استراتژی های عشق عزت نفس و حدود

فهرست مطالب:

تصویری: استراتژی های عشق عزت نفس و حدود

تصویری: استراتژی های عشق عزت نفس و حدود
تصویری: 6 توصیه مهم برای افزایش عزت نفس 💚 2024, ممکن است
استراتژی های عشق عزت نفس و حدود
استراتژی های عشق عزت نفس و حدود
Anonim

اغلب ، زنانی که مستعد اعتیاد به عشق هستند ، در روابط با مردان خود یا مرزهای غیرقابل نفوذ بسیار سختی را تعیین می کنند ، یا آنها را شکست می دهند ، و آنها را بیش از حد وارد قلمرو خود می کنند ، بدون توجه به راحتی و امنیت خود.

- "من برای هر چیزی برای او آماده ام ، و او پاهایش را روی من پاک می کند!"

- "بگذار او رنج بکشد و ثابت کند که او لیاقت من را دارد!"

- "من هرگز اول علاقه نشان نمی دهم ، این یک زن را تحقیر می کند!"

- "او می زند ، این بدان معناست که او دوست دارد."

- "یک مرد فقط از زنی قدردانی می کند که او را نادیده می گیرد."

همه این پیام های متفاوت ، اما بسیار آشنا برای همه یک شباهت دارند: آنها دارای تحریف آشکار مرزها هستند. بسیاری از زنان (خوشبختانه ، نه همه!) دو استراتژی مورد علاقه و مctiveثر برای برقراری ارتباط با جنس مخالف در زرادخانه عشق خود دارند. زنان همدل و خونگرم اغلب تمایل دارند که مرزهای خود را نادیده بگیرند و در همه موقعیت های مهم تسلیم موضوع عشق خود شوند. زنان ، با وضوح و صدای بلند "عزت" ، مطالبه گر و اصولگرا را اعلام می کنند ، اغلب ناتوانی خود را در توجه کافی و پاسخگوی نیازهای مرد خود در پشت این نما پنهان می کنند. برخی از زنان می دانند که چگونه به طور متناوب یا مخلوط از هر دو "استراتژی عشق" به طور همزمان استفاده کنند. کسی از یک تکنیک مورد علاقه استفاده می کند. اما در چنین رابطه ای ، زن ناراضی باقی می ماند. و هر یک از این استراتژی ها یک فرایند وابسته را تشکیل می دهند. (در اینجا می خواهم شفاف سازی کنم: در این مقاله من فرض نمی کنم در مورد همه زنان چیزی بیان کنم ، بلکه می خواهم مشاهدات خود را در مورد زنان در روابط وابسته بیان کنم.)

درباره تجربه کودکان

و زنان بسیار سخت گیر و بسیار نرم والدین مشابهی در دوران کودکی داشتند: مادری ناکافی ، یا با اراده ضعیف ، ترسیده ، که گاهی با دخترش رقابت می کرد. و پدری مستبد یا از نظر عاطفی ناپایدار و ترسناک ، گاهی اوقات پدر به طور کامل غایب است. چنین زنانی ، از یک سو ، قدرت و قدرت مردانه را که ندارند ، ایده آل می کنند و به آنها احترام می گذارند ، و از سوی دیگر ، نمی توانند به زنانگی و قدرت زنانه خود احترام بگذارند ، زیرا مادران آنها چنین نمونه ای از آنها ارائه نکرده اند. در تماس با جنسیت ، توانایی اغوا به عنوان تنها اهرم ممکن در این جهان غیرقابل پیش بینی تلقی می شود. در چنین خانواده هایی ، پیامهای متناقض زیادی به دختران داده می شود. ابتکار و استقلال آنها سرکوب می شود ، یا فقط آنهایی که به شیوه مردانه یا کودکانه رفتار می کنند تشویق می شوند. یک دختر در حال رشد ارزش زنانه خود را احساس نمی کند ، با ممنوعیت و سرکوب فوری یا پرخاشگری سالم خود روبرو می شود. او مجبور است یا مانند پدرش شود و برای دنیای مردان تلاش کند ، یا کودکانه و وابسته باقی بماند و تمام وظایف زندگی خود را از طریق شوهران ، عاشقان و مردان تأثیرگذار حل کند.

مرزهای عاشقانه

زنان گرم ، پر بازده و دلسوز درباره زنانگی صحبت می کنند. اما وقتی مرزهای ناپایدار و ناتوانی در مراقبت از خود به آن اضافه شود ، این یک فریب برای انگل های مرد است. کرامت مردانه آنها نیز به نوبه خود آسیب می بیند ، روابط برابر برای چنین مردانی بیش از حد ناامن است ، بنابراین آنها فقط با کسانی وارد می شوند که مرز چندانی ندارند. در اینجا ، در موقعیت یک زن ، (خواه متوجه شود یا نه) نه تنها معایب محسوسی وجود دارد ، بلکه مزایای چندان آشکاری نیز وجود ندارد. در پشت رابطه با انگل ها ، سوء استفاده کنندگان ، ترس شدید و عدم تجربه استقلال ، جدایی وجود دارد. عزت نفس پایین و عدم تماس با قدرت و پرخاشگری زنانه شما. در داخل ، زن موفق به رشد نشد و بیشتر احساس می کند که یک کودک بی دفاع است. و البته ، چنین زنی تمایل زیادی به تحمل در یک رابطه دارد تا چیزی را که امنیت و بقای او را تضمین می کند از دست ندهد. با گذشت زمان ، مرزهای شخصی او تقریباً توسط او احساس نمی شود.در صورت وجود فرزندان در خانواده ، عدم وجود محدودیت های شخصی برای مادر و در نتیجه در کل خانواده نیز بر مرزها و عزت نفس آنها تأثیر زیادی می گذارد.

این اتفاق می افتد که یک زن رویای یافتن یک مرد قوی را دارد تا بعداً ملایم ، توجه و مراقبت شود. اگر این اتفاق بیفتد ، او او را به عنوان یک مرد بی ارزش می کند. او البته این کار را ناخودآگاه انجام می دهد. اگر یک زن از مرزهای مردانه عبور کند ، برای او دشوار است که به او احترام بگذارد و از صمیمیت لذت ببرد. و این موقعیت نیز مزایای خود را دارد. به عنوان مثال ، ترس او از صمیمیت آنقدر زیاد است که بهتر است با یک شریک ایمن برخورد کنید ، هرچند که احترام خاصی ایجاد نکند. فقط در اینجا حداقل لذت زن وجود دارد. اغلب: مشکل در به دست آوردن لذت جنسی. از آنجا که زنانگی خود ممنوع است ، از طریق فرافکنی می تواند خود را به عنوان حسادت شدید نسبت به زنان دیگر ، یا کنترل بیش از حد و اضطراب نشان دهد. وضعیت آمادگی رزمی برای رقابت - برای همه چیز در جهان و در هر مرحله. این تنش باید ایمنی عزت نفس فرد را تضمین کند ، که بسیار ناپایدار است و همیشه در نوسان است. و به طرز عجیبی - نه یک مرد واحد ، و نه توجه ، هدایا و ستایش او ، که هرگز ابدی نیستند ، می تواند اساساً بر عزت نفس زنان تأثیر بگذارد. بله ، با تأیید بیرونی اهمیت می توانید تنش را برای مدت کوتاهی از بین ببرید. اما مانند یک بشکه بدون تهویه عمل می کند.

به طور کلی ، هر چیزی که با حمایت بیرونی مصنوعی ارزش ارتباط دارد ، یا بسیار شکننده و غیرقابل اعتماد است ، یا به تلاشهای غیرانسانی بی وقفه نیاز دارد ، یا جهنمانه گران است. تجربه نشان می دهد که چند سال روان درمانی از نظر مالی و سرمایه گذاری شخصی بسیار ارزان تر است.

درباره شکل گیری عزت نفس زنان

در ابتدا ، عزت نفس زنان در تماس با زن دیگر ایجاد می شود. مردان در اینجا کنترل ندارند. این منطقه منحصراً زنانه است و قوانین خاص خود را دارد. مشکل این است که یک زن با عزت مجروح قبل از اینکه چیزی از او بگیرد ، این دیگری را بی ارزش می کند. او مادرم را بی ارزش کرد … در درمان ، ممکن است مراجعه کننده نتواند تنشی را که شخصیت زن درمانگر دیگر ایجاد می کند ، تحمل کند. اگر نمی توان ارزش آن را کاهش داد ، برخورد با اهمیت و اقتدار ظاهراً زیاد درمانگر دشوار خواهد بود. اما مطمئناً همه این مشکلات قابل حل است. و هنگامی که کار می کند ، یک درمانگر زن می تواند شریک بسیار خوبی در بازگرداندن دسترسی به زنانگی باشد.

در رابطه موجود چه باید کرد؟

در حالی که مرزها در روابط مبهم است ، جدا کردن مسئولیت خود بسیار دشوار است: بیش از حد نگیرید ، اما مسئولیت خود را نیز به عهده یک مرد نگذارید. زنان اغلب با سرزنش مردان برای همه چیز گناه می کنند - یا می گویند او بیش از حد مستبد است ، یا بیش از حد بدون ستون فقرات ، با تمام آنچه که بر آن دلالت دارد. اما این به هیچ چیز خوب یا مفید منجر نمی شود. محدوده نفوذ شما در تلاش برای تغییر آن نیست ، بلکه در کار شما با مسئولیت شماست. خوب است اگر مردی آماده است با شما به روانشناس خانواده مراجعه کند. و اگر نه…

تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که مرزها ، عزت و احترام خود را بازیابی کنید و مراقب باشید چه اتفاقی برای شریک زندگی شما می افتد. آیا با تغییر سازگار می شود؟ آیا او قادر خواهد بود با زنی زندگی کند که عزت نفس او به حالت عادی برگردد؟ زیرا این ، بدون شوخی ، آزمایشی برای افراد ضعیف نیست. همه نمی توانند تحمل کنند. و رابطه فقط با کسی قابل حفظ است که بعد از شما تحمل کند و ادامه دهد. و اگر او منابع لازم را برای این کار ندارد ، اغلب یک زن متوجه می شود که خودش آمادگی ادامه رابطه با چنین مردی را ندارد. و بسیار درست است. وقتی کرامت طبیعی است ، شرکای دیگری ظاهر می شوند که به آن علاقه دارند.

اکنون برخی فریاد خواهند زد: چرا یک زن است و نه یک مرد که تغییرات را آغاز می کند؟ همیشه یکسان نیست مردان و زنان از نظر ذهنی بسیار متفاوت هستند. جنس قوی تر تمایل بیشتری برای نشان دادن خود در خارج دارد. فرآیندهای زندگی خارجی را آغاز کنید.و به هر حال ، هر یک از ما نیز انتخاب می کنیم - آیا زندگی را با فلان مرد مرتبط سازیم ، آیا او به اندازه کافی دارای موقعیت است ، یا قوی است ، یا قابل اعتماد است. به همین ترتیب ، روابط حوزه تأثیرگذاری بیشتری برای زنان است. در اینجا ، یک مرد ، با ارزیابی توانایی ها و نیازهای خود ، با کیفیت تعاملی که ارائه می دهید موافق یا مخالف است.

توصیه شده: