟) ؛ معلول (من اولویت های دیگری در زندگی دارم - با احساس گناه برای این فکر) ؛ درمانده (مشکل خیلی بزرگ است - چه کاری می توانم انجام دهم؟). در هر صورت ، من آنچه را که احساس می کنم دوست ندارم. به همین دلیل است که من مسائل نژادی را کم اهمیت جلوه می دهم و اجازه می دهم تا آنجا که ممکن است از افق آگاهی من ناپدید شوند."

در سطوح شناختی ، عاطفی ، رفتاری و معنوی ، تحقیقات روانشناسی نشان می دهد که وقتی نمایندگان خشونت آمیز گروه های غالب از تعصبات خود آگاه می شوند ، اغلب استرس عاطفی ناتوان کننده (احساس گناه ، ترس ، رفتار دفاعی) ، تحریف شناختی و محدود کردن - یک احساس کاذب از واقعیت و اجتناب از رفتار یا اقدامات غیر معتبر که فقط روابط را با افراد و گروه های حاشیه نشین بدتر می کند. در فصل های قبلی ، من تأثیر تجاوزهای نژادی ، جنسیتی و گرایش جنسی را بر گروه های تحت تعقیب ، به ویژه افراد رنگین پوست ، زنان و افراد دگرباش جنسی تجزیه و تحلیل کردم.

در حال حاضر ، من می خواهم پیامدهای اجتماعی و روانی ناشی از تجاوز خرد بر ستمگران را شرح دهم. هزینه روانی اجتماعی برای کسانی که نژادپرستی ، تبعیض جنسیتی و دگرجنس گرایی را ایجاد یا تأیید می کنند چقدر است؟ افزایش علاقه و کار علمی در مورد پیامدهای روانی - اجتماعی نژادپرستی باعث افزایش علاقه به مطالعه آثار زیانبار این پدیده ها بر خود ستمگران شده است.

پیامدهای شناختی ستم

بسیاری از محققان و اومانیست ها استدلال می کنند که برای ظالم بودن ، تیره شدن ادراک لازم است ، که با خودفریبی همراه است. آنها توجه می کنند که تعداد کمی از ستمگران از نقش خود در سرکوب و تحقیر دیگران بی اطلاع هستند. برای ادامه ستم به دیگران ، آنها باید به انکار بپردازند و در یک واقعیت کاذب زندگی کنند که به آنها اجازه می دهد با وجدان پاک عمل کنند. ثانیاً ، وضعیت قدرت ستمگران در مقابل گروه های حاشیه نشین می تواند بر توانایی آنها در سازگاری با وضعیت بدشان تأثیر مخربی بگذارد. این جمله که اغلب نقل می شود که "قدرت فساد می کند ، قدرت مطلق فساد مطلق است" به لرد اکتون در سال 1887 نسبت داده شده است. در واقع ، عدم تعادل نیروها به طور منحصر به فردی بر دقت ادراک تأثیر می گذارد و توانایی عبور از آزمایش واقعیت را کاهش می دهد. در دنیای شرکت ها ، زنان باید با احساسات و اعمال همکاران مرد خود سازگار شوند تا در فرهنگ مردانه زنده بمانند. افراد رنگین پوست باید دائماً هوشیار باشند و ذهن ستمگران خود را بخوانند تا خشم آنها را تحریک نکنند. اما ستمگران برای بقا نیازی به درک افکار ، عقاید یا احساسات گروه های مختلف حاشیه نشین ندارند. اقدامات آنها در قبال کسانی که قدرت ندارند پاسخگو نیست و برای عملکرد م needثر نیازی به درک آنها ندارد.

پیامدهای احساسی ستم

همانطور که می بینیم ، هنگامی که ستمگران از نژادپرستی ، تبعیض جنسیتی یا دگرجنس گرایی آگاه می شوند ، اغلب ترکیبی از احساسات شدید و مخرب را تجربه می کنند. این احساسات نشان دهنده موانع عاطفی برای خودکاوی است و اگر قرار است ستمگران به مسیر خودشناسی ادامه دهند باید برداشته شوند.

1. ترس ، اضطراب و دلهره احساسات شایع رایجی هستند که در موقعیت های بحث برانگیز مربوط به نژاد ، جنسیت یا گرایش جنسی بوجود می آیند. ترس را می توان به اعضای گروههای حاشیه ای هدایت کرد: اینکه آنها خطرناک ، مضر ، خشن یا آلوده کننده افراد هستند (به عنوان مثال ، ایدز). بنابراین ، می توانید از برخی اعضای گروه اجتناب کنید و تعامل خود را با آنها محدود کنید.

2- احساس گناه یکی دیگر از احساسات قدرتمندی است که بسیاری از سفیدپوستان هنگام آگاهی از نژادپرستی با آن روبرو می شوند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم ، تلاش برای جلوگیری از احساس گناه و پشیمانی به معنای کسل کننده و تضعیف درک خود است. آگاهی از مزایای نژادی ، سوء استفاده طولانی مدت از گروه های زیادی از مردم ، و درک این که آنها شخصاً مسئول درد و رنج دیگران هستند ، همگی احساس گناه شدید ایجاد می کنند. احساس گناه موجب دفاعی و طغیان خشم در تلاش برای نفی ، تحقیر و اجتناب از چنین خودنمایی ناخوشایند می شود.

3. همدلی و حساسیت کم نسبت به مظلوم یکی دیگر از پیامدهای ظلم به اعضای گروه غالب است. آسیب ، آسیب و خشونت علیه گروه های حاشیه نشین تنها در صورتی می تواند ادامه یابد که فرد انسانیت خود را کنار بگذارد ، حساسیت خود را نسبت به کسانی که به آنها آسیب می رسانند از دست بدهد ، نسبت به وضعیت مظلومان سختگیر ، سرد و بی احساس شود و شفقت و همدلی را قطع کند. ادامه نادیده گرفتن همدستی شما در چنین اقداماتی به معنای عینی ساختن و غیر شخصی سازی افراد رنگین پوست ، زنان و افراد دگرباش جنسی است. از بسیاری جهات ، این بدان معناست که خود را از دیگران جدا کنید ، آنها را موجوداتی پست تر ببینید و از بسیاری جهات با آنها به عنوان یک بیگانه فرازمینی رفتار کنید.

پیامدهای رفتاری ظلم و ستم

از نظر رفتار ، پیامدهای روانی - اجتماعی نژادپرستی شامل اجتناب ترسناک از گروه های مختلف و انواع فعالیت ها و تجربیاتی است که می توان در تعامل با آنها به دست آورد ، اختلال بین فردی ، تظاهر و بی تفاوتی در مورد نژاد ، جنسیت یا گرایش جنسی ، و همچنین بی احساس. و برخورد سرد با دیگران

اجتناب ترسناک ، ستمگران را از ثروت دوستی های احتمالی و گسترش تجربیاتی که افق ها و فرصت ها را باز می کند ، محروم می کند. به عنوان مثال ، در شرایط نژادپرستی ، ما فرصت روابط بین نژادی و اتحادهای جدید را از دست می دهیم و دانش خود را در مورد تنوع محدود می کنیم. جداسازی خود به دلیل ترس از گروه های خاصی در جامعه ما و محروم ساختن خود از تجربه چندفرهنگی ، فرصت های زندگی ما را تنگ کرده و جهان بینی ما را فقیر می کند.

پیامدهای معنوی و اخلاقی ظلم

در اصل ، ظلم ناگزیر به معنای از دست دادن انسانیت به خاطر قدرت ، ثروت و موقعیتی است که با بردگی دیگران به دست می آید. این به معنای از دست دادن ارتباط معنوی با افراد دیگر است. خودداری از به رسمیت شناختن قطبی بودن اصل دموکراتیک برابری و رفتار غیرانسانی غیرانسانی با مظلومان. این به معنای بستن چشم بر این واقعیت است که با گروه های حاشیه نشین مانند شهروندان درجه دو رفتار می شود ، در زندان ها ، اردوگاه های کار اجباری ، مدارس و مناطق جدا شده ، در زندان ها زندانی می شوند و به فقر مادام العمر محکوم می شوند. تحمل تحقیر ، آسیب و بی رحمی نسبت به مظلوم ، سرکوب انسانیت و شفقت ما نسبت به دیگران است. افرادی که سرکوب می کنند ، باید تا حدی نسبت به وضعیت مظلوم مستضعف ، سرد ، سخت گیر و بی احساس شوند.

در خاتمه ، باید توجه داشت که اعمال خشونت نژادی ، جنسیتی و گرایش جنسی ، مظاهر ظلم و ستم است. آنها به دلیل فرایند شرطی سازی فرهنگی که به اعضای گروه های غالب اجازه می دهد بدون این که بدانند در نابرابری افراد رنگین پوست ، زنان ، LGBT و دیگر گروه های تحت تعقیب مشارکت دارند ، تبعیض قائل می شوند. پیامدهای بی تحرکی از سوی ستمگران را می توان بر حسب هزینه های شناختی ، احساسی ، رفتاری و معنوی اردوگاه آنها و یا بهای هزینه ای که آنها پرداخته اند نشان داد. اما در مورد آن چه می توانیم بکنیم؟ ما در فصل های بعدی در این مورد صحبت خواهیم کرد ، اما در حال حاضر من با نقل قولی که به آلبرت اینشتین نسبت داده شده است پایان می دهم: "جهان مکان خطرناکی است. نه به خاطر افرادی که بدی می کنند ، بلکه به خاطر کسانی که آن را تماشا می کنند و هیچ کاری نمی کنند."

توصیه شده: